استاد با خنده گفت: «نظر تو چیه کالی؟» و بعد درس را ادامه داد. کالی اولین اسبی است که در کلاس درس دانشگاه شرکت میکند؛ آن هم اسبی از نوع پونی یا همان اسب مینیاتوری که بلد است چهطور به یک فرد نابینا کمک کند. در امریکا پونیهایی که توانایی کالی را دارند به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند.
مونا رامونی که نابینا بهدنیا آمده، تا همین چند وقت پیش کاملاً خانهنشین شده بود و ممکن بود افسردگی بگیرد. از این که استقلال نداشت و برای کوچکترین کاری مجبور بود از دیگران کمک بگیرد، خسته شده بود. هر بار میخواست بهمحیط تازهای برود، آنقدر وحشت میکرد که از خیرش میگذشت. در کودکی به او یاد داده بودند از چوبدستی استفاده کند، اما این کار را هم نمیکرد. بالاخره تصمیم گرفت به دنبال یک اسب راهنما بگردد.
مونا، کالی را پاییز دو سال پیش خرید. کالی پیش از آن در برنامههای نمایشی کار میکرد و دیگر بازنشسته شده بود. مونا از یک تعلیمدهنده حرفهای خواست تا به کالی یاد بدهد با پاهایش موانع سر راه را کنار بزند، سوار ماشین و اتوبوس و از آنها پیاده شود و حتی چیزهایی را که بر سر راهشان قرار دارد با دندان بردارد.
حالا دیگر زندگی مونا از این رو بهآنرو شده. او میگوید: «با آمدن کالی نگاهم به همه چیز عوض شده؛ حالا میبینم که در زندگی امکانات زیادی وجود دارد.» حالا او میتواند به آرزویش هم برسد: تحصیل در رشته مشاوره توانبخشی، تا در آینده با بچههای معلول کار کند.
دانشگاهی که مونا در آن درس میخواند یک بخش بینالمللی دارد که به دانشجویان معلول کمک میکند تا وارد جامعه شوند و تواناییهایشان را پرورش دهند. برای همین ورود حیوانهای راهنما بهکلاس درس از نظر مسئولان این دانشگاه طبیعی است. اما آنها نگران بودند که کالی کلاس را کثیف یا حواس دانشجویان دیگر را پرت کند. ولی این اسبکوچولوی قهوهای رنگ با یال سیاه براقش نه تنها خیلی تمیز و مؤدب است، بلکه با «هارپر»، سگ راهنمای همکلاسی مونا هم دوست شده و هیچ مزاحمتی ایجاد نمیکند. استاد مونا میگوید: «از این که کالی و هارپر سر کلاس من میآیند و با هم دوستاند، خیلی خوشحالم. این نشان میدهد که اگر دانشجویان دربرابر ناتواناییهایشان انعطاف نشان بدهند، پیشرفت می کنند و هیچ چیزی مانعشان نمیشود.»
کالی اسبی باهوش و جدی است و خیلی دوست دارد راههای تازهای برای راهنمایی و کمک به مونا یاد بگیرد، اما در عین حال پای خواستههایش هم میایستد. مونا میگوید: «وقتی کاری را از او میخواهم، اگر فکر کند که میتواند انجامش دهد، این کار را میکند، اما اگر فکر کند نمیتواند یا دلش نخواهد، از جایش تکان هم نمیخورد!»