«ووشو» ورزش رزمی سنتی چینیها محسوب میشود که در 2بخش «تالو»(فرم) و «ساندا» (مبارزه) برگزار میشود و پس از رسمیت پیداکردن در بازیهای آسیایی در تلاش برای راهیابی به المپیک است.
نکته جالب در مورد طلاییهای «ووشو»ی ایران این است که هر سه این قهرمانان اهل شهرهای مختلف به جز تهران هستند و به همین دلیل بعد از بازگشت آنان از بازیهای آسیایی گفتوگو با آنان بهصورت حضوری در تهران میسر نشد. تلاش برای انجام گفتوگو با خدیجه آزادپور بانوی طلایی کاروان ورزشی ایران بهدلیل درگیریاش با مراسمهای مختلف در اصفهان ممکن نشد ولی ماحصل گفتوگوی همشهری را با محسن محمد سیفی و حمیدرضا قلیپور 2 «ساندا»کار طلایی «سکو»ی گوانجو میخوانید. «سکو» حکم همان تشک کشتی، تاتامی در کاراته و شیاپچانگ در تکواندو را برای ورزش «ووشو» دارد که مبارزین روی آن به مبارزه با یکدیگر میپردازند و تفاوتش با دیگر میادین، قرار گرفتن در سطحی بالاتر از زمین است.
محسن محمدسیفی 21ساله با قد 170سانتیمتر اهل زنجان است و 5 سال است که به ورزش «ووشو» روی آورده و قبل از ورود به این رشته در ورزشهای رینگی فعالیت میکرده است. او قبل از تصاحب مدال طلای بازیهای آسیایی در وزن منهای 60کیلوگرم برنده مدال طلای تورنمنت لهستان در سال2009، مدال برنز قهرمانی آسیا در ماکائو در سال 2008 و مدال نقره مسابقات جهانی تورنتو کانادا در سال 2009 شده است.
- از مبارزاتت بگو و اینکه در کدامیک از 4پیکارت بیشتر به زحمت افتادی؟
من در مجموع 4بازی انجام دادم. حریف نخستم از اندونزی بود، حریفان دوم و سوم از نپال و هند و در نهایت در فینال با رقیبی از کره پیکار کردم. در میان این حریفان، کرهای حریف چغر و دشواری بود. من که همواره در ایران با وجود حضور در یک وزن بالاتر (منهای 65کیلوگرم) همه حریفانم را بلند و به بیرون از سکو پرتاب میکنم در مقابل او هرگز موفق به اینکار نشدم. اما در سایه پشتکار و تلاش به هر زحمتی بود، توانستم او را مغلوب کنم.
- بعداز قهرمانی و هنگام بالارفتن دستت مقابل حریف گریهات گرفت و حتی با گذشت دقایقی و رفتن روی سکو هم گریهات قطع نشد، دلیل این گریهکردن چه بود؟
فشار سنگینی را تا رسیدن به مدال طلا طی کرده بودم. از اینکه میدیدم نتیجه 7 ماه تمرین بیوقفه و طاقتفرسا توأم با رژیم غذایی سخت و از همه مهمتر دوری از خانواده به حاصل نشست، بغضم ترکید و نتوانستم خودم را کنترل کنم و در حقیقت این گریه خوشحالی بود.
- اینکه چینیها در این وزن شرکتکننده نداشتند تا چه اندازه به تو کمک کرد تا بتوانی با خیالی آسودهتر در اندیشه تصاحب مدال طلا باشی؟
چینیها هم همانند سایر تیمها 4 سهمیه در 5وزن داشتند و یکی از دلایلی که باعث شد، آنان شرکتکنندهای در این وزن نداشته باشند، برتری من برابر قهرمان چینی در مسابقات جهانی کانادا بود؛ اگرچه آنان به لطف نفوذ داوری در همان بازی نیز مرا به هر شکلی بود بازنده اعلام کردند اما در گوانجو حاضر به ریسککردن نشدند و ترجیح دادند در این وزن نمایندهای نداشته باشند.
- چه زمانی متوجه غیبت چینیها در این وزن شدی؟
من 2 هفته مانده به اعزام تیم متوجه شدم که در این وزن چینیها شرکتکنندهای ندارند.
- زنجان بیشتر به شهر بدمینتون و دوچرخهسواری و واترپلو شهره است؛ شما چطور به «ووشو» علاقهمند شدی؟
زنجان با بودن مربیان صاحبنامی چون رامین موحدنیا و منصور نوروزی که هر کدامشان قهرمان آسیا و جهان بودهاند، یکی از قطبهای مهم ووشو در کشور است. همین سال پیش این استان در تمامی ردههای سنی نوجوانان، جوانان و بزرگسالان قهرمان کشور شد. پس از کسب مدال طلای من هم قرار شد بهزودی کلنگ آکادمی یا خانه «ووشو» در این شهر زده شود.
- هر کدام از رشتههای ورزشی مثل کاراته، تکواندو و جودو فلسفه خاص خود را دارند، ووشو و بهخصوص «ساندا»چه فلسفهای فراتر از آنان دارد؟
ووشو یک جورهایی مثل شطرنج است. در تکواندو همه تمرکزت این است که پاهایت خوب کار کنند. در بوکس همه فکرت به زدن مشت و نخوردن مشت است. در جودو در اندیشه فن از سوی حریف هستی تا بدل آن را بزنی، اما در «ساندا» هم باید پا بزنی و هم مشت و برعکس نه پا بخوری و نه مشت و هم به بیرون از سکو پرتاب نشوی. جذابیت تمامی این رشتهها ازجمله کشتی یکجا در «ووشو» جمع است و تو همانند یک شطرنجباز قهار باید فقط با تمرکز در مسابقه غافلگیر نشوی که این خود دلبستگی و شیفتگی هرچه بیشتر به این رشته را فراهم میآورد.
- نقش سرمربی چینی در موفقیت ووشو تا چه اندازه بود؟
البته جذب سرمربی چینی و ایجاد آکادمی و فراهم آوردن همه امکانات لازم برای موفقیت ووشو از 4سال پیش برنامهریزی شده بود. کاری به سطح فنی سرمربی چینی ندارم ولی این واقعیت را نمیتوانم کتمان کنم که او با تمام وجود و اعتقاد قلبی به دنبال موفقیت ورزشکاران ایرانی حتی در رویارویی با ورزشکاران هموطنش بود. البته من جا دارد که از زحمات مربیان ایرانی و بهخصوص حسین اوجاقی تشکر کنم که مدالم را مدیون راهنماییهای او هستم.
- درآمد سالانه یک «ووشوکار» ملیپوش چقدر است؟
من تا سال گذشته عضو باشگاه نفت، قهرمان لیگ برتر کشور بودم که مبلغ قراردادم حدود 5/5میلیون تومان بوده و این مبلغ تنها کفاف هزینه ایابوذهاب ورزشکاران این رشته را میدهد. ما را با فوتبالیستها، والیبالیستها، بسکتبالیستها و حتی کشتیگیران لطفا مقایسه نکنید!
فداکاری برای افتخارآفرینی
حمیدرضا قلیپور با 22سال سن و قامتی که بیشتر به ورزشکاران والیبال و بسکتبال میخورد در وزن
منهای 75کیلوگرم در حضور نماینده چین توانست به مدال طلای بازیهای آسیایی گوانجو دست پیدا کند. قلیپور با کارنامهای درخشان از قهرمانی در مسابقات جوانان جهان گرفته تا طلای بازیهای جهانی تایوان و چندین نقره آسیا و قهرمانی جهان، در بازیهای آسیایی در حالی از سکوی قهرمانی بالا رفت که برای کسب طلا تاوان سنگینی همچون کاستن 17کیلو از وزن طبیعی خود پرداخته بود تا بتواند برای خود و ایران افتخار آفرینی کند.
- کاستن 17کیلو از وزن بدن برای رسیدن به سروزن آن هم برای یک ورزشکار با بدن عضلانی چگونه میسر شد؟
من مجبور بودم برای رسیدن به این هدف فداکاری کنم. تغییر اوزان مبارزات در بازیهای آسیایی مرا وادار ساخت تا چنین شرایط دشواری را طی 7تا9ماه با گرفتن رژیم غذایی سخت تحمل کنم و مزدش را با کسب یک مدال طلای زرین که همواره آرزویم بود، گرفتم.
- کاهش وزن باعث آسیبپذیریات در مبارزات نشد؟
چرا، بارها در طول اردوها مصدوم شدم و حتی در دیدار اولم با حریف هندی دچار در رفتگی کتف شدم که با جا انداختن کتف از سوی دکتر نوروزی و تلاش شبانهروزی او توانستم بر همه مصایب و مشکلات غلبه کنم.
- تصور کسب مدال طلا از سوی شما باتوجه به حضور حریف چینی، به ذهن کمتر کسی خطور میکرد.
واقعیت هم همین بود. چین مهد ووشوی دنیاست و باخت آنان در مقابل قهرمانان سایر کشورها یک گناه نابخشودنی است اما باتوکل به خدا و اراده مثالزدنی جوانان ایرانی با خودم عهد کرده بودم که یک لحظه هم به شکست فکر نکنم و خوشحالم که به عهدی که با مردم کشورم بسته بودم، عمل کردم.
- بدون تردید سختترین مبارزهات با همین حریف چینی بود؟
پیکار در حضور 7تا8هزار تماشاگر چینی و داورانی که دوست نداشتند دست من به هیچ شکل مقابل حریف بالا برود برگزار شد. حتی داوران کنار با پاک کردن ضرباتم در رایانه سعی در کمک به حریفم داشتند و همین کار من را واقعا برای رسیدن به پیروزی دشوار کرده بود، اما باور کنید آنقدر تمرکزم به بازی بود که اصلا صدای هیاهوی آن همه تماشاگر چینی را انگار نمیشنیدم و فقط به بردن حریف فکر میکردم که خوشبختانه با راهنماییهای سرمربی چینیام همه حاضرین را شگفتزده کردم.
- پس کمک و راهنماییهای سرمربی چینی بیتاثیر نبود؟
باورتان نمیشود که آقای یونگ که خود روزگاری قهرمان چین بوده، مرا با تمام شگردهای حریفم و نوع تاکتیکاش آشنا کرده بود و برای پیروز شدنم یک لحظه آرام و قرار نداشت. او حتی از اینکه سجاد عباسی به حریف چینی خود باخت، گریه کرد و سخت ناراحت و عصبانی شد.
- حالا بعد از کسب مدال آسیا و جهان و بازیهای آسیایی چه آرزویی دارید؟
بزرگترین آرزویم المپیکی شدن «ووشو» است.
- تا چه زمانی قصد حضور در تیم ملی را دارید؟
در «ووشو» حضور قهرمانان سقف معینی دارد و هر قهرمانی تا 35سالگی میتواند در این رشته در رویدادهای جهانی حاضر باشد. من تا زمانی که عملکردم بهترین باشد میمانم و هنگامی که بهترین نباشم از ووشو خداحافظی میکنم.
- میگویند در میان ورزشهای رزمی «ساندا» رشته خطرناکی به شمار میرود؟
در اینکه «ساندا» یا همان مبارزه در «ووشو» خطرناک است، شکی نیست و همه جذابیتش به همین است که خصوصیات چندین رشته رزمی مثل تکواندو، بوکس، کیکبوکسینگ و حتی کشتی را یکجا در دل خود دارد. برخلاف تکواندو که ورزشکار، ساقبند و ساعدبند و کلاه محافظ بر سر دارد، در «ساندا» چنین خبری نیست. در «ساندا» فقط دست و پا نیستند که درگیر مبارزهاند، بلکه این رشته یک مبارزه تمامعیار و کاملا درگیرانه است که برای پیروز شدن تمرکز، نیاز اصلی محسوب میشود.