که بنویسم چه سخت که دختریم.اما بعد یادم آمد که همیشه در سختیها خلاقیتهای آدمها گل میکند. و تمام آدمهایی که با آنها حرف زدم حرفم را تصدیق کردند.بعد یادم آمد که دختر بودن زیاد هم سخت نیست، خیلی وقتها سخت نیست.
2-شما یک دختر نوجوان هستید.
12 ساله یا 17 ساله.
*شما چه بازیهایی میکنید؟
سمیرا که میدان تجریش زندگی میکند: شاه و وزیر،اسم بازی، قایم باشک.
*کجا؟
فاطمه که خانهشان خیلی دورتر است میگوید: مدرسه. مدرسه جایی است که ما میتوانیم بازی کنیم.
سمیرا میگوید:مدرسه.
مریم میگوید: توی جمعهای خانوادگی.
* چرا؟
مریم که حالا 17 سالگی را سپری کرده، میگوید: خود من سیمز(یک بازی رایانهای) بازی میکردم یا اسم فامیل . البته دخترخالههایم اصلاً اهل بازی نیستند، اما توی جمعهای خانوادگی آنها را مجبور به بازی میکنیم.
سمیرا میگوید: جز مدرسه فضای دیگری نداریم . حتی توی خانههای بازی هم به بازی پسرهای نوجوان و کودکان فکر شده، اما به ما دخترهای نوجوان فکر نکرده اند، این است که مدرسه بهترین جا برای بازی است.
* اگر فضای مناسبی باشد تا هر بازیای بکنید چه بازیای را انتخاب میکردید؟
سمیرا: قایم باشک.
مریم:همیشه دوست داشتم بدمینتون بازی کنم.
فاطمه:گل کوچیک.
3- هیچ فضا و مکان دیگری برای ما وجود ندارد.این حرف فاطمه است.
راست می گوید. دختر بودن سخت است. بعضی قانونها و عرفها هستند که دختر بودن را سخت میکنند. امنیت خیابانها،آسیب پذیرتربودن دخترها و دور بودن فضاهای آزاد کاری میکند که دخترها سراغ بازیهایی بروند که در نگاه اول بازی نیستند. اما یک کم دقت کنید، حقیقت این است که دخترها بیشتر بازی میکنند و پسرها ورزش. یک هیچ به نفع دخترها!
*چه بازی ای میکنید؟
- منچ، دنبال بازی، آب بازی، اسم فامیل، ایکس- اُ ،نقطه - خط،وسطی،
دستش ده،مهمان بازی.
* مهمان بازی؟
- بله، بهترین بازی دنیاست. لباسهای مختلف میپوشیم و یکبار قرن شانزدهمی میشویم و یکبار شخصیت فیلمها، یک نوع نمایشاست و پر از هیجان.
4- بازی و ورزش فرق دارند.این اشتباهی است که خیلی وقتها حواسمان به آن نیست.
*چه بازی ای کردید؟
- والیبال، فوتبال.
اما اینها که ورزشاند.
*چه بازیای کردید؟
- فیفا.
* نه، نه. منظورمان از بازی، بازی است ، طناببازی، تاببازی، مهمانبازی، پانتومیم، مافیا، ...
- بازی؟ ما دیگر بزرگ شده ایم!
5- بزرگترها هم بازی میکنند. بزرگترها بازی با کوچکترها را بهانه میکنند تا بازی کنند. اما دخترها بازی نمیکنند.
دخترها بلدند بازی اختراع کنند، بازیای که گل کوچیک نباشد. بازیای که هیجانانگیز باشد. بازیای که دیگران لذتش را نفهمند.دخترها بلدند حتی بازی فکر کردن بکنند. بازی فکر کردن به بازیهایی که میتوانند بیاخم ، بیدعوا، بی خیابان، بیهمسن و بی دردسرهای مرسوم انجام دهند.بازی ای که ثابت کند میتوانند بازی کنند. دخترها بلدند.