در بخش نخست گفتوگو، دکتر محمدباقر قالیباف درباره ماهیت انقلاب اسلامی ایران، دستاوردهای آن و علت دشمنیهای غرب با جمهوری اسلامی ایران سخن گفت. در بخش دوم این گفتوگو پیرامون چالشهای امروز و آینده نظام جمهوری اسلامی ایران سخن به میان آمده است. شهردار تهران ضمن تقسیم این چالشها به چالشهای مربوط به مشروعیت نظام و چالشهای مربوط به کارآمدی نظام، تأکید میکند که حضور انقلابی مردم ولایتمدار و با بصیرت، سرمایهای عظیم است که هم مشروعیت نظام را تضمین کرده و هم پشتوانهای محکم برای کارآمدی جمهوری اسلامی بودهاست. وی اما بزرگترین چالش پیش روی نظام را مانعتراشی بر سر راه تحقق الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت میداند.وی یکی از شاخصترین ویژگیهای جمهوری اسلامی ایران را مدیریت جهادی برمیَشمارد که آمیزهای است از ایمان و خردورزی.
- ما را تشویق کردید که با صراحت بیشتری سؤالات خود را مطرح کنیم. میخواهم بپرسم پس از گذشت بیش از سی سال از عمر انقلاب اسلامی، دکتر قالیباف بزرگترین چالشهای امروز و آینده نظام جمهوری اسلامی را در چه میبیند؟
در علوم سیاسی معمولا چالشهای یک نظام سیاسی را به 2دسته چالشهای مربوط به مشروعیت نظام و چالشهای مربوط به کارآمدی تقسیم میکنند. بحمدالله امروز نظام جمهوری اسلامی از بالاترین میزان مشروعیت برخوردار است و بهنظر میرسد تا هنگامی که ملت ولایتمدار ما با بصیرت انقلابی خویش در تمامی صحنههای دفاع از انقلاب اسلامی و حریم ولایت حضور دارد، هیچ تهدید مستقیمی از این ناحیه نمیتواند نظام اسلامی را با چالش مواجه کند. اما به اعتقاد بنده بزرگترین چالشهای نظام در شرایط کنونی موانعی هستند که تبیین و تحقق الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت را مورد تهدید قرار میدهند.
- بهطور مشخص چه چالشهایی؟
چالشهای مربوط به این مسئله را شاید بتوان در 2سطح مورد ارزیابی قرار داد. در سطح نخست باید مراقب برخی تهدیدات فکری و نظری باشیم. شما اگر به بیانات و توصیههای امام بزرگوارمان دقت کرده باشید میبینید که ایشان همواره یکی از بزرگترین تهدیدات انقلاب و نظام اسلامی را ،ترویج و غلبه دیدگاههای متحجرانه از یکسو و نگاههای سکولاریستی و التقاطی از سوی دیگر میدانستند. اسلام ناب محمدی (ص) و حرکت عظیم انقلاب اسلامی همواره بزرگترین ضربهها را از جانب چنین طرز فکرهایی متحمل شده است. یکی از بزرگترین وظایف دلسوزان انقلاب و نظام اسلامی این است که همواره مراقب رخنه و نفوذ چنین طرز فکرهایی در بدنه انقلاب و نظام اسلامی باشند.
- چه طرز فکرهایی؟ خواهش میکنم از کلیات خارج شده و وارد برخی مصادیق شوید.
بهطور مشخص، ذهنیتهایی که مبانی معرفتی انقلاب و نظام را هدف قرار دادهاند و در بارزترین جلوههای آن، با ولایتستیزی و نیز نفی روحانیت و مراجع سنتی دین، بهدنبال ارائه تفاسیر خود ساخته از دین و معارف و ارزشهای دینی هستند.
- و در سطح بعدی با چه چالشهایی مواجه هستیم؟
اگر اجازه بدهید در تکمیل پاسخ سؤال قبلی بگویم که ما در سطح فکری و نظری، با تهدیدی دیگر نیز روبهرو هستیم. این تهدید خود را در چارچوب ذهنیتهایی نشان میدهد که اصولا با مبانی رشد و پیشرفت بیگانهاند. بیتردید، وجود اندیشه
توسعه گرا و پایبندی به الزامات و اقتضائات آن، از جمله ضروریات تحقق آرمانهای نظام اسلامی در دهه پیشرفت و عدالت است اما در پاسخ به این سؤال شما، علاوه بر سطح فکری و نظری، نظام جمهوری اسلامی در سالهای آغازین دهه چهارم حیات خود، با چالشهایی نیز در سطح عملی و اجرایی روبهروست که البته بعضا نشات گرفته از همان چالشهای سطح نظری است. در این سطح، وجود نوعی رویکردهای عملگرایانه خام و سطحی و غلبه شعارزدگی و وعده گرایی در برخی سطوح مدیریتی که بعضا با سطوحی از قانون گریزی، فرصت سوزی و نفی و طرد برنامهریزی نیز همراه بوده است، میتواند یکی از بزرگترین چالشهای ما در زمینه تحقق اهداف عالیه انقلاب و نظام باشد.
- یعنی همان چالش کارآمدی؟
بله، البته باید بگویم که این چالش میتواند ابعاد وسیعی بهخود بگیرد. این چالش میتواند بهانهای در اختیار دشمنان انقلاب و نظام اسلامی قرار دهد تا بهوسیله آن، ادعای حکومت دینی در اداره کارآمد جوامع بشری در دنیای کنونی را مورد تردید قرار دهند. با توجه به اهمیت این تهدیدات و چالشها بوده است که بنده همواره تاکید داشتهام گامنهادن در مسیر پیشرفت و عدالت و تحقق الگوی پیشرفت بومی جز از طریق عملگرایی آگاهانه و خردمحور، دوراندیشی و برنامه محوری و التزام به بهرهگیری از خرد جمعی امکانپذیر نخواهد بود.
- آیا تمام چالشهای آینده نظام مربوط به همین موارد است؟
مطمئنا نه. در سالهای آینده ما ممکن است با چالشهای متفاوتی روبهرو شویم اما عمده چالشهای کنونی از دیدگاه بنده همین مواردی است که در اینجا ذکر کردم. البته یک مورد مهم را نیز نباید فراموش کنیم. مواردی که در اینجا مطرح شد چالشهایی است که بیشتر منشأ درونی دارد. بیتردید انقلاب اسلامی در مسیر تحقق اهداف خود - همانگونه که از ابتدای انقلاب تاکنون نیز شاهد بودهایم- با کارشکنیها و توطئههای گوناگون دشمنان دیرینه انقلاب نیز مواجه خواهد بود اما به اعتقاد بنده چنانچه ما بتوانیم در حل چالشهای درونی موفق عمل کنیم، تهدیدات بیرونی نظام نیز هیچگاه نخواهند توانست در عزم و اراده پولادین ملت آگاه و بصیر ایران برای نیل به پیشرفت و تعالی خلل و مانعی ایجاد کنند.
- اگر اجازه دهید کمی دیدگاههای خود شما را نیز به چالش بکشیم. شما در اذهان مردم بیشتر بهعنوان یک «مدیر» شناخته شدهاید. در چنین جایگاهی همواره عنوان کردهاید که شور انقلابی و فرهنگ برآمده از آن را مبنایی کارآمد برای حل مسائل میدانید، درحالیکه بسیاری در غرب و گروههایی در کشور معتقد بوده و هستند که انقلابیگری نمیتواند مبنایی برای عمل عقلانی و مدیریت بهینه و شایسته سالار باشد. پاسخ شما به این دیدگاه چیست؟
برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا مراد خویش را از انقلابیگری مشخص کنیم. معمولا آن افراد و افکاری که بهدنبال طرد و انزوای تفکرات انقلابی از عرصه مدیریتی هستند، انقلابیگری را با افراط گری، احساسگرایی خام و بیمنطق و حرکات تند و شتابزده یکسان و مترادف میگیرند. به اعتقاد بنده ارائه چنین تعریفی از تفکر انقلابی حداقل در چارچوب انقلاب اسلامی، بسیار غیرمنصفانه و بهدور از تجارب تاریخی است. انقلاب اسلامی همچنانکه در بسیاری از شئون دیگر متضمن تحولات عظیم بود، تعریفی متفاوت از تفکر و عمل انقلابی را نیز به جهانیان عرضه داشت. مطابق با این تعریف، انقلابیگری و انقلابی بودن از یکسو متضمن آرمانگرایی، ارزشگرایی و التزام به اصول و مبانی انقلابیاست و از سوی دیگر منطقی و خردورز بودن و عمل بهنگام و آگاهانه را با خود به همراه دارد. آنچه بنده از آن تعبیر به مدیریت جهادی میکنم برگرفته از چنین تعریفی از تفکر و عمل انقلابی است.
- «مدیریت جهادی» نیز یک تعبیر کلی است، آیا میتوانید تعریف روشنتری از آن ارائه دهید؟ اگر اجازه دهید بهگونهای دیگر بپرسم، آیا این اصطلاح از ابداعات شماست یا سابقه و پیشینهای نیز برای آن قائل هستید؟
نه این اصطلاح و نه معنا و مفهوم آن هیچ کدام ابداع شخص بنده نیستند. قدمت این اصطلاح و معنای آن به قدمت تاریخ انقلاب اسلامی است. شما بارزترین جلوه این نوع از تفکر و مدیریت را در نوع نگاه مدیریتی حضرت امام (ره) و نیز در توصیههای ایشان به کارگزاران و مسئولین نظام در ادوار مختلف میتوانید مشاهده کنید. همچنین ملت آگاه ایران جلوههای درخشان غلبه این نوع از تفکر انقلابی را در مدیریت جهادی دوران پرافتخار دفاع مقدس بهصورت عینی شاهد بودهاند. بزرگترین افتخارات تاریخ ما در سختترین و حساسترین لحظات تاریخی این سرزمین تحت الگوی فرماندهی و مدیریت جهادی رقم خورده است.
رهبری پیامبروار امام راحلمان که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد بر مبنای این الگوی مدیریتی رقم خورد. همچنین آنان که صحنههای عظیم نبرد فرزندان رشید این سرزمین را از نزدیک دیدهاند حتما اذعان میکنند که خلق چنین حماسههایی بدون التزام همزمان به شور و ایمان و آرمان دینی و انقلابی از یکسو و تدبیر و خرد و برنامهریزی علمی و آگاهانه از سوی دیگر به هیچ وجه امکانپذیر نمیبود. تاکید بنده بر مدیریت جهادی که تلفیقی از شور و ایمان انقلابی در کنار خردورزی و تدبیر است ناظر بر همین آزمونهایی است که تجربه مدیریت جهادی از آنها سربلند بیرون آمده است. بر مبنای این تجارب تاریخی است که این الگوی مدیریتی، باید بهعنوان الگوی طراز و معیار مدیریتی در نظام جمهوری اسلامی مطرح شود. به اعتقاد بنده در شرایط کنونی و در دهه پیشرفت و عدالت نیز، مدیریت جهادی شایستهترین کارگزار اجرای الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت خواهد بود.
- هر چند که بنا به گفته خودتان سازنده این اصطلاح نبودهاید اما بهنظر میرسد تعصب خاصی نسبت به آن دارید تا حدی که از آن بهعنوان الگوی مدیریتی معیار برای نظام جمهوری اسلامی نام میبرید. واقعا تا این اندازه مهم است؟
ببینید بیش از 3دهه تلاش و مجاهدت برای سازندگی باعث شده است تا امروز ایران عزیز ما از زمینههای لازم برای رشد و جهشی چشمگیر برخوردار باشد. با توجه به چنین زمینهای است که امروز و در آغازین سالهای دهه چهارم انقلاب اسلامی شاهد هستیم که رهبر معظم انقلاب اسلامی از ضرورت تبیین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت سخن به میان میآورند و تدوین و اجرای چنین الگویی را مهمترین وظیفه و رسالت نخبگان و مسئولان کشور عنوان میکنند. انقلاب اسلامی که بیش از 3دهه پیش، ارائهدهنده الگوی رهایی اسلامی به جهانیان بود و در دوران 8 سال دفاع مقدس، الگوی جهاد و پایداری را به جهانیان عرضه کرد، امروز و در دوران کمال یابی خود بهدنبال تبیین و ارائه الگوی بومی پیشرفت به جهانیان است. خب، در چنین شرایطی اجرای چنین الگویی از پیشرفت، به نوعی الگوی مدیریتی همطراز با آن نیز نیازمند است.
به اعتقاد بنده الگوی مدیریت جهادی با مولفههایی که برای آن ذکر کردم، همان الگوی بومی مدیریت اسلامی- ایرانی است که میتواند الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی را به پیش ببرد.
- و در پایان ضمن تشکر از اینکه بهرغم مشغلههای فراوان، اصرار زیاد ما را برای انجام این گفتوگوی صریح قبول کردید، خواهشمندم اگر صحبت دیگری باقی مانده است، بفرمایید.
درباره انقلاب اسلامی و برکات و ثمرات آن میتوان از زوایای گوناگونی به بحث نشست که البته در این گفتوگو مجال آن نبود. بنده در اینجا سعی کردم بیشتر پاسخگوی برخی دغدغههای شما نسبت به آرمانها و عملکردهای انقلاب و نظام اسلامی باشم. باید مجددا تاکید کنم که تمام تلاشهای ما در سالهای پیش رو باید در جهت تبیین و تحقق الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت باشد، اما موفقیت ما در این زمینه همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز تاکید داشته اند، نیازمند کار و همتی مضاعف است؛ به عبارت دیگر، بهرغم تمام تلاشهای صورت گرفته تاکنون، میتوان اذعان داشت که هنوز نتوانستهایم آنگونه که شایسته است از تمام تواناییها و ظرفیتهای بالقوه مان در جهت رشد و پیشرفت استفاده کنیم. غفلتها و فرصتسوزیها، افراط و تفریطها، یکجانبهگراییها، شعارزدگیها و سیاست بازیها در کنار بیاعتنایی به وحدت و همدلی، خرد جمعی و علم و برنامهریزی باعث شده است تا بعضا تحقق آرمانها و اهداف متعالی انقلاب اسلامی از اولویت و اهمیت واقعی خود دور شوند. مطمئنا با رفع این چالشها، حرکت رو به رشد ما در جهت تحقق منویات رهبری و دستیابی به اهداف عالیه انقلاب اسلامی شتابی بیش از گذشته بهخود خواهد گرفت.