واقعیت این است که سیاست خارجی روسیه بیماری خاصی ندارد و تغییر و تحولات آن منعکسکننده این مسئله است که روسیه به جای یک سیاست خارجی واحد، چند خطمشی سیاسی در روابط خود دارد.حتی اگر تصور کنیم که دولت فعلی روسیه بیشتر از آنکه طرفدار دمکراسی باشد، مستبد است باز هم تعیین سیاستهای خارجی این کشور موجودیتی تکثرگرایانه دارد.
حتی در نظام تزاری هم هر چند امپراتور قدرت مطلق به حساب میآمد اما تصمیمهای او نشات گرفته از حمایت قدرتهای مختلف بود. در نظام کنونی روسیه رئیسجمهوری بهطور رسمی در راس هرم تعیین سیاستهای این کشور است؛ با وجود این در اکثر مواقع وی تنها نقش هماهنگکننده و متوازنکننده جهتگیریهای مختلف سیاسی را دارد و در موقعیتی نیست که بخواهد نظر خود را بهصورت مستقل تحمیل کند.
از سال 2008 این وضعیت با بهوجود آمدن 2 مرکز قدرت اطراف دیمیتری مدودف، رئیسجمهوری و ولادیمیر پوتین، نخستوزیر این کشور بغرنجتر شده است. پوتین و مدودف معمولا هر دو طوری عمل میکنند که قانون اساسی روسیه برایشان دستوپاگیر نشود. مدودف وزیرانی که به پوتین گزارش میدهند را جمع میکند و راهبردهای عمومی اقتصادی را به آنها گوشزد میکند و پوتین بهصورت واضح مسئولیت ویژهای در زمینه مسائل امنیتی و سیاست خارجی دارد.
تحلیلگران میگویند بر خلاف نظر برخی، روسیه در واقع اکنون 3 دولت دارد که هرکدامشان پایگاههای قدرت و تصمیمگیریهای خاص خود را دارند. پوتین و مدودف در واقع در مرکز این جناحها، تصمیمها و سیاستهایی را که نگرانی این جبهههای مختلف را برطرف میکند در نظر میگیرند. این کاری است که برای جلوگیری از اختلاف ویرانگر مراکز قدرت در این کشور که میتواند دولت را متلاشی کند لازم است.
در تعیین سیاست خارجی روسیه بهویژه درباره ایران بازیگران قدرت زیادی وجود دارند. گروهی از صاحبان قدرت عقیده دارند که روسیه باید با حمایت از غرب پیشرفت اقتصادی خود را در نظر بگیرد. این گروه خواستار هماهنگی جهتگیریهای سیاسی کرملین با آمریکا هستند و عقیده دارند که سیاست «شروع دوباره» در روابط 2 کشور باید حمایت شود.
به همین خاطر تصادفی نیست که آمریکا در مقابل حمایت روسیه با این کشور بیش از 100 توافقنامه همکاری هستهای غیرنظامی امضا کرده است. صاحبان شرکتهای تجاری بزرگ روسیه (مانند شرکت نفتی لوکویل) هم تمایل زیادی برای همکاری با آمریکا دارند. با وجود این بسیاری از شرکتهای تجاری روسیه هم به خاطر قراردادهای بلندمدت خود از تغییر ناگهانی سیاست روسیه و نزدیکی این کشور به آمریکا متضرر میشوند.
بهطور حتم واشنگتن نمیتواند همه مشکلات روسیه را برای نزدیکی به این کشور حل کند و به همین خاطر تحلیلگران اعتقاد دارند که سیاست خارجی روسیه اکنون یک رویکرد زیگزاگی دارد.این رویکرد جدید به قول وزیر دفاع آمریکا مبتلا به اسکیزوفرنی نیست بلکه مقامهای روسیه با در نظر گرفتن منافع خود اکنون در تلاش هستند تا تغییر و تحولات بعدی بازی دوگانهای را در سیاست خارجی خود اجرا کنند