از سوی دیگر به قول معروف از در و همسایه نیز شنیدهاند که «مال خودت را محکم نگهدار همسایه را دزد نکن». این ناآگاهیها باعث میشود تا هرازگاهی در شهر شاهد صحنههایی همچون تصویری که داود مقدسی برایمان ارسال کرده باشیم. با چنین حرکاتی دیگر لازم نیست به همسایهای که خودرواش را جلوی منزل و مغازه ما پارک کرده نسبت دزدی بدهیم.
نکته قابل تامل ماجرا اینجاست که نخست باید برادریمان را ثابت کنیم بعد ادعای ارث کنیم. به این معنی که شهروندان اینچنینی ابتدا باید ثابت کنند که جلوی منزل و مغازه متعلق به آنهاست بعد دیگران را دزد و اِشغال کننده این فضا معرفیکنند یا مطابق رسم این اواخر برفپاکنهای خودروی پارکشده را بالا بزنند.
اَلو خونهدار و بچهدار
برای به هم خوردن خواب بعد از ظهر، ظهر، سر شب، انتهای شب و خلاصه هر نوع خوابی کافی است سر و کله یک فروشنده وانتی و بلندگویش در کوچه پیدا شود تا حکم چند فنجان قهوه را برای بیخوابکردن ساکنان بازی کند اما این اواخر فروشندههای شرکتهای گوناگون نیز با تماسهای تلفنی مداوم برای معرفی کالاهای خود نشان دادهاند که برای تولید آلودگیصوتی و بیخواب کردن ساکنان محل دستکمی از این فروشندهها ندارند؛ با این تفاوت که فروشندههای وانتی اصراری برای فروش اجناس خود ندارند اما فروشندههای تلفنی با جواب منفی فرد راضی نشده و شروع به تبلیغ میکنند.
سیاهی زندگی همسایه
با فرا رسیدن فصول پاییز و زمستان عدهای از شهروندان قصد میکنند یکباره زندگی همسایههای خود را سیاه کنند. بهرغم اینکه با سردتر شدن هوا، شهر و خانههای مردم از دست دودههای دودکشهای برخی از مجتمعها حسابی سیاه و آلوده میشوند، برخی دیگر که در حیاط خانه خود کلی دار و درخت دارند و از این بابت به پاکیزگی هوای شهر کمک میکنند، هنوز فصل پاییز نرسیده با دیدن چند برگ زرد در حیاط دست به کار شده و با آتش زدن برگهای زرد دود راه میاندازد.
در این بین گهگاه افرادی دیده میشوند که زبالههای دیگری مثل کیسه نایلونها و قوطیهای پلاستیکی را هم همراه برگها به آتش میکشند که از بوی نامطبوعشان به راحتی میتوان فهمید که چه دودهای آلودهای هستند. بهتر است ساکنان چنین مجتمعهایی با دیدن چند برگ زرد که مادهای برگشتپذیر به طبیعت محسوب میشود، زندگی دیگران را سیاه نکنند یا دستکم آنها را که حجم کمی اشغال میکنند در کیسه کرده و درون سطل زباله بیندازند.
خط قرمز ایستگاه
«مسافران محترم لطفا از خط قرمز لبه سکو فاصله بگیرید»؛ این جملهای است که بارها از بلندگوهای ایستگاههای مترو تکرار میشود اما برخی از مسافران آن را یک جمله کلیشهای تلقی کرده و پا را فراتر از این خط میگذارند.
بارها دیده شده که مسافران برای اطلاع از اینکه قطار کِی به ایستگاهها میرسد به لبه سکو و البته جلوتر از خط قرمز میروند و حتی به تذکرهای مسئولین هم توجهی نشان نمیدهند. گهگاه هم معلوم نیست که چرا برخی مسافران داخل قطار در ایستگاهها از لای در به بیرون سرکشی کرده و باز و بسته شدن در را با مشکل مواجه میکنند.
همه اینها در حالی است که این کارها میتواند به آسیبدیدن آنها منجر شده و حتی به نوعی باعث تقلید کودکان از این کار خطرناک شود. گفتنی است، مسافران برای اطلاع از ساعات ورود قطارها میتوانند به تابلوهای نصب شده مراجعه کنند و حتی از روی تابلوهای دیجیتال نصب شده بفهمند که قطار بعدی در کدام ایستگاه است.