هر جایزهای که در هر حوزهای برگزار میشود، بهطور طبیعی یک پیشنهاد به مخاطب است؛ پیشنهاد برای دیدن یک فیلم خوب، خواندن یک کتاب خوب، تماشای یک نمایش خوب و حتی بازدید از یک نمایشگاه خوب.این کارکرد در همه دنیا قابل مشاهده است. هر جایزهای - از نوبل در ادبیات تا اسکار در سینما - که در هر جای دنیا برگزار میشود، خیل عظیم مخاطبان حوزه خود را به سوی اثر برگزیده راهنمایی میکند و نتیجه، فروش قابل توجه محصول برگزیده است.
در این بین، چیزی که از اساس تاثیری بر نتیجه کار ندارد، مبدأ تصمیمگیری است و رسمی یا خصوصی و صنفی، تاثیر جایزه، معمولا خیلی زود خودش را نشان میدهد.اما در ایران به شکل اعجابآوری بین جوایز رسمی و صنفی و اثری که بر مخاطب گروه خود میگذارند، اختلاف است. بررسی نتایج جوایز و جشنوارههای مرسوم در حوزههای گوناگون ادبیات و هنر در طول چند سال گذشته این نکته را بهخوبی نشان میدهد که جوایز رسمی با وجود همه تلاشهای قابل توجه و مفیدشان، در نهایت تاثیر معناداری بر مخاطب هدف ندارند.
در مقابل در همین سالها تقریبا تمام جوایز صنفی در همه حوزهها، توانستهاند جایگاه مناسبی در بین مخاطبان خود به دست آورند و هر کدام تاثیر قابل توجهی بر فروش آثار برگزیده بگذارند.برگزیدگان جشنواره فیلم فجر بهعنوان مهمترین و بزرگترین جشنواره سینمایی کشور، بعضاً در فروش هیچ تفاوتی با بازندهها ندارند.
آنها که با سیمرغ به خانه میروند، حتی در بسیاری مواقع تنها دلشان به جشنوارههای دیگر و جایزههای دیگر خوش است و فروششان تکان نمیخورد و بعضاً در ادبیات نیز وضع به همین ترتیب و حتی جالبتر از این است. برگزیدگان یا بهتر است بگوییم تقدیریهای جوایز غیرصنفی قبل و بعد از دریافت جایزه تغییری در فروششان رخ نمیدهد. «دا» همه فروشش را قبل از جایزه جلال سال پیش کرده بود و بعد از آن هیچ اتفاقی رخ نداد. جوایز کتاب سال نیز همین طور.
جایزههای رسمی حوزه کتاب و ادبیات که البته معمولا - مثل همین 3 روز پیش در جایزه جلال - هیچ برگزیدهای نداشته، تاثیری بر فروش کتابها ندارند و فروش کتاب تقدیر شده یا برگزیدهشده، قبل و بعد جایزه، تقریبا یکی است. در مقابل تقریبا هر جایزه صنفی ادبی که برگزار میشود، بلافاصله و در فاصله بسیار اندکی در حد یک یا 2 ماه، تاثیرش را برفروش آثار برگزیده نشان میدهد.
نمونهاش کتاب «نگران نباش» مهسا محبعلی که تا پیش از دریافت جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات سال پیش، بعد از بیش از یکسال به سختی به چاپ دوم رسیده بود و بلافاصله پس از این جایزه، در فاصله 3 ماه، به چاپ چهارم رسید و حالا هنوز هم میفروشد.
از این مثالها البته در جایزههای ادبی بسیار است اما غرض، بیش از مقایسه جایزههای رسمی و صنفی و اثری که بر مخاطبان خود دارند، طرح یک «چرا»ی بزرگ است؛ چرایی که اندیشیدن به آن و یافتن پاسخهای احتمالیاش، بیش از همه، برعهده مسئولان برگزاری چنین جوایزی است.