گروه حوادث: عامل جنایت خونین در میدان کاج سعادت‌آباد تهران، صبح دیروز در حالی مقابل 5 قاضی دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت که ادعا می‌کرد عشق به زن مورد علاقه‌اش، تنها انگیزه این جنایت بوده است.

دادگاه ماجرای سعادت آباد

به گزارش خبرنگار همشهری، جلسه محاکمه عامل این جنایت فجیع، ساعت 30: 9 صبح دیروز در سالن اجتماعات دادگاه کیفری استان به ریاست قاضی عزیزمحمدی و 4‌مستشار دادگاه آغاز شد. ابتدای این جلسه، نماینده دادستان به قرائت کیفرخواستی پرداخت که براساس آن یعقوب 31 ساله، دارای سابقه کیفری، به مباشرت در قتل عمدی حمیدرضا و اخلال در نظم عمومی متهم شده و اتهام سعیده 32ساله نیز معاونت در قتل عمدی مقتول عنوان شده بود.

نماینده دادستان در کیفرخواست خود گفت: ساعت 10:20 صبح ششم آبان ماه، ماموران کلانتری 134 شهرک غرب در جریان درگیری خونین منجر به قتل در حوالی میدان کاج سعادت‌آباد قرار گرفتند و با حضور در محل حادثه متوجه شدند مردی به نام یعقوب در جریان یک درگیری خونین، جوان دیگری به‌نام محمدرضا معروف به یزدان را با ضربات چاقو زخمی کرده است.

بعد از مدت زمانی، مرد مجروح توسط مردم و نیروی انتظامی مستقر در محل حادثه به بیمارستان مدرس انتقال یافت اما به خاطر خونریزی شدید در بیمارستان جان باخت. نماینده دادستان ادامه داد: متهم ردیف اول که یعقوب نام دارد در محل حادثه با ایجاد رعب و وحشت مانع کمک‌کردن ماموران در صحنه حادثه شده است.

در تحقیقات اولیه مشخص شد که این مرد با زنی به نام سعیده معروف به کیمیا رابطه دوستی داشته اما مدتی طولانی بوده که آنها با همدیگر درگیری داشته‌اند، به‌طوری که در آخرین مورد، متهم از سوی شعبه 1180 دادگاه عمومی تهران به اتهام ضرب و جرح عمدی سعیده محکوم به زندان شده بود. این مرد بعد از آزادی از زندان مجددا با سعیده رابطه دوستی برقرار کرده و وقتی در جریان حضور مقتول در زندگی زن مورد علاقه‌اش قرار گرفته، وی را به قتل رسانده است.

در ادامه جلسه دادگاه، اولیای دم با حضور در جایگاه از دادگاه برای متهم، درخواست قصاص در ملأعام کردند و پدر مقتول در جلسه دادگاه گفت: متهم به قتل، به تحریک این زن، پسرم را کشته است. پسرم به تازگی از انگلیس به ایران آمده بود و در مرداد ماه امسال وقتی دنبال خانه می‌گشت، با این زن آشنا شد. وی بعد از مدتی به من گفت که می‌خواهد به‌عنوان مشاور در بنگاه معاملات املاک این زن مشغول به کار شود و بعد هم با وجود مخالفتم این کار را کرد.

در توهم شیشه

در ادامه جلسه دادگاه، یعقوب، متهم ردیف اول، در جایگاه قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت. وقتی اتهام قتل عمدی و ایجاد رعب و وحشت و اخلال در نظم عمومی به وی تفهیم شد، متهم به قضات دادگاه گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. تنها به مقتول چند ضربه زدم اما قصد کشتن وی را نداشتم. از طرفی من اصلا قصد قدرت نمایی با چاقو را نداشتم و نمی‌خواستم افراد زیادی را به این روش دور خودم جمع کنم.

  • قاضی: علت و انگیزه شما درخصوص این درگیری چه بود؟

من 6 ماه بود که در زندان بودم. یعنی سعیده مرا به خاطر مشکلات مالی‌ای که با هم پیدا کرده بودیم به زندان انداخت. در طول این مدت من با سعیده از طریق تلفن ارتباط داشتم تا اینکه 15 روز مانده به آزادی‌ام، او گفت پسری برایش مزاحمت ایجاد می‌کند. وقتی از زندان آزاد شدم مادرم به‌دنبالم آمده بود و مرا به شهرستان برد تا از سعیده دور بمانم اما بعد از چند روز دوباره به خانه خواهرم در کرج برگشتم و از آنجا با سعیده تلفنی صحبت کردم.

او دائما می‌گفت که من بی‌غیرتم و او را دوست ندارم درحالی‌که اینطور نبود. من به سعیده علاقه‌مند بودم و می‌خواستم با وی ازدواج کنم. بعد از آن بود که شماره تلفن مرحوم را به دست آوردم و تلفنی از وی خواستم تا از زندگی من و سعیده بیرون برود. او هم مدعی شد که ماجرا آنطور که من فکر می‌کنم نیست.

من از دست مقتول عصبانی بودم و شب قبل از حادثه شیشه مصرف کرده بودم. صبح که شد یک چاقو برداشتم و درحالی‌که اصلا مقتول را ندیده بودم، راهی بنگاهی که او در آنجا کار می‌کرد، شدم. مقابل بنگاه، مرد جوانی را دیدم که ایستاده بود. حدس زدم خودش باشد. جلو رفتم و او را صدا زدم اما همین که برگشت با اسپری به چشمانم زد و من هم دیگر هیچ‌چیزی نفهمیدم و تنها ضربه زدم. من از خودم دفاع کردم.

  • قاضی: ماجرای درگیری قبلی‌ات با مرحوم سر چه چیزی بود؟

من با او درگیری نداشتم. فقط یک هفته بود که از زندان بیرون آمده بودم که این اتفاق افتاد. البته چند روز قبل از حادثه، مقتول به من تلفن کرد و خواست به مقابل بنگاه بروم اما همان شب سعیده زنگ زد و گفت که او قصد کتک‌زدنم را دارد و من هم نرفتم.

  • قاضی: شب قبل از جنایت، سعیده از نقشه تو خبر داشت؟

نمی دانم اما وقتی با او صحبت کردم به من گفت که فردا صبح زود، مقتول به دفتر می‌رود و کلید دفتر نیز دست وی است.

  • قاضی: او از شما نخواست که به دفتر نروید؟

نه چیزی نگفت.

  • قاضی: اگر این درخواست را می‌کرد، عملی می‌کردی؟

بله. هرچیزی که سعیده به من می‌گفت من گوش می‌دادم. او انگار مرا جادو کرده بود.

  • قاضی: چه مدت است که شیشه مصرف می‌کنی؟

مدت‌ها بود که مواد مصرف نمی‌کردم اما شب قبل از جنایت شیشه مصرف کردم و روز حادثه نیز در توهم شیشه بودم. من بعد از آن حادثه هر چه فکر می‌کنم که آن روز چطور دست به این جنایت زدم، اصلا به یاد نمی‌آورم که این حادثه چطور اتفاق افتاد.

  • قاضی: از چه زمانی به سعیده دلبسته شدی؟

وقتی سعیده از شوهرش جدا شد به او بیشتر دلبسته شدم و دیگر نمی‌توانستم او را فراموش کنم به همین خاطر بود که تصمیم داشتم با او ازدواج کنم. من عاشق این زن شده بودم. چشم بسته به حرف‌هایش گوش می‌دادم؛ طوری که مادرم می‌گفت این زن تو را جادو کرده است.

  • قاضی: او را از کجا می‌شناختی؟

من در یک املاکی دیگر کار می‌کردم اما در محله سعادت‌آباد و شهرک غرب همگی سعیده را به خاطر زرنگی‌اش می‌شناختند. یک روز در بنگاه بودم که این زن تلفن کرد و گفت که می‌خواهد مغازه‌ای برای یکی از مشتریانش بخرد. من هم یک مغازه برای فروش داشتم و به همین خاطر به دفترش رفتم و این‌طوری بود که با هم آشنا شدیم.

  • قاضی: از کی متوجه شدی که مقتول با سعیده رابطه دوستی دارد؟

وقتی در زندان بودم، اما سعیده می‌گفت که مقتول مزاحمش است و درخصوص رابطه دوستی‌شان چیزی نمی‌گفت.

  • قاضی: چند بار با شکایت سعیده به زندان رفتی؟

2 بار.

  • قاضی: سعیده در اظهاراتش مدعی شده که تو برایش مزاحمت ایجاد می‌کردی به‌طوری که یک هفته آخر را به خاطر وحشت از تو به دفتر نرفته بود؟

او هیچ وقت صبح‌ها به دفتر نمی‌رفت و فقط بعدازظهرها می‌رفت.

  • قاضی: شما مدعی هستی که قصد کشتن نداشته‌ای. پس اعمالی که در صحنه جرم انجام دادی به خاطر چه بود؟

من در آن لحظات اصلا کسی را نمی‌دیدم. اصلا متوجه نبودم که چه اتفاقی افتاده است. من در حالت جنون بودم و تنها مرحوم را می‌دیدم. من بهت زده بودم و اصلا قصد کشتن این مرد را نداشتم. اصلا یادم نمی‌آید در صحنه حادثه چه کار کرده‌ام، با این حال هر حکمی که بدهید قبول دارم.

  • قاضی: سعیده می‌دانست که صبح روز حادثه چه اتفاقی خواهد افتاد؟

اطلاع داشت که من می‌خواهم به دفتر مشاوران املاک بروم و عصبانی هم هستم. او ناراحتی مرا دیده بود و می‌دانست که من به کرات مرحوم را تهدید به قتل کرده بودم.

من از این مرد وحشت داشتم

بعد از اظهارات متهم ردیف اول، سعیده به اتهام معاونت در قتل در جایگاه قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت. این زن در پاسخ به نخستین سؤال قاضی درخصوص نحوه آشنایی‌اش با متهم ردیف اول مدعی شد: وقتی با یعقوب آشنا شدم، فهمیدم که او مرد زرنگی است و زمانی که از من خواست به‌عنوان مشاور در دفترم کار کند قبول کردم.

زمانی که متوجه شدم شیشه مصرف می‌کند خیلی تلاش کردم تا او را ترک دهم اما او نتوانست؛ به همین خاطر از یعقوب خواستم با من کاری نداشته باشد اما او دائما برایم مزاحمت ایجاد می‌کرد و مرا در هر فرصتی که به دست می‌آورد به باد کتک می‌گرفت.

من از این مرد وحشت داشتم و به خاطر رفتارش امنیت جانی نداشتم. بارها به کلانتری‌های مختلف شکایت کردم و حتی تلاش کردم او از زندان آزاد نشود اما نتوانستم. وقتی فهمیدم این مرد از زندان آزاد شده، به خانه خواهرم رفتم و برای اینکه دستش به من نرسد با خانواده‌ام راهی شمال شدیم اما زمانی که برگشتم او به دفترم آمد و با من درگیر شد.

  • قاضی: قبول داری که از مقتول برای ایستادن در مقابل یعقوب استفاده کرده‌ای؟

نه. باور کنید که این طور نیست، مرحوم از من خواستگاری کرده بود و می‌خواست با من ازدواج کند.

  • قاضی: شما از اینکه قرار است روز حادثه چه اتفاقی بیفتد خبر داشتید؟

نه من اصلا نمی‌دانستم که این اتفاق قرار است بیفتد؛ شب قبل از حادثه، یعقوب به من تلفن کرد و گفت می‌خواهد فردا به دفترم بیاید اما من جوابی به او ندادم.

  • قاضی: یعقوب چطور شماره تلفن مرحوم را به دست آورد؟

نمی دانم ولی تصور می‌کنم که از طریق یکی از کارمندان بنگاه به شماره تلفن مرحوم دست پیدا کرد. در ادامه جلسه دادگاه، شاهدان حادثه و مشاوران املاک، هر یک به دستور قاضی دادگاه در جایگاه قرار گرفتند و به تشریح ماجرا پرداختند.

یکی از آنها در تشریح ماجرا گفت: سعیده همیشه به یعقوب شک داشت و آنها مدام با هم دعوا می‌کردند. در جریان همین درگیری‌ها، چندبار سعیده وی را به زندان انداخت تا اینکه مقتول در بنگاه سعیده مشغول به کار شد. او حتی یک روز در دفتر شیرینی پخش کرد که شریک کاری سعیده شده و از این ماجرا خیلی خوشحال بود.

یکی دیگر از شاهدان نیز گفت: مقتول به ما گفته بود که می‌خواهد با سعیده ازدواج کند و اجازه نمی‌دهد کسی او را اذیت کند . من بارها به او گفتم که تو طعمه هستی اما او گوش نداد. پس از اظهارات شاهدان، یعقوب در آخرین دفاع، اظهارات قبلی خود را تکرار کرد و گفت: من قصد کشتن مقتول را نداشتم و از خانواده‌اش درخواست بخشش دارم. با اعلام ختم رسیدگی در این جلسه، حکم درخصوص پرونده به‌زودی صادر خواهد شد.

کد خبر 121275

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز