بازسازی «شهرت» فیلم مشهور جان وین و هنری هاتاوی کار سادهای بهنظر نمیرسید. وین برای این فیلم در سال 1969 تنها جایزه اسکارش را برای ایفای نقش مارشال روستر کاگبرن یک چشم دریافت کرد و اکثر منتقدان آن را بهترین فیلم هاتاوی میدانند. این فیلم یکی از به یادماندنیترین فیلمهای ژانر وسترن به حساب میآید.
اما وقتی نام برادران کوئن بهعنوان سازنده نسخه تازه مطرح میشود، باید با احتیاط درباره آن اظهار نظر کرد. کوئنها در فیلمهای قبلیشان نشان دادهاند به تمامی جزئیات کارشان مسلط هستند و با ارائه نسخهای تیرهتر و البته وفادارتر به کتاب پورتیس، شاهکار دیگری را پس از فیلم «پیرمردها سرزمینی ندارند» خلق کردهاند.
آنها قصهگوهای خوبی هستند و اگر قرار باشد قصه مشهور و منسجمی را بازگویی کنند به بهترین شکل این کار را انجام میدهند و بازی فراموش نشدنی خاویر باردم در نقش قاتل زنجیرهای کتاب کورمک مککارتی این موضوع را نشان داد. جف بریجز پس از دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد برای فیلم «قلب دیوانه» در تکرار نقش جانوین جسارت بهخرج داده و با درنظر گرفتن فضای فیلم شاید تنها بازیگری باشد که برای این نقش پس از تماشای فیلم میتوان متصور شد. برای نقشهای فرعی هم انتخابهای مناسبی صورت گرفته و متدیمن برخلاف بازی ناامیدکنندهاش در فیلم «همه اسبان زیبا» در وسترن شهرت تواناییهایش را بار دیگر اثبات میکند. فیلم با وجود اینکه در جوایز گلدنگلوب نتوانسته کاندیدای دریافت جایزه باشد اما در مراسم اسکار امسال به احتمال فراوان باز هم شاهد حضور این فیلم برادرانکوئن خواهیم بود. در این گفتوگو آنها توضیحات بیشتری درباره این فیلم و دلایل ساخت آن دارند.
- راجر دیکینز فیلمبردار شما در گفتوگویی اشاره کرده کار با برنامهای که شما تعیین کرده بودید او را به زحمت انداخته. آیا واقعا برنامهریزی شما تا این حد دردسرساز بود؟
این گفته او تا حد زیادی درست است چون ما صحنههای خارجی زیادی داشتیم و در شرایط دشواری کار میکردیم. هوا موافق حال ما نبود و در عین حال ما سعی میکردیم براساس شیوه قدیمی کارمان، برنامه را پیش ببریم و این موضوع با شرایط کار در تضاد بود و باعث نگرانی و ناراحتی برخی از عوامل شد. دست و پنجه نرم کردن با تغییرات شدید هوا، موضوع سلامتی اسبها و مشکلات تولید همگی ساخت این فیلم را در برنامه تعیین شده سخت کرد.
- البته باید انتخاب و فیلمبرداری در برخی از لوکیشنهای کلیشهای وسترن را هم به آن اضافه کنید!
حقیقت این است که ما نمیخواستیم به رمان در این زمینه وفادار باشیم و بخش اعظم لانگشاتها و لوکیشنهای زیبا، کامپیوتری است ولی چون میدانستیم طرفداران وسترن به آنها عادت کردهاند چارهای نداشتیم جز اینکه آنها را در فیلم بگنجانیم. علاوه بر این، زمانی به آرکانزاس رفتیم برای انتخاب لوکیشنها و شیوه کار که دچار اختلاف سلیقه شدیم. رسیدن به تصمیم نهایی در چنین زمانهایی دشوار است و ما با صرف زمان زیاد به نتیجه رسیدیم.
- شما در چند ژانر از جمله کمدی و فیلم نوآر دارای تجربه هستید. ترجیح دادید در ژانر وسترن هم فیلمی ساخته باشید یا انتخاب این فیلمنامه دلیل دیگری داشت ؟
ما از ابتدا به ساخت فیلم در یک ژانر جدید فکر نمیکردیم. ما بیشتر از آنکه به وسترن علاقهمند باشیم شیفته رمان چارلز پورتیس بودیم اما رمانی که او نوشته لزوما وسترن نیست و ما ترجیح دادیم با توجه به اینکه فیلم اصلی در ژانر وسترن است، فیلممان را ساخته باشیم؛ هر چند باز هم اولویت ما رمان بود نه فیلم هاتاوی.
- برخی از منتقدان، شهرت را یک کمدی سیاه توصیف کردهاند. در مورد این گفته آنها چه نظری دارید؟
یعنی بیشتر از اینکه وسترن باشد کمدی سیاه است؟خب بله، رگههای کمدی که در کار زیاد است چون در رمان پورتیس هم این طور بود و اصلا یکی از دلایلی که رمان را دوست داشتیم همین بود. ما میخواستیم روح طنز موجود در نوشتهها باقی بماند و در فیلم احساس شود. این قضیه برایمان خیلی مهم بود. بخشی از فرمالیتهبودن دیالوگها هم ناشی از لحن نوشتههای پورتیس بود و برای برخی از هنرپیشهها ایجاد سؤال کرد. در مقطعی برخی از جملات بهنظر غیرانگلیسی و ترجمه شده میآمد ولی جفبریجز پس از توضیح ما کاملا قانع شده بود و اعتراض نمیکرد. ما این جملات را دقیقا از کتاب برداشته بودیم و مشکلی با آنها نداشتیم.
- انتخاب هیلی استنفیلد برای بازی در کنار هنرپیشههای با تجربهای چون متدیمن و جفبریجز هم در نوع خود جالب بود.
99 درصد از هنرپیشههایی که برای این نقش تست دادند نتوانستند جملاتی که برایتان توضیح دادم را آن طور که ما میخواستیم بیان کنند و به زبان دیگر در ارائه کلامی کار، موفق نبودند ولی هیلی در همان برداشت اول عالی بود و ما مشکلی از نظر بیان با او نداشتیم. او با این قضیه کاملا کنار آمده بود و این زبان برخلاف آنچه روزنامهها نوشتند زبان ما نیست بلکه لحن و زبان رمان است و هیلی با بیانی طبیعی در نقشاش خوب از عهده آن برآمد.
- بهتر است کمی به روند آماده کردن کار بپردازیم. شما رمانی مشهور که فیلمی مشهورتر دربارهاش ساخته شده را برای بازسازی انتخاب کردید. برای شخصیتهای فیلم چه خصوصیتهایی در نظر گرفته بودید؟
ما هیچ کار اضافهای انجام ندادیم و همه چیز را به کتاب پورتیس واگذار کردیم. این کتاب تمامی خصوصیاتشخصیتها از زبان، فرهنگ، اسلحهها و ویژگیهای تاریخی را در برداشت و تمامی جزئیات به وضوح بیان شده بود و ما نمیخواستیم کاری را که نیازی به آن نداریم، انجام دهیم.
- توصیف منظرهها در فیلمنامه نویسی شما چه جایگاهی دارد؟
بستگی به شخصیتها و روند قصه دارد. گاهی اوقات حین فیلمنامهنویسی به فضای کار زیاد فکر میکنید و این فضا برایتان دارای اهمیت خواهد بود ولی گاهی هم کار را به شکل کامل به فیلمبردارتان واگذار میکنید.
- آیا چیزی در فیلم اصلی بود که بخواهید نسبت به آن ادای دین کرده باشید؟
نه، چیز خاصی نبود، چون ما فیلم را زمانی که بچه بودیم دیدیم و بعد از آن هم سراغش نرفتیم و راستش زیاد آن را به خاطر نمیآوریم.
- ولی شما صحنه مهم درگیری روستر کاگبرن را باز هم خلق کردید. دوست نداشتید این صحنه با فیلم اصلی تفاوتهایی داشته باشد؟
یعنی شما انتظار دارید یکی از اصلیترین بخشهای رمان را به شکل دیگری کار کنیم؟ این مهمترین بخش اکشن قصه است ولی برای اینکه این سکانس را فیلمبرداری کنیم باید به تواناییهای جفبریجز در سوارکاری مطمئن میشدیم چون هرگز کار سادهای نبود و تصور نمیکنم در فیلم اصلی به شکلی که ما کار کردیم این صحنه وجود داشته باشد. بنابراین هیچکدام از ما در هیچ مقطعی از کار به ارجاع دادن به فیلم اصلی فکر نکردیم ولی در مورد خود هنرپیشهها نمیتوانم چیزی بگویم. شاید بهتر باشد خودتان از آنها بپرسید.
ورایتی-20 دسامبر