اما بنا به ذهنیتی که چندان غلط هم نیست اکثر مردم با شخص غلامحسین پیروانی حرف دارند؛ مردمی که او را قبلترها بیشتر و حالا کمی کمتر دوست داشته و دارند. حرف مردم- از جمله نگارنده- خیلی پیچیده نیست؛ سرتا تهاش یک سوال است؛ «آقای پیروانی، شما که به صداقت و سادگی شهره شدهاید، چرا خودتان را دور میزنید؟ اگر شرایط کار در تیم امید فراهم نبود، چرا برگشتید و اگر فراهم بود، چرا حالا همهچیز را به همه چیزهایی که همه از قبل میدانستند ربط میدهید؟»
جالب اینکه باز هم شنیده میشود که قرار است رئیس سازمان تربیت بدنی تکلیف کادر فنی تیم امید را روشن کند و... . خلاصه و روراست همینقدر میتوان گفت که اینجا هم مثل خیلی موارد دیگر، ریشه مشکل پیش از آنکه در تخصص، سیستم و... باشد، شخصیتی است؛ در شخصیت رئیس سازمان که به خود حق میدهد در اختیارات فدراسیون و کمیته فنی و... دخالت کند و به جای آنها تصمیم بگیرد و در شخصیت رئیس فدراسیون که همینقدر مدیر است که دیگران در حوزه تخصصیاش(!) حکم صادرکنند و در شخصیت غلامحسین پیروانی که میداند افشارزاده و کفاشیان هر دو با حضور او مخالف هستند و هنوز توجیه میکند که نگذاشتند و نشد و نداشتیم و...
آقای پیروانی عزیز! تجربه بینالمللی یعنی مسلح بودن فرد به آگاهیهای فردی و اجتماعی به گونهای که بتواند در زمانها و مکانهای مختلف درستترین تصمیمها را بگیرد و ظاهراً ما باید پاسخ چراهایمان را در تجربههای اجتماعی ورزشمان بیابیم. نگاهی به پشت سرتان بیندازید؛ کم نبودهاند غولهایی که خودشان کارستانها کردهاند ولی در کار جمعی واماندهاند.
اینکه غلامحسین پیروانی در سپاسی (فجر و مقاومت) نتیجه میگیرد به این دلیل است که تسلط فردی او از طرف تکتک جوانان و نوجوانان دوروبری پذیرفته میشود و از سوی دیگر مدیران باشگاه نیز نیروهایی خلاف جهت برایند مورد نظرش وارد نمیکنند. اما در شبکه تیم ملی فوتبال امید از مشکلات مدیریتی و اختلافنظرها و سنگاندازیهای فدراسیون و کمیته المپیک و باشگاهها و... که بگذریم،
حتی در فضای داخلی تیم نیز آنقدر نیروهای پراکنده وجود داشت که نگذارد فوتبال امید، «تیم» باشد؛ نیروهایی که بخش عمدهای از آنها وقتی به سایر کاهندهها افزوده شد که 3بازیکن بزرگسال دعوت شدند تا تیم، دوپاره شود. وقتی یک بار دیگر به چرایی ناکامیهایمان میاندیشیم، میتوانیم به یک پاسخ قابل اعتنا دست یابیم؛ در ناگهانهای ورزش ما فرد، محوریت دارد؛ چه در عملکرد مثبت و چه در عملکرد منفی.
آقای پیروانی، بگذار رک و خلاصه بگوییم که با صداقت و سادگی نمیشود از پس این «من»ها برآمد. بگذار مردم غلامحسین پیروانی را دوست داشته باشند.