هاله مرشدیان: حسین تولائی شاعر برگزیدة بخش شعر نوجوان است که با اولین اثر خود، کتاب «بیا چند شاخه حرف بزنیم»، در جشنواره« گام اول» امسال شرکت کرد.

دوچرخه 581

این نویسنده و شاعر نوجوان 31 سال دارد، اما معتقد است بزرگ‌تر نمی‌شود. او کودکی را در خودش زنده نگه داشته تا هر روز بتواند با همان زبان شاعرانگی اش با نوجوانان حرف بزند.

خود شما «بیا چند شاخه حرف بزنیم» را دوست دارید؟

بله. هرکدام از شعرها قاب عکس کوچکی است؛ با این تفاوت که کسی در آن ژست نگرفته، بهترین لباس‌هایش را نپوشیده و نخواسته جور دیگری جلوه کند. در این عکس‌ها همه خود خودشان را مقابل دوربین قرار داده‌اند.

تا به حال چه واکنشی از مخاطب‌ها دریافت کرده‌اید؟

واکنش‌ها جالب و متفاوت هستند. یک بار در یکی از نشریات یکی از کارهای خودم را دیدم که با یکی، دو جمله تغییر و البته با نام یک نوجوان چاپ شده بود. این اتفاق گرچه در نگاه اول کار نادرستی به نظر می‌رسد، برای من از ‌جهت دیگری جالب‌توجه بود؛ نوشته‌ام مورد توجه مخاطب خودش قرار گرفته بود، آن قدر که دوست داشت آن را به عنوان اثر خودش جا بزند. حسی که ما بزرگ‌ترها هم گاهی که یک شعر یا داستان خوب می‌خوانیم داریم. پیش خودمان می‌گوییم: کاش این را من نوشته بودم؛ البته فقط در حد حس!

اولین چیزی که از آنها می پرسید یا خواهید پرسید، چیست؟

می پرسم به نظر شما به شاعری ادامه بدهم یا اصلاً بروم دنبال یک کار دیگر؟ جوابش هر‌چه باشد مهم است؛ اما مهم‌تر از آن دلیلی است که برای شاعر ماندن یا نماندنم می‌آورند!

اگر نوجوان بودید اثرتان را دوست داشتید؟

بستگی دارد به این‌که چه جور نوجوانی باشم. اگر یک نوجوان کتاب‌خوان بودم، آن هم از جنس نوجوان‌های امروزی که مثل همه‌چیز دنیای امروز با سرعت رابطه‌هایی دارند، پس به خواندن شعر کوتاه و داستانک علاقه داشتم و از این کتاب خوشم می آمد.

وقتی نوجوان بودید محبوب‌ترین کتابتان چه بود؟

من در دوران نوجوانی خیلی اهل کتاب‌خواندن نبودم. واقعیتش این است که از کتاب فراری بودم. ولی عضویتم در کانون پرورش فکری باعث شد ذهنیت تازه‌ای در مورد کتاب و مطالعه پیدا کنم. بیشتر کتاب شعر می خواندم. شاعران مورد علاقه‌ام سهراب سپهری و فروغ فرخزاد بودند. البته هنوز هم آثارشان را دوست دارم.

شما در حوزه نوجوان قلم می زنید، پس آنها را می شناسید. کلاً ارتباطتان با نوجوانان به چه شکلی است؟

من چند سال مربی ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و در اردوهای مختلفی در کنار بچه‌ها حضور داشتم. مدتی هم پاسخ‌گوی نامه‌های شعر و داستان آنها بودم. در کل دنیای بدون بچه‌ها دنیای غمگینی است.

سن شما کم‌کم زیاد می‌شود و فاصله‌تان از نوجوانی بیشتر، اگر قرار باشد همچنان برای آنان بنویسید باید خوب بشناسیدشان و با شرایط آنها آشنا باشید. چه‌طور می‌خواهید این ارتباط را حفظ کنید؟

سن من کم کم زیاد نمی شود، بنابراین از نوجوانی و کودکی فاصله نمی‌گیرم. راستش را بخواهید بیشتر در شناخت بزرگ‌ترها مشکل دارم و اتفاقاً گاهی نمی‌توانم با بزرگ‌ترها هماهنگ شوم.

این روزها چه می کنید؟ کار جدیدی در دست دارید؟

این روزها سه مجموعه از کارهای کوتاه کودکانه ام را به ناشر سپرده ام و منتظر پاسخ هستم. یک کار جدیدم هم به اسم «شماره تلفن پرنده‌ها» به زودی توسط انتشارات امیرکبیر چاپ می شود. اخیراً هم مجموعه شعر نوجوان من با عنوان «پشت صحنه دلم» در انتشارات پیدایش چاپ شده است.

کد خبر 122727
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز