هنگامی که محققین وارد خانه خانم ایلزه پولتسین (Ilse Polzin) شدند، نمیتوانستند چیزی را که میبینند باور کنند. آنها با اتاقی به مساحت ۲۵ متر مربع روبرو شده بودند که پر از اشیای مختلف بود.
در وسط اتاق یک تخت قرار داشت و کارتنهای زیادی روی قفسههای دیوار را پر کرده بودند. در این اتاق بیش از ۷ هزار یادگار دوران آلمان شرقی جمع آوری شده بودند. ۴ هزار قلم از آن اشیاء در نمایشگاه شهر "آیزنهوتن اشتاد" (Eisenhüttenstadt) نگهداری میشوند؛ اشیایی از قبیل کلاه، شالگردن، دستکش، زینت آلات، شانه، گیره سر و حتی دستمال کاغذی و رومیزی. موزه "آیزنهوتناشتاد" در سال ۱۹۹۳ میلادی با هدف نگهداری آثار دوران حیات آلمان دموکراتیک بنیاد نهاده شد.
به گزارش دویچه وله، دکتر آندراس لودویگ، (Andreas Ludwig) مدیر نمایشگاه موزه "آیزنهوتناشتاد" در اینباره میگوید: «آن اتاق برای من مثل بخشی از فرهنگ روزمره جمهوری دموکراتیک آلمان بود. انگارکه این زن دنبال تمام این چیزها رفته بود؛ آن هم در وضعیت بد اقتصادی آن زمان. اما سوال اینجاست که چرا؟».
جمعآوری اشیا بهجای دفترچه خاطرات
ایلزه پولتسین از سالهای ۴۰ به بعد خاطرهنویسی کرده، اما نه در یک دفترچه خاطرات، بلکه توسط جمعآوری اشیاء روزمره آن زمان. خانم پولتسین به هرکدام از اشیایی که جمعآوری کرده، یک یادداشت توضیحی اضافه کرده است. مسئولین نمایشگاه با معمایی بزرگ روبرو شدهاند. اما همین معماست که باعث میشود بازدیدکنندگان نمایشگاه شروع به تفسیر کنند و دنبال دلایل جمعآوری پولتسین بگردند. آندراس لودویگ معمولا بازدیدکنندگان را به بخش مورد علاقه خودش در این نمایشگاه میبرد.
او یک جعبه را نشان میدهد و میگوید: «این جعبه یکی از اشیای مورد علاقه من است. یعنی در کنار هم بودن خود شی و توضیحش برای من از همه جالبتر است. در سالهای میانه قرن بیستم ، خانمها جوراب نایلون را تک تک میپوشیدند و آنها را در جعبههای کوچک میگذاشتند. ایلزه پولتسین هم همین کار را کرده بود. او جورابهایش را در این جعبه نگهداری میکرد. اما جالب اینجاست که به هر کدام از این جورابها، کاغذی با توضیحی کوچک چسبانده است. برای مثال روی یکی از آنها نوشته شده: «با هم نیستند، اما به هم میخورند»، یا اینکه «چپی خراب است، باید دوخته شود».
این جعبه نشان میدهد اشیائی که برای ما امروزه خیلی پیش پا افتادهاند، آن زمان چه ارزشی داشتهاند. این کار پولتسین در جامعه امروزی که "مصرف" یک مسئله عادی شده و کسی مثلا به این فکر نمیکند که در یک روز چه چیزهایی خریده یا مصرف کرده، پدیدهای شگفتانگیز است».
اما هر چه بازدیدکنندگان این نمایشگاه به این موضوع فکر کنند، چیزی که میماند، حسی است آمیخته از بهت و تعجب درباره چنین جمعآوری عجیب و غریبی.