وجود ماهیان فراوان در رودخانه اصلی هراز و رودخانههای فرعی به حدی بود که بخش عمدهای از پروتئین روستاییان منطقه را تأمین میکرد و بهعلت فراوانی جمعیت، این آبزیان گاهی در مسیر نهرهای کشاورزی وارد اراضی زراعی میشدند و مردم طبیعتدوست منطقه آنها را به رودخانه برمیگرداندند تا هم شکر نعمت کنند و هم با طبیعت مهربان باشند. این رودخانهها علاوه بر تأمین آبشیرین و گوارا برای انسان و حیاتوحش، با سیراب کردن چشمهسارها و منابع زیرزمینی، بسترسازی برای زادآوری ماهیان آزاد خزری و حفظ تنوع زیستی، رونق بخشیدن به پوشش گیاهی حاشیه رودخانهای و نقشهای حیاتی دیگر که هنوز دانشمندان علوم زیستی قادر به درک عظمت آن نیستند، همه و همه طی چند سال گذشته به واسطه بر هم خوردن شکل طبیعی و رژیم هیدرولیک رودخانه و ایجاد برش در اکوسیستمهای یکپارچه منطقه، آن هم توسط عدهای انگشتشمار و با نام بهرهبرداری از معادن شن و ماسه شدیدا تخریب شده است.
علاوه بر موارد فوق، ارتفاعات حاشیه این رودخانهها و جاده هراز به واسطه تنوع پوشش گیاهی، یکی از بهترین زیستگاههای انواع حیات وحش محسوب میشد. این موجودات در چرخه غذایی و اکوسیستم نقش اساسی ایفا میکردند و بدیهی است که نبود آنها در طبیعت از نظر اکولوژیکی جبرانناپذیر است (همان طور که شاهد بودیم امکان الحاق یک ببر سیبری به منطقه حفاظت شده با همه تمهیدات بشری میسر نشد). با وجود این، تولید شن و ماسه و غرش بلدوزرها و لودرها در این عرصهها موجب فرار حیات وحش از زیستگاه خود و بر هم خوردن نظم طبیعی منطقه شده است.
آلودگی صوتی و گردوخاک
تا این مرحله از تخریب، بهدلیل وجود اندک شن و ماسه در لایههای سطحی کوهها، چندان برای انسانها دردسرساز نبود، چون به راحتی توسط لودر بارگیری میشد. بهتدریج با حذف لایههای سطحی و رسیدن به خاک و بستر سنگی یا سنگ مادر، برداشت شن و ماسه، متضمن استفاده از بلدوزر، سنگ شکن و عملیات تخریبی بیشتری شد. در نتیجه، علاوه بر ایجاد آلودگی صوتی فراوان، انتشار گرد و خاک بسیار زیاد در منطقه بیداد میکند. شدت این آلودگی به حدی است که نه تنها حضور در منطقه برای اهالی بسیار مشکل شده است، بلکه مسافران، گردشگران و کلیه عابران جهت عبور از یکی از مهمترین مسیرهای ارتباطی کشور یعنی جاده هراز دچار مشکلات تنفسی میشوند تا آنجا که برای عبور از این منطقه ناگزیر باید شیشه خودروها را بالا کشیده با سرعت از منطقه خارج شوند. بهنظر میرسد کاهش دید رانندگان در اثر گرد و خاک فراوان، خطر لغزندگی بیشتر جاده پس از بارندگی و تعجیل در خروج از منطقه از عوامل افزایش تصادفات جادهای در این محدوده است.
از نظر بهداشتی نیز حجم زیاد گرد و خاک در منطقه برای عابرین و ساکنین بسیار خطرناک بوده و توجه بیشتر متولیان بهداشت و درمان کشور را میطلبد.
نابودی خاک
از نگاهی دیگر گرد و خاک موجود با رسوب بر سطح برگ و گل درختان و گیاهان زراعی، موجب کاهش شدید فتوسنتز و تبخیر و تعرق شده و همچنین موجب کاهش شدید گرده افشانی موفق در گیاهان شده است که خود اثرات نامطلوبی در تولیدات زراعی و باغی بر جای گذاشته است. یکی از پیامدهای برداشت بیرویه شن و ماسه، ورود حجم زیادی از خاک به رودخانههاست، طوری که در سالهای اخیر در همه زمانها آب رودخانهها شدیدا گلآلود است. نتیجه آن از منظر علوم خاک، از دست دادن خاکی است که برای تشکیل هر سانتیمتر آن بیش از 500سال زمان صرف شده است. از طرف دیگر گلآلود شدن آب منجر به پر شدن خلل و فرج خاک زراعی در پاییندست شده و نتیجه آن سنگینتر شدن خاک حاصلخیز و تقلیل محصول کشاورزی است. از دیدگاه آبخیزداری و حفاظت خاک، انباشته شدن و دپوی حاصل از استحصال سنگ و شن در حاشیه و بستر رودخانه، احتمال وقوع سیلهای ویرانگر را افزایش میدهد. دبیهای با دور برگشت 10 تا 20 ساله درصورت وقوع که چندان دور از انتظار نیست، میتواند صدمات جبرانناپذیری برجا بگذارد. با توجه به کاهش بارش در ماههای اخیر، احتمال وقوع این سیلها بسیار زیاد شده است. البته باید به همه این مضرات، مشکل تخریب جنگلها و مراتع را نیز افزود. جنگل کاریهای موفق با قدمت بیش از 20 سال نیز، عرصه تاخت و تاز لودرها و بلدوزرها شده است.
سرپوشی برای تصاحب انفال
برداشت شن و ماسه معمولا تحت عناوینی چون فعالیت معدنی یا تعاونی صورت میگیرد که بنا به دلایل زیر چنین نامگذاریهایی بر این فعالیت صحیح نیست.
1- به کار بردن نام معدن بر این فعالیت نمیتواند صحیح باشد. چون سنگ و خاک در همه جا وجود دارند و تنها دلیل تمرکز فعالیت آنها در حاشیه جاده اصلی، دسترسی آسان و کم هزینه برای صاحبان آن است.
2- اغلب این واحدها از محدوده دارای مجوز فراتر رفته و مناطق مجاور را نیز مورد تعدی قرار دادهاند.
3- صدور مجوز بهرهبرداری، اغلب برای افراد خاصی در منطقه بوده و پس از اخذ مجوز، یا با قیمتهای میلیاردی آن را میفروشند یا با قیمتهای چندده میلیونی اجاره میدهند.
4- نام شرکت تعاونی بر دارندگان این معادن کاملا صوری است و بهنظر هم نمیرسد که فارغالتحصیلان بیکار رشتههای مرتبط با معدن در این شرکتها سهیم باشند. شاید تعیین صاحبان اصلی این مجموعهها به برخی از ابهامات موجود پاسخ دهد. بیتردید این مهم با پیگیری قوه محترم قضاییه میسر خواهد بود.
5- این واحدها بهدلیل وجود یک یا 2 بلدوزر و لودر، عملا به نیروی انسانی بالایی نیاز ندارد تا بحث اشتغالزایی در این فعالیت مستمسک قرار گیرد.
6- تعداد کارگران، دامداران و کشاورزان واحدهای معترض به این معادن که در اثر استمرار فعالیت این واحدها از کار خود بیکار خواهند شد، بسیار بیشتر است.
7- امکان انتقال این واحدها به مناطق دورتر و با خطرات کمتر وجود دارد.
کسی به شکایات اهالی رسیدگی نمیکند
در مورد مزاحمتهای معادن مزبور، شکایتهایی از سوی ساکنان و اهالی منطقه به مراجع مختلف در شهرستان آمل و استان مازندران تسلیم شده، اما تجربه چند سال گذشته شاکیان نشان داده است که کسب نتیجه لازم تنها با مداخله بالاترین مقامهای اجرایی و قضایی کشور میسر است. از این رو، انتظار میرود مسئولان ذیربط بیش از پیش به این مهم توجه کنند.
دکتر فرهاد اسدی- عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور