اکنون نمونههای زندهگیری شده 2حشره در منطقه مورد نظر، از سوی مرکز تحقیقاتی جهاد کشاورزی شیراز به چند کشور خارجی ارسال شده ضمن آنکه محققان داخلی هم مشغول تحقیق روی 2گونه فوق هستند. در عین حال انتقادها همچنان به صورت جسته و گریخته ادامه دارد. گروه محیطزیست همشهری ضمن ارج نهادن بهنظرات منتقدان، بهزودی گزارشی منتشر خواهد کرد که در واقع منعکسکننده این نظرات خواهد بود با این رویکرد که بخش دیگری از ناشناختههای طبیعت زیبای کشور شناسایی و معرفی شود. آنچه در پی میآید، گزارشی است از سفر به جنوبشرق گندم بریان و چگونگی کشف و زندهگیری 2حشره در این منطقه از دشت لوت.
شهر باستانی شهداد با جمعیتی حدود 30هزار نفر چتر سبز خویش را در حاشیه کویرلوت مرکزی گسترده تا ذائقه رهگذران را با شهد پرتقال و حلاوت نخلهای استوارش، شیرینی بخشد. شهداد و روستاهای حومه آن ازجمله ده سیف و شفیعآباد از جمله واحدهای اجتماعی هستند که با وجود مشکلات ناشی از کمبود آب همچنان راه را بر پیشرفت شنزارهای کویر بستهاند.
شهداد مرکز برنامهریزی و استقرار اولیه گروه تحقیقاتی است تا خود را برای ورود به قلب کویرلوت مهیا کنند. جاده 295کیلومتری شهداد به نهبندان تنها مسیر آسفالتهای است که از میان کویرلوت میگذرد و ما باید یک سوم این جاده را با خودرو بپیماییم. پدیدههای نمکی و کلوتها که بر اثر فرسایش باد و خاک بهوجود آمدهاند، گززارها که به نبکا معروفند، قلعه تاریخی شفیعآباد، نمکزارها و کال (رودخانه) شور از جمله جاذبههای طبیعی پیرامون این جاده است.
پس از طی مسافت 15کیلومتر در جاده شهداد به نهبندان به نبکازار میرسیم. نبکاها از جمله پدیدههای شگفتانگیز همزیستی گیاه، آب و خاکاند. نبکا (گز) یکی از پدیدههای گیاهی کویرلوت در این ناحیه است. رشد و نمو این گیاه در میان شنهای روان کویر، تابلویی از مقاومت و سبز ماندن را به تصویر میکشد. پس از رویش نهال گز، اطراف تنه این نهال را شنهای روان فرا میگیرد و این گیاه با مقاومت در برابر محاصره ماسهها به سبزینگی خود ادامه میدهد. در طول سالهای متمادی هر چه رشد این درخت بیشتر میشود، محاصره شنها در اطراف تنه اصلی ادامه مییابد و نهایتا پیرامون این درختان را تپههای شنی که ارتفاع برخی از آنان به 15متر میرسد فرا میگیرد، به همین دلیل برخی نبکاها را گلدانهای بیابانی نامیدهاند. نبکازار لوت علاوه بر ارزش علمی و اثرات مفیدی که در جلوگیری از پیشروی کویر دارد، به لحاظ زیبا شناختی، منظره دلپذیری در کویر بهوجود میآورد که گردشگران را ساعتها مسحور خویش میسازد.
در کیلومتر 40جاده شهداد به نهبندان به منطقه کلوتها (روستای صحرایی)، شگفتانگیزترین پدیده بیابانی در جهان میرسیم. کلوتها مجموعهای از سازههای بسیار کهن و از جنس تپههای خاکی و شنی در کویرلوت هستند که جهت شکلگیری آنها به طرف بادهای غالب است. کلوتها از سمت شمالغرب به طرف جنوبشرق دشت لوت توسعه مییابند. کلوتها در بخشی از حاشیه شمالشرق کویرلوت در محدودهای به عرض حدود 80کیلومتر و طول حدود 145کیلومتر قرار گرفتهاند، عمدهترین بادی که موجب فرسایش بیشتر کلوتها میشود، بادهای 120روزه سیستان است. کلوتهای شمالشرق این ناحیه بهصورت مخروطهای کلهقندی ظاهر میشوند.
شیارهای موجود در حد واسط کلوتها، دالانها و خندقهای متعدد و تودرتویی بهوجود آورده که بر سطح آنها شنهایروان، نمکزارها و عرصههای کلوخی موجود است. رشتههای کلوت بهوسیله همین خندقها که بسیاری از آنان دارای کفی مسطح هستند، از هم جدا شدهاند. اختلاف موجود در سطح این خندقها حدود 70متر است، همین ویژگی موجب شده است تا کلوتها با ارتفاعات مختلف و اشکال گوناگون زیبایی بینظیری به کویر لوت ببخشند و برخی آن را شهر خیال بنامند. کلوتها در کنار جاذبه علمی زمینشناختی و مکانیسم چگونگی پیدایش آنها و زمین ریختشناسی، از طرفی دیگر برای علاقهمندان به دیدن شگفتیهای طبیعت، مناظر بدیع و پدیدههای اعجابآور طبیعی، ظرفیت منظریابی جالب و باشکوهی بهوجود آورده که بههمین دلیل موجب شده در سالهای اخیر رویکرد گردشگران داخلی و خارجی به آن مکان افزایش یابد و همچنین حضور برخی از گردشگران غیرمسئول نیز جلب شود و متأثر از آن با بهجای گذاشتن آلودگیهای ناشی از رها کردن آشغالهایشان، ضمن ایجاد محیطی غیربهداشتی، از طرفی دیگر نیز به عرصه مقدس لوت بیاحترامی کنند. این رویداد تلخ نگرانی و اعتراض بسیاری از گروههای جانبدار محیطزیست را برانگیخته است.
تنها رود کویر لوت
در کیلومتر 62 جاده شهداد به نهبندان، کال (رودخانه) شور عرض این جاده را رد میکند و از میان نمکزارها و کلوتهای کلهقندی به سمت جنوبشرق پیش میرود. کالشور تنها رود موجود در کویر لوت است که از آبخیزهای بیرجند در خراسان سرچشمه میگیرد. کالشور تقریبا از محدوده فوقانی کویرلوت شمالی میگذرد و همچنان با فاصله زیاد از جنوب روستاهای آبگرم کویر، نای بند و دیگرستم عبور میکند و بهسمت جنوبغرب پیش میرود و با بعد مسافت از شرق راور نیز گذشته و در ادامه از شمال و جنوبغرب تپه گندمبریان پیش میرود و پس از گذر از میان کویر مرکزی، نهایتا در جنوبشرق شهداد در چالهمعدن نمک که محلیها آن را گود نمک مینامند، از حرکت باز میایستد و پس از تبخیر به صورت صفحههای نمکی خشک میشود. ارتفاع گود نمک از سطح دریا بیش از 50متر است. ششضلعیهای نمکی در اطراف کالشور و پهنآبهای نمکی اطراف کالشور، یکی دیگر از جاذبههای طبیعی کویر لوت است. رد شدن از پهنآب بیش از 100متری کالشور برای دستیابی به تپه گندمبریان از جمله نقاط مخاطرهآمیز سفر به لوت است و بهدلیل باتلاقهای نمکی در این رود، همواره برای کسانی که قصد دارند با خودرو از این رود بگذرند، ایجاد دلهره و نگرانی میکند.
*کویر، کویژ یا کفیژ در ادبیات فارسی به معنای پیاله یا پیمانه، چاله یا زمینهای پست وسیع و شورهزار بیحاصل است. لوت نیز به معنای برهنه، عور و زمین بیآب و علف است. از همین روی فردوسی، پرچمدار ادبیات فارسی و بیدارگر هویت ایرانی در شاهنامه، کویر را چنین توصیف میکند:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر همه خاک شخ و همه ره کویر
اما با تمامی توصیفاتی که از موقعیت و شرایط جغرافیایی و جوی کویر لوت میشود، بهنظر برخی از علاقهمندان به ارزشهای طبیعی و ملی نه تنها کویرلوت مکان پر وحشت، بیدر و پیکر و محل رمیدگی انسان از آن نیست بلکه سرزمین پرگهر و مقدسی است که در کوچکترین اجزای آن حضور سبز یار قدیم ساری و جاری است، از همین روی برخی کویر را چنین توصیف میکنند: کویر جایی است که باد غزلخوان بر عرصه زمین نقاشی میکشد و رنگ عاشقانهاش را به دل رهگذران وصالش میپاشد.
در کنار سایر برنامههای تحقیقاتی کانون سبز فارس، شناسایی مسیرهای دستیابی جدید به تپه گندمبریان از جمله اهداف است که در طول سالهای اخیر چندین مسیر که دارای تپههای ماسهای و بستر شنی و دَقهای نمکی است را بدون گذر از کالشور تجربه کرده است.
در سفر تحقیقاتی آذرماه سالجاری، ما از مسیر جدید شناسایی شده سال قبل برای رسیدن به منطقه گندمبرین بهره جستیم، بنابراین پس از یکساعت رانندگی از شهداد و گذر از کلوتها به کویر ریگ پنجانگشت رسیدیم. وجه تسمیه این مکان، بهدلیل از بین رفتن کاروانی 5 نفره در زمانهای دور بوده است که بهدلیل گرفتار شدن در توفان شن از بین رفته و انگشتان دست یکی از آنان از شن بیرون مانده بود. کویر پنج انگشت مبداء ورود ما به شنزار کویر است. مسیر جدید دارای سطح ریگی بوده و لایه اصلی زیرین آن را ماسه و خاکهای بسیار نرم و سبک تشکیل میداد که رانندگی و پیادهروی در آن را با مشکلات زیادی مواجه میکرد، اما با نظر به پیشبینیهای ایمنی و امدادی که از قبل به آن پرداخته بودیم و داشتن مهارت لازم و تجهیزات مناسب برای شناسایی مسیر و همچنین برخوردار بودن از تخصص کافی برای هدایت خودرو در مسیرهای خطرناک کویر، موفق به پیشروی به سوی گندمبریان شدیم.
لازم بهذکر است دستیابی به مسیر جدید به همت مهندس شهریار ایزدی که مطالعات مسیریابی و مکانسنجی لوت مرکزی را بهعهده داشت، صورت پذیرفت. وی در خصوص شاخصگذاری مسیر شنزار بهوسیله GPS و همچنین مطالعات توپوگرافی چاله و تپه گندمبریان در یکسال اخیر کمک شایانی برای قرار گرفتن گروه در مسیر جدید بهعمل آورد که این مهم، نقطه قوت سفر گروه تحقیقاتی در بیابان لوت بود. در کیلومتر 5 مسیر جدید، به رویشگاه درختچههای تاغ برخورد کردیم که سرشاخههای آنها در جهت باد غالب (غرب به شرق) خم شده بود. تاغها در عرصه ماسهای به مساحت 2هکتار پراکنده بودند. دیدن درختچههای شورزی و شنپسند تاغ در میان کویر لوت موجب تعجب گروه شد زیرا تاکنون براساس اعلام نظر برخی از محققان، رویش وجود هرگونه رستنی در این ناحیه رد شده بود. به هر حال گروه به تحقیقات پیرامون نحوه و مکان رویش تاغها پرداخت و پس از جمعآوری اطلاعات به سمت غرب کویرلوت مرکزی، مسیر خود را پی گرفت.
مسیر پیش رو ریگزار (هامادا) وسیعی بود که سطح زیرین آن مملو از ماسههای بادی بود و ما مجبور بودیم از شیارها و تلهای ماسهای این مسیر بگذریم، بنابراین سرعت ماشین را به 80کیلومتر در ساعت رساندیم تا با سرعت و شتاب بیشتری از بسترهای شنی بگذریم. رانندگی در چنین شرایطی، قایقرانی بر امواج دریا را تداعی میکرد و ما برای گریز از تلهای ماسهای و چالههای شنی مجبور بودیم از مکانیسم سرعت بالا استفاده کنیم و از مکانهای موصوف بگذریم، به همین دلیل با رد شدن از تلهای ماسه، گاهی خودرو از سطح زمین کنده میشد و فشار زیادی به راکبین وارد می کرد، اما با نظر به آمادگی قبلی، تحمل چنین شرایطی از جمله مواردی بود که گروه برای وصال به قلب کویرلوت پیشبینی کرده بود.
مسیر ما از شمال دق بزرگی بود که در نقطهای وسیع و پستتر از ریگزارهای اطرافش قرار داشت و ما سعی میکردیم بهدلیل گیرنکردن در لایههای خاکی نمکی این دق، از آن فاصله بگیریم. دق مذکور از ناحیه جنوبی تپه گندمبریان آغاز میشود و به صورت تنگهای وسیع به سمت جنوبشرق پیش میرود. این دق طولانی در برخی از جاها بیش از یک کیلومتر عرض دارد و بهدلیل ساختار جغرافیاییاش، بومیان آن را تنگ دق مینامند. تنگ دق از وسط کویرلوت مرکزی به سمت جنوب شرق پیش میرود و کشیدگی آن تا انتهای لوت جنوبی ادامه مییابد. براساس جمعآوری اطلاعات محلی، مشخص شد حاشیه تنگ دق یکی از مسیرهای قدیمی رفت و آمد کاروانیان از نواحی سیستان و بلوچستان به خراسان است.
ما همچنان با سرعت، شنزارهای لوت مرکزی را پشت سر میگذاریم و به دامنه ضلع شرقی تپه گندمبریون میرسیم. براساس تدوین برنامه شناسایی زمین ریختشناسی توسط مهندس نعمتاله امیریان و همچنین تصمیم گروه، راننده خودرو را برای رسیدن به ضلع شمالی گندمبریان هدایت میکند که پس از طی مسافت 1000متر، بهدلیل کم کردن سرعت، خودرو در چاله بخشی از جلگه آبرفتی پهنه سینه گندمبریون گیر کرد و از حرکت باز ایستادیم.
جلگه آبرفتی مذکور ناشی از جمع شدن ماسه و خاکهای سبک باقیمانده از سیلابهای زمستانی در این ناحیه بود که پس از تبخیر آبها، خاکهای پوک این مکان مانند آرد نرم شده بود و موجب شد خودرو تا شاسی در میان آن فرو رود.
با توجه به تمهیدات امدادی و ایمنی که توسط مهندس محمود عماری، مسئول امداد گروه بهعمل آمده بود و همچنین تجهیزات و امکانات امدادی که به همراه داشتیم، با بیش از یکساعت تلاش، موفق شدیم خودرو را از چاله 200متری مذکور بیرون بکشیم و به ضلع شرقی تپه گندمبریان بازگردیم. سپس خودرو را در شیب تند تپه شنی که مقابل گندمبریان قرار داشت، متوقف کردیم تا برای حرکت مجدد از سهولت بیشتری برخوردار شویم. گروه از این به بعد آماده شد تا با پیادهروی به سوی تپه گندم بریان روان شود.
در این سفر قصد داشتیم نسبت به ادامه مطالعات سالهای قبل در خصوص شناسایی ویژگیهای طبیعی و طول و ارتفاع دیوارههای خاکی و گدازهای گندمبریان تحقیقات بیشتری داشته باشیم، به همین دلیل گروه تحقیقاتی به دو شاخه تقسیم شدند؛ گروه اول، دقایقی قبل از حرکت گروه دوم به سمت تنگ شرقی گندمبریون به راه افتاد و متعاقبا گروه دوم به سمت پهنه سینه در جهت شمال شرق گندم بریان حرکت کرد.
نخستین نشانههای حیات
زمانی که گروه اول به مسیل کلوخی، ماسهای دامنه شرقی گندمبریان رسید از حرکت بازایستاد و با صدای بلند گروه ما را که حدود 400متر از آنها فاصله داشتیم به پیوستن به خود فرا خواندند. پس از پیوستن به آنها، نظر ما را به سوی فوجی پشه جلب کردند. مشاهده دهها پشه و چند مگس که روی دستهای یکی از افراد نشسته بود تعجب همگان را برانگیخت. ما نیز به محض مشاهده پشهها به تصویربرداری از آنان پرداختیم که در این هنگام فوجی از پشهها روی دوربین و دستهای ما نیز نشستند. پس از این واقعه، سؤالات زیادی از طرف گروه مطرح شد؛ یکی میگفت براساس اعلام عدم وجود حیات در کویر گندم بریان، هرگز گمان نمیکردیم جانوری در این مکان ببینیم. حمید هنرپژوه، با 70 سال سن، یکی از افراد مسن تیم بود که بیش از 50 سال در طبیعت کشور به اندوختن تجربه پرداخته بود.
او به پیوستگی چرخه اکولوژیک اشاره میکرد و اظهار میداشت که باید در این مکان غذایی باشد تا پشهها بخورند و حتماً باید جانوری دیگر باشد تا پشهها را شکار کند. موضوع مذکور موجب شد به منظور بررسی حیات در لوت جلسه اضطراری برگزار شود و نهایتا تصمیم گرفته شد در خصوص پیدا کردن گونههای جانوری، سعی و دقت بیشتری بهعمل آورده و پیمایش گستردهتری در کویر داشته باشیم. بنابراین مسیر تحقیق تغییر یافت و در کنار پژوهش اصلی به موضوع پیداکردن علائم دیگر حیات در لوت پرداختیم. پس از گذر از دامنه تپه گندمبریون که سطح زیرین آن خاکهای سبک و شن قرار گرفته بود و سطح بیرونی آن مملو از شنهای روان و سنگهای سیاه گدازهای بود، به سمت ناحیه شرق گندم بریان پیش رفتیم و از تنگی که بهدلیل موقعیت جغرافیایی و بینامیاش، آن را تنگ شرقی نام گذاشتیم، صعود کردیم.
گدازههای آتشفشانی که میلیونها سال قبل در اثر فعالیت آتشفشان گندمبریون، از اعماق زمین به بیرون فوران کرده بودند به صورت تکه سنگهای سیاه رنگ و متخلخل کوچک و بزرگ در مسیر خاکی- شنی این تنگ روی زمین پراکنده شده و منظره باشکوهی را بهوجود آورده بودند. در میانه تنگ شرقی به چند برج خاکی برخورد کردیم که سنگهای سیاه آتشفشانی مانند گلبرگ تا ارتفاع 2متر سطح رویی این برجها را پوشانده بود. ما نیز بهدلیل ساختار ظاهریاش آنرا دسته گل بریان نامیدیم. گروه پس از مستند کردن پدیدههای مذکور با دقت و هوشیاری بسیار به صعود ادامه داد. در ارتفاعات فوقانی تپه گندمبریون و در مدخل دروازه شرقی به فضله جانوری برخورد کردیم که طول آن 2سانتی متر و طرفین آن هلالی بود.
این موضوع حساسیت گروه تحقیقاتی را بیشتر کرد تا با دقت بیشتری به پژوهش بپردازند. بنابراین مسئول گروه بهوسیله موبایل از همکاران کرمانی، سرکار خانم هما مجدزاده، (دبستانی) مسئول تیم پشتیبانی که با خودروی دوم در اطراف تپه گندمبریون مستقر شده بودند درخواست کرد که به اتفاق اعضای این تیم، آقایان بهزاد و پدرام بدخشان، در کار تجسس و پژوهش به گروه تحقیقاتی مستقر در ارتفاعات گندم بریان بپیوندند. گروه پشتیبانی به صعود پرداخت و بعد از 50دقیقه به فراز تپه گندمبریان رسید و به گروه قبل ملحق شدند. تمامی اعضای تیم تحقیقاتی پس از استراحت کوتاهی به ادامه برنامه مطالعاتی خویش بر سطح فوقانی گندمبریون مشغول شدند. گندمبریان که جامعه محلی بیابان لوت آن را با نام ریگسوخته نیز میشناسند در فاصله 80کیلومتری شمال شهر شهداد واقع شده که با آخرین اندازهگیری توسط تیم پژوهش مشخص شد که مساحت آن حدود 200کیلومتر مربع است. سطح گندم بریان پوشیده از سنگها و گدازههای بازالتی سیاهرنگ آتشفشانی است.
به گفته برخی از زمینشناسان این سنگها از نوع آذرین بیرونی هستند. تقریبا بهغیر از جناح شمالی این تپه، دور تا دور آن را دیوارهای خاکی با ارتفاعات مختلف که بلندترین آن از 30متر تجاوز نمیکند مانند قلعه فرا گرفته است. سنگهای گدازهای سیاهرنگ که ارتفاع برخی از آنان حدود 4متر است نیز تمامی سطح فوقانی دیوارههای خاکی را پوشانده است. همزیستی خاک زرد رنگ پایه و سنگهای سیاه بازالتی، از جمله پدیدههای بینظیر در این مکان است که زیبایی زائدالوصفی به منطقه گندمبریون بخشیده است. ارتفاع 483متری از سطح دریا و ریختشناسی (Morphology) منحصر بهفرد تپه گندمبریون، این مکان را از دیگر مناطق ریگ+زار و پست پیرامونش متمایز کرده است. چنانچه از طریق تصاویر ماهوارهای به گندم بریان نگاه کنیم، این تپه مانند ملاقهای است که دسته آن در سمت شمال قرار میگیرد. شایان ذکر است ناحیه شمالی گندمبریان با دشتهای پیرامونش همسطح میشود و تنها خاک سیاه رنگش (گدار باروت) که مانند دسته ملاقه است موجب میشود که اشتباه کنیم و آن را همسطح تپه گندم بریان تصور کنیم.
خاک و شنهای سبک موجود در سطح گندم بریان که سطح وسیعی از آن پوشیده از سنگهای سیاه گدازهای است، وضعیت غریبی برای بیننده بهوجود میآورد که ذهن آدمی با آن فضا کاملا بیگانه است و همین موضوع باعث میشود که تصور کنم در مکانی بهغیر از کره زمین قرار گرفتهایم.
تپه گندمبریان و دشتهای پیرامونش از نظر زمینشناسی، بررسی پدیدههای کویری، ریختشناسی، منظرهیابی و جاذبههای ژئوتوریسم نیاز به بررسی و بازشناسی بیشتر دارد تا خلأ مطالعاتی در لوت مرکزی را به حداقل برساند.
برخی بر این نکته تأکید دارند که گندمبریان پستترین و گرمترین نقطه زمین است. پیرو این اظهارات، مکررا آقای دکتر کردوانی بیان کردهاند: اثبات شده که گندمبریان در بیابان لوت با دمایی بیش از 67درجه سانتیگراد در سایه، گرمترین نقطه کره خاکی است. منطقه گندمبریان که در دشت لوت در 80کیلومتری شهداد و در شرق رود بیرجند قرار گرفته، منطقهای با پوشش آتشفشانی است و همین پوشش سیاه آتشفشانی موجب بالا رفتن شدید گرما در این منطقه میشود. همچنین گندم بریان پستترین منطقه داخلی ایران است و این موضوع نیز از دیگر دلایل گرمای شدید آن است. دکتر کردوانی معتقد است در گندمبریان، در منطقهای بهطول 200 و عرض 150کیلومتر، هیچ موجود زندهای زندگی نمیکند و شرایط به گونهای است که امکان زیست هیچ گیاه یا حیوانی وجود ندارد. گواه او بر این مدعا این است که در پژوهشهای خود مشاهده کرده که گاو و گوسفند مردهای که توسط کامیونهای عبوری در گندمبریان رها بودند، تجزیه نشده و نگندیده بودند بلکه فقط در اثر حرارت خورشید خشک شده بودند و این موضوع نشان میدهد در این منطقه حتی باکتری هم امکان حیات ندارد. این چنین است که دکتر کردوانی معتقد است، کویر لوت، کره ماه زمین است (روزنامه شرق، صفحه 16 شماره ،،122 یکشنبه 7 آذر 1389).
براساس نظر دیگر دانشمندان گرمترین نقطه کویر لوت در کویرلوت جنوبی و غرب نصرتآباد است. در این خصوص استراتیل زاور (1975)، استاد جغرافیای دانشگاه وین از جمله محققان خارجی است که در کویرلوت به دستاوردهایی رسیده است. او 52 سال پیش پس از اندازهگیری دمای کویرلوت، چنین نتیجه میگیرد که گرمترین نقطه کویرلوت با 57درجه بالای صفر در غرب نصرت آباد است.
در کتاب بررسی اجمالی علوم طبیعی (لوت) نوشته تئودور مونو که با زحمات دکتر فرجاله محمودی ترجمه شده است. مونو پس از تحقیقات خویش در کویرلوت که پروفسور احمد مستوفی و دکتر بلوچ ایشان را همراهی کردهاند، در صفحه 68 این گزارش، اظهارات زاور را درخصوص تعیین گرمترین نقطه لوت، تأیید میکند. سازمان ناسا نیز در سال 2003 کوئینلند استرالیا با دمای 69/3 درجه سانتیگراد و در سال 2004، 65کیلومتری غرب نصرتآباد با دمای 68درجه سانتیگراد و در سال 2005، 75کیلومتری غرب نصرتآباد با دمای 70/7 درجه سانتیگراد را بهعنوان گرمترین نقاط زمین معرفی میکند که هر 2نقطه در غرب نصرتآباد و در کویر ریگ یلان قرار گرفته است. فاصله هوایی این مناطق با محدوده گندمبریان در حدود 200کیلومتر، یعنی تقریبا به اندازه فاصله هوایی شهر تهران تا ساری است. لازم بهذکر است، معیار اندازه گیری ناسا LST (Land Surface Temperature) است. LST میزان حرارتی است که از سطح زمین ساطع میشود و مشابه دمای پوست بدن است. بهطور سادهتر، LST دمایی است که انسان با لمس سطح زمین احساس میکند. هر کسی که با پای برهنه روی ماسههای ساحل دریا یا ریگزار راه رفته باشد تصدیق خواهد کرد که گرمای زمین بیش از دمای محیط است.
لذا بهنظر میرسد اظهارنظر قطعی در خصوص اینکه گندمبریان پستترین و گرمترین نقطه کره زمین و همچنین فاقد حیات است عاری از واقعیت موجود و فاقد استانداردهای علمی است.
موقعیت جغرافیایی و ارتفاع تپه گندم بریان براساس اندازهگیریای که در آذر ماه سالجاری توسط این گروه انجام پذیرفت، بدین شرح است؛ فراز شرقی این تپه 437متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در موقعیت جغرافیایی 31درجه و 3دقیقه و 59/59ثانیه شمالی و 57درجه و 45دقیقه و 48/16 ثانیه شرقی است و همچنین در بلندترین نقطه شمال غرب این تپه با موقعیت جغرافیایی 31درجه و 6دقیقه و 51/38 ثانیه شمالی و 57درجه و 35دقیقه و 56/23 ثانیه شرقی دارای 483متر ارتفاع از سطح دریاست. بنابراین گندمبریان پستترین نقطه کویرلوت نیست و در خصوص این ادعا که گرمترین نقطه زمین است میبایست بررسی علمی و عملی دقیقتری انجام پذیرد.
لذا شایسته است برای تعیین صحت و سقم نظریههای مختلف و دستیابی به دقیقترین اطلاعات علمی، با استفاده از تجهیزات و فناوریهای پیشرفته در خصوص تعیین گرمترین نقطه کویرلوت، زمینههای تحقیقات علمی توسط نهادهای ملی، بینالمللی و دولتی در کویرلوت هموار شود و توسط کارشناسان و محققان ذیربط، پژوهشهای علمی و عملی گسترده و ژرفتری انجام پذیرد تا با ارائه مطالعات علمی حاصل شده در کویر، دانشگاهیان، مردم و علاقهمندان به پدیدههای طبیعی کشور از مواهب طبیعی کویرلوت بیشتر مطلع شوند. بدیهی است در این صورت بستر مطالعات کاربردی در کویرلوت و دیگر مناطق کویری کشور نیز فراهم میشود.
در این روز بهدلیل فعالیت گسترده و استفاده بیشتر از زمان موجود، گروه موفق به صرف ناهار نشد و در اوایل شب، تپه روحبخش گندمبریان، که برخی آن را قلعه سیاه گفتند را ترک کردیم و در کنار دیواره خاکی مسیلی که شرق آن را تپه ماسهای احاطه کرده بود و حدود 8متر از سطح کویر پایینتر بود، اتراق کردیم تا کمتر در معرض بادهای شدید و سرد شبانه قرار بگیریم.
سردی استخوانسوز شب، جایگزین گرمای شدید روز شد و آسمان، ما را در سکوت سرد کویر به تماشای اخگرهایش دعوت کرد. ستارههای کویر درخشندهتر از هر جا، به زمین نزدیک شده بودند و بهنظر میرسید آسمان، سینهریز ستارگانش را به گردن گندمبریان میآویخت.
گروه ما نام سمبلیک کویرلوت را از قبل پیاله تهی گذاشته بود و از اینکه در این شب به ضیافت پیاله رفته بودند به خوابی فرحبخش فرو رفتند و خستگی روز گذشته را به دست رؤیا دادند. روز بعد قبل از طلوع آفتاب تمامی دوربینهای گروه به سمت شرق بیابان لوت تنظیم شد و پس از دقایقی دیگر، عامل ثبت ریزش شراب نور در پیاله تهی شدند. پس از اتمام مستندسازی تصویری، برای پیدا کردن ردی از حیات حدود 50هکتار از اراضی دامنه شرقی گندم بریان را کاویدند، شعاع آفتاب بامدادی شنهای سردِ شب زده کویر را گرم میکرد و ما را نیز به سوی انوار گرمش میکشاند. نور افقی آفتاب موجب میشد تا انواع سنگهای رنگارنگ آذرین پیش رو را درخشان کند و ما از میان چلچراغهای سطح کویر رد میشدیم. صرف صبحانه بهانهای شد تا نسبت به تقسیم فعالیت تحقیقاتی در این روز و تبیین شرح وظایف گروه، بپردازیم. پس از جمع کردن چادرها و کمپ شبانه به سمت تودهای از کلوتهای سوزنی شکل در 6کیلومتری جنوب شرق گندم بریان پیش رفتیم و ناچار بودیم از عرض تنگ دق نیز بگذریم.
مجموعه کلوتهای مذکور که بر اثر فرسایش آب و باد بهوجود آمده بودند با حدود 2هکتار مساحت، در میان دقهای بیانتهایی قرار گرفته بودند. یکی از کلوتهای منفرد سوزنی شکل این ناحیه، که ارتفاعش حدود 12متر بود، آنرا از دیگر کلوتها متمایز کرده و زیبایی بینظیری به این منطقه بخشیده بود. گروه تصمیم گرفت بهدلیل بزرگداشت فعالیتهای مؤثر و شخصیت گرانقدر همنورد هنرمند خویش، شادروان بابک دبستانی که در طریق معرفی کلوتهای شهداد به جامعه علمی کشور و نیز تلاش برای پایش آنان سهم بهسزایی داشت و گروه ما نیز فعالیت چند ساله خود را متأثر از تلاشهای وی میدانست، این کلوتزار را کلوت بابک بنامند.
یافتن چند تکه سفال و یک قطعه استخوان و همچنین بقایای ساقههای گندم در گل و لای قسمتی از کلوتهای بابک، این باور را تقویت کرد که این مکان بین جاده ادویه قرار داشته؛ جاده ادویه، مسیری کاروانرو بوده که سابقاً از هند شروع میشد و با گذر از میان کلوتها و این منطقه به شمال خراسان پیش میرفته است(سفالها و استخوان پیدا شده برای تشخیص قدمت آنها و دستیابی به اطلاعات تکمیلی تحویل پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری شده است و هم اکنون در این خصوص منتظر دریافت اطلاعات تکمیلی توسط آن سازمان هستیم).
رد پای جانور
وجود سوراخهایی در ریگزارهای مسطح منطقه گندمبریان، که پیرامون برخی از آنها ردپای جانوری در خاکهای قلیایی مانده بود، موجب شد تا نسبت به حفر و تعقیب مسیر یکی از سوراخها اقدام کنیم. حدود 50سانت از سطح شنزار حفر شد و به دالان نمکی برخورد کردیم. لایههای نمکی این مکان مانند سنگ، سخت و محکم بود و با زحمت زیادی مسیر مذکور را تعقیب کردیم و نهایتا به تالاری که زیر گنبد نمکی مدفون در لایه زیرین شنزار بود، رسیدیم. در این مسیر وجود چند پر پرنده، این احتمال را تقویت کرد که ممکن است، لایه و تالار نمکی مذکور و مکانهای مشابه، محل سکنای جانوری باشد. به هر تقدیر برای پاسخ به هرگونه پرسش در این زمینه، نیاز به حضور و بررسی این مکانها توسط کارشناسان ذیربط، از ضروریات تحقیقات در لوت است.
مورد دیگری که ما را به تعجب وا داشت وجود لایههای نمکی و گنبدهای نمکی بسیار سخت و محکم زیر شنزارهای مسطح کویر لوت بود که بهنظر میرسد این پدیده در نقاط دیگر لوت هم وجود داشته باشد؛ اما با این حال قابل بررسی بیشتر است. موضوع اخیر موجب شد تا گروه منفرد و از هم فاصله بگیرند و در شنزارها به جستوجوی مستمر خویش ادامه دهند. پیدا کردن لاشه خشکشده چند پرنده در نقاط مختلف این ناحیه که در سالهای قبل نیز با چنین صحنههایی زیاد برخورد کرده بودیم، فقدان اطلاعات علمی در خصوص علت برگزیدن مسیر بیابان لوت توسط پرندگان برای مهاجرت را متجلی میسازد.
از این رو، همواره این پرسشها تکرار میشود که آیا این پرندگان از شرق یا شمال به سمت غرب، جنوب یا جنوبغرب مهاجرت میکنند یا بالعکس و اصلا به چه منظوری از این مکان میگذرند؟ پرندگان با چه تدبیر و مکانیزمی بیابان خشک و گرم و بیآب و علف لوت را طی میکنند؟ دلیل مهاجرت آنان از مسیر لوت برای چیست؟ آیا علت از بین رفتن آنان در لوت بر اثر تشنگی، گرسنگی، گرما و سردرگمی است یا مواردی دیگر است؟ آنچه مسلم است پاسخ به این سؤالات و دهها سؤال دیگر، نیاز به بررسی، تحقیق و مطالعه بیشتر توسط کارشناسان طبیعت در بیابان لوت را میطلبد، تا در این خصوص ضمن مرتفع کردن فقدان مطالعاتی در کویر لوت، نسبت به رشد آگاهیهای عمومی از موقعیت ارزشمند کویر، موفق شوند.
ساکنان ناشناخته
به غیر از رانندهها که در اطراف خودروها به جستوجو پرداخته و آماده پشتیبانی از گروه تحقیق هستند، بقیه افراد مانند جزئی از پیکره کویر، در دشتها پراکنده شدهاند و نگاه ممتدشان بر سطح کویر است. ساعت، 12ظهر را نشان میدهد و آفتاب سوزان تلافی سرمای سرد شب گذشته را میکند که ناگهان با دیدن حرکت حشرهای، با ناباوری به آن سو قدم میگذارم. در وهله اول حرکت حشره را خطای دید میپندارم، که ناگهان با جهش حدود 40سانتیمتری حشره مذکور مواجه میشوم و گمانم به یقین تبدیل میشود.
در گامهای بعد که به سوی وی میروم با فاصله گرفتن آن حشره روبهرو و پس از دقایقی آرام میگیرد. من از اینکه در کنار هموطن قدیمی قرار گرفتهام که ضربان قلب لوت را زنده نگهداشته است، دچار هیجان غیرقابل وصفی میشوم. دستهای هموطن قدیمیام را که تاکنون نخواستهایم هویت و حقوق وی را به رسمیت بشناسیم با دستهای قلبم میفشارم و از وی بهخاطر اینکه بدون اجازه به خانه او قدم گذاشتهام، پوزش میطلبم. بعد از گرفتن چند عکس که همسایه قدیمیمان، مجوزش را میدهد، بانگ بر میآورم و گروه را به آن مکان میخوانم و درخواست میکنم که دوربینهای فیلمبرداری و GPS را بیاورند، فریاد ممتدم موجب میشود تا افراد گروه و خودروهای پشتیبانی زودتر از زمان معمول خود را به من برسانند. سپس آنها را از وجود حشرهای عجیبالشکل در این مکان آگاه میسازم و چند عکس دیگر از آن میگیریم.
این حشره به رنگ خاک بود و به سختی در شنزار کویر دیده میشد، بهطوری که بیش از یکدقیقه تلاش کردم تا آن حشره را جهت تصویربرداری به فیلمبردار گروه که در فاصله نیممتری آن ایستاده بود، نشان دهم. این حشره حدود یکسانتی متر طول و دارای شش پا بود، دو پای عقب وی از سایر پاهایش بلندتر و مانند پای ملخ بود و بدینوسیله میتوانست با فشار آوردن به پاهای انتهاییاش، حدود 40سانتی متر به جلو بجهد. پس از این تیم تحقیقاتی در عرصهای حدود 2هزارمتر به جستوجوی دقیقتر پرداخت و موفق به دیدن 3 عدد دیگر از این حشرهها شده و با سعی زیاد موفق شدیم یکی از آنها را جهت تشخیص گونهاش زندهگیری کنیم. اتفاق موصوف، گروه را بر آن داشت تا بر تلاش و جستوجوی خویش بیفزاید. درپی دقت عملهای مستمر، ابتدای سوراخی در کف شنزار کویر، به چند تار عنکبوت برخورد کردیم. تار عنکبوت گرد و شیبدار به سمت مرکز دایره تنیده شده بود و در مرکز آن سوراخی بود تا طعمه درون آن بیفتد سپس پدیده مذکور توسط تیم مستند شد.
گروه با جدیت به جستوجو و تحقیق ادامه داد و به کلوتی منفرد به ارتفاع حدود 8متر به فاصله 400متری کلوتهای بابک رسید. فضولات پرندگان در طاقچههای خاکی این کلوت، احتمال برگزیدن آن مکان توسط پرندگان عبوری به منظور استراحت را تقویت میکرد و از طرفی دیگر کنجکاوی گروه را برای تحقیق بیشتر جهت یافتن حیات در لوت تحریک میکرد. متعاقبا موفق به پیدا کردن بال و کتف پرنده تلف شدهای، شدیم. با تلاش و دقت فراوان در چند نقطه این کلوت به گونهای عنکبوت برخورد کردیم که در کنار تارهای تنیده شدهاش، بقایای حشرات و پروانههای شکار شده به چشم میخورد. وجود فعال عنکبوتها در این مکان، موجب شد تا این محل را کلوت زندگی بنامیم. یک عنکبوت زندهگیری شد و به همراه لاشه پروانه جهت مطالعات اکولوژیستی در جعبه مناسب گذاشته شد. مشاهده سوراخهای حفر شده بر سطح کویر که نشان از وجود زندگی جانوری دارد و همچنین دیدن حشرات موصوف، ما را به فکر انداخت که آیا درصورت وجود جانور در کویرلوت، وی با شرایط سخت و گرمای کویر چگونه تاب میآورد؟ آیا این جانوران تابستانها را برای درامان ماندن از گرمای شدید، در اعماق زمین به خواب تابستانی میروند و در پاییز و زمستان بر سطح کویر فعالیت میکنند؟ آیا آنها شبها به شکار میپردازند؟
حشرات مشاهده شده نیز مانند حشرات دیگر سرزمینهای خشک و گرم، آیا بیشتر شبها به فعالیت و پیدا کردن طعمه خویش میپردازند؟ سؤالات فوق و دهها پرسش دیگر، موضوعات مبهمی هستند که پاسخ آن، در دستاورد تحقیقات جدی اکولوژیستها، بیولوژیستها، زیستشناسان و دیگر متخصصان طبیعت است که میبایست نسبت به مطالعات کاربردی در کویر لوت مرکزی و سایر نقاط لوت مانند گندم بریان، تلاشی بیش از پیش از خود نشان دهند.
در انتظار اظهارنظر محققان
شایان ذکر است پس از زندهگیری حشرات مذکور، این حشرات تحویل مرکز تحقیقات جهاد کشاورزی استان فارس که از جمله مراکز فعال و معتبر کشور است قرار گرفت تا هویت این دو حشره را شناسایی کنند. هم اکنون براساس مطالعات مقدماتی محققان کشورمان، چنین گزارش شده است که نمونه عنکبوت مذکور از خانواده Pholcidae و جنس آن تااندازهای که الان میشود نظر داد از جنس (Spermaphora?) است و در حال حاضر مشغول بررسی بیشتر و تکمیلی در این خصوص هستند. دکتر مهرداد زمانپور، اکولوژیست و محقق عنکبوت مذکور چنین اظهار میدارد که عنکبوت نمونه، ماده است و تاکنون این جنس در ایران گزارش نشده است و تعیین گونه آن هم به مطالعات بیشتری نیاز دارد.
دیگر محققان مرکز تحقیقات جهاد کشاورزی فارس، آلحسین و سرکار خانم دکتر اسدی نیز در خصوص حشره دیگر اظهار داشتهاند که این حشره از راسته Mantodea است که با مقایسه مرفولوژیکی حشره جمعآوری شده با نمونههای مشابه موجود در موزه حشرهشناسی، به استناد مرجع کتاب Borror نمونه جمعآوریشده گونهای از راسته Mantodea بوده که نابالغ است و هم اکنون در حال مطالعات تکمیلی برای مشخص شدن گونه این حشره هستیم.
در خصوص لاشه پروانه نیز اظهار داشتهاند که یک نمونه Lepidopter یا پروانه از خانواده Noctoidea است که بهعلت خشک شدن سطح بدن قابل فرمدهی نیست.
سخن آخر
تلاش محققان که در گذشته در بیابان لوت انجام پذیرفته، به هر شکل و شیوهای که باشد، حائز اهمیت و درخور قدردانی است. بدیهی است که دستاورد محققان عزیز کشورمان از گذشته تا به حال موجب شده است تا میل و تمنای گروهها و افراد جانبدار محیطزیست را نسبت به بررسی و تحقیق بیشتر در کویرلوت ترغیب کند، بدین لحاظ دستاورد تحقیقات کانون سبز فارس در کویرلوت پیرو و مرهون تمامی تلاشهایی است که پیش از این، توسط کارشناسان کشور صورت گرفته است. با این همه باید بپذیریم که در کویرهای کشور و کویر لوت مطالعات متناسب و کافی در خصوص شناخت ارزشهای زمینشناختی و پدیدههای طبیعی و چرخه اکولوژیک انجام نشده است. باید بپذیریم که درخصوص مطالعات کاربردی و مطالعات مقدماتی مربوط به بخش اعظمی از خاک کشورمان، یعنی کویرها دچار فقدان هستیم.
باید بپذیریم که درخصوص شناخت اکوسیستم دشت لوت دارای فقر اطلاعاتی هستیم. شاید فقدان مطالعات تحقیقاتی در کویر بهدلیل عدم وجود متولی رسمی و قانونی در کویرهای کشور است. شاید سازمانهای ذیربط به درستی و آنگونه که باید، هنوز هویت و ارزش کویر را به رسمیت نشناختهاند. البته عدم وجود متولی در کویر منحصر به بیابانهای کشور نمیشود. متأسفانه کوهستانهای کشور که حیات و زندگی تمامی زیستمندان در کوهپایهها و دشتهای کشور، مرهون وجود آنهاست، فاقد متولی و مدیریت پایش است. لذا همین بیتفاوتیها نسبت به موهبتهای طبیعی کشور موجب شده تا منابع موجود در طبیعت کشور بهدلیل سوءمدیریت و یا توسط افراد سودجو از بین برود. آنچه مسلم است شناخت و آگاهی مردم درخصوص زیستبوم و طبیعت کشور، کمک میکند تا حساسیتها و راهکارهای ملی برای حفظ و پایش منابع کشور برانگیخته شود و در پی چنین فرهنگ و تفکری انتظار میرود که نواحی کویری نیز بهجای تاخت و تاز قاچاقچیان بینالمللی، محل تحقیق و ارتقای علمی جامعه و عرصه رشد و بالندگی محققان کشور شود.
گفتنی است که ماحصل تحقیقات اخیر در بخشی از کویرلوت مرکزی مرهون تلاش جمعی از علاقهمندان به آب و خاک کشور و از جمله دستاوردهای فعالیت جمعی است که با پشتوانه احترام به اکوسیستم بیابانی کشور و با انگیزه پایش طبیعت کویر در فرایند تلاشهای همسو به این مهم دست یافتهاند.
براین اساس تأکید میشود که فعالیتهای چند ساله این کانون به منظور جمع آوری گزارشهای منطقی و علمی است تا با ارائه اطلاعات تکمیلی و پیشنهاد اصولی به نهادهای ملی و بینالمللی نسبت به ثبت کویر گندمبریان و کلوتهای شهداد در لیست ژئوپارکهای جهان اقدام کنند.
درصورت رسمیت یافتن ژئوپارک منطقه کویری گندمبریان که کلوتهای کویر شهداد در جنوب شرق را نیز دربرمیگیرد، قطعاً رویکرد گردشگری علمی در کویر گندمبریان به تقویت استاندارهای ژئوتوریسم میانجامد و در این صورت ضریب اطمینان حفظ و پایش ارزشهای طبیعی موجود در گندمبریان که از جمله پدیدههای منحصر بهفرد در کشور و زیستکره است قوت میگیرد.
*رئیس هیأت مدیره کانون سبز فارس