پس از این مذاکرات، کاترین اشتون، رئیس سیاستگذاری خارجی اتحادیه اروپا، به گونهای زودهنگام با اظهارات خود، آن را «نومیدکننده» خواند. مسلماً، این مذاکرات به فوریت نتیجهبخش نبود و میان دوطرف «اختلافات جدید» بروز کرد؛ این گفته یک دیپلمات آمریکایی است که رسانههای غربی از وی نقل کردهاند. اما به رغم هجوم سیلآسای تفسیرهای منفی، مذاکرات نه «فروپاشید»
- آن گونه که در گزارش شبکههای خبری آمد- و نه از فضای خوشبینی محروم ماند.
واکنش تهران بازتاب یافته در گفته احمدینژاد است که میگوید: مذاکره با گروه 1+5 میتواند «نتیجهبخش» باشد.
این گفته در نبود رد فوری پیشنهاد غرب برای نوعی تبادل سوخت با ایران است که در استانبول ارائه شد. آشکار شدن این پیشنهاد احتمال برپایی نشستهای بعدی و حتی یک فرآیند معاملهگری در این زمینه را نوید میدهد. (1+5 اشاره دارد به 5 عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد: آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، به علاوه آلمان). هماینک، این حقیقت که اشتون به گونهای غیرلازم به خاطر بدبینی بیموردش در تفسیر نتیجه مذاکرات عجله کرد، با واکنشهای مختلف و مخالف دیپلماتهای آمریکایی و آلمانی همراه شد؛ بهگونهای که آنان علاقهشان را به مذاکرات آینده ابراز داشتند. وستروله- وزیر خارجه آلمان- حتی فراتر هم رفت و گفت: «ما هنوز برای مذاکرات آمادهایم».
چین نیز احساسی مشابه را بیان کرده است. بیان این احساس در شبکه خبری چین بازتاب یافت که اعلام کرد: «موضوع هستهای ایران را نمیتوان در یک جلسه حل کرد».
از آن گذشته، تفسیرهای منفی اشتون پس از مذاکرات 2روزه بر جنبههای مثبت فرآیند دیدار بین ایران و نمایندگان به اصطلاح گروه وین سایه افکنده است. گروه وین عبارتند از: آمریکا، روسیه، فرانسه و آژانس بینالمللی انرژی اتمی(در زمینه تبادل سوخت).
پیشنهاد جدید و بازنگری شده میگوید که 2800 کیلوگرم از اورانیوم کمتر غنی شده ایران همراه با 40 کیلوگرم اورانیوم بیشتر غنی شده این کشور در مقابل میلههای سوختی برای رآکتور پزشکی تهران مبادله شود. این میزان بیشتر از دو برابر مقدار اولیه 1200 کیلوگرمی است که در اکتبر 2009 از سوی آژانس پیشنهاد شد و در آن سال مشتاقانه به تأیید رئیس جمهور آمریکا
- باراک اوباما- رسید.
ظاهرا، اختلاف میان پیشنهاد جدید و پیشنهاد «بازنگری شده» ایران در ماه می 2010 که به نام بیانیه تهران شناخته میشود- و صدور 1200کیلوگرم اورانیوم کمتر غنیشده این کشور را درخواست کرده- آنقدر زیاد است که نمیتوان به مصالحهای فوری دست یافت.
این اختلافی است که ریشه در درک و فهم مختلف طرفین از ذات تبادل سوخت دارد؛ یعنی در جایی که آمریکا و متحدانش این تبادل را وابسته به آهنگ تحلیل رفتن انباشت اورانیوم کمتر غنیشده کردهاند. محاسبات ایران بر «اساس نیاز» این کشور قرار دارد؛ یعنی ایران بر اساس نیاز روی چرخه سوخت 5 تا 7 ساله برای رآکتور پزشکی تهران حساب کرده است.
فرض بر این است که تهران احتمالا به دو برابر کردن حجم اورانیوم کمتر غنیشده ویژه تبادل سوخت رضایت میدهد؛ زیرا آن میزان عرضه بلندمدتتر را برای رآکتور تهران فراهم میسازد. این به معنای احتمال بازگشت تهران برای پیشنهاد 2400کیلوگرم به جای 2800 کیلوگرم است؛ یعنی میخواهد در یک فرایند معاملهگری عملی و واقعی شرکت کند.
با فرض بر حسننیت و ایمان درست در قصد غربیها، در آن صورت میتوان اندکی انعطاف نشان داد و با تبادل سوخت 2400 کیلوگرم و کمتر از آنچه در بالا آمد، موافقت کرد.
این نشان میدهد که صحنه معامله کاملا آماده است. البته فرض بر این است که نیت غرب خوشخیم و مبتنی بر مذاکرات با ایمان خوب و راست و درست است. هنوز یک ابهام بنیادین در رویکرد غرب باقی است که باید روشن شود تا پیشنهاد معامله تبادل سوخت به واقعیت بپیوندد. این مربوط به توانایی ایران در ادامه برنامه غنیسازی بدون توجه به قطعنامههای تحریم سازمان ملل ضد ایران است.
در حقیقت، این موضوع وارد کانون و قلب راهبرد 1+5 نسبت به ایران میشود. آیا این موضوع مبتنی بر اساس تعلیق فعالیتهای غنی سازی ایران و جزء لاینفک هرگونه تبادل سوخت است؟ یا اینکه غرب میتواند با سناریویی کنار بیاید که ایران به غنیسازیاش ادامه دهد و در نتیجه اورانیوم غنیشده تحلیل رفته و کاهش یافته خود را در فرصتی نسبتا کوتاه دوباره تولید کرده و برای صدور آماده سازد؟
در حال حاضر، آمریکا و متحدان غربیاش پاسخ روشنی ندارند و به جای آن، نشانههای تناقضپردازی و نامربوط سخنگفتن آشکار شده است.
مسئله رویکرد امروز آنان همانگونه است که در اکتبر سال 2009 بود؛ زمانی که تأیید اوباما از معامله تبادل سوخت با مخالفتهای اسرائیل و برخی قانونگذاران آمریکایی متمایل به طبقهبندی تندروها یا بازها و بزرگان این کشور روبهرو شد.
آنان گفتند این به مثابه به رسمیت شناختن برنامه غنیسازی اورانیوم بحثبرانگیز ایران است.
در واقع، معامله تبادل سوخت که شامل تولیدات جانبی برنامه غنیسازی میشود، مهر تأییدی بر مشروعیت آن میزند؛ یعنی به عبارت دیگر، غربیها تأیید کردهاند که برنامه هستهای ایران صلحآمیز است.
یک نکته باریک که اغلب در تفسیرهای غربی از معامله تبادل سوخت بازگویی نشده، هم در آن زمان و هم اکنون آن است که بازیگران غربی هرگز پیشنهاد خود را برای تبادل سوخت به هیچگونه درخواست روشن از تعلیق کامل برنامه غنیسازی وابسته نکردهاند.
این به معنای آن است که بستن یک قرارداد تبادل سوخت در آینده نزدیک که ایران را قادر سازد غنیسازی اورانیوم را در سطح پایین ادامه دهد و زیر نظر آژانس باشد، مطابق با تمایل تهران برای صدور به خارج انباشت اورانیوم کمتر غنیشدهاش خواهد بود.
در پاسخ، چنین معاملهای بحث ایرانیها را برای بهرسمیت شناختن حق غنیسازی ایران مطرح خواهد ساخت. به گفته غربیها، این یکی از «پیششرطها»ی قرارداده شده از سوی مذاکرهکنندگان ایران در استانبول است. به گفته آنان، پیششرط دیگر برداشتن تحریمهاست.
به عبارت دیگر، تهران میتواند در حال حاضر رضای خاطر داشته باشد زیرا به گونهای ضمنی حقاش برای غنیسازی اورانیوم مسجل شده و به رسمیت شناخته شده است.
با در نظر گرفتن این دادهها، کاهش اختلافات میان طرفین به میزان قابل ملاحظهای رخ داده است؛ به گونهای که خوشبینی در مورد این کاهش اختلافات، از کیفی به کمی تبدیل شده و از این نظر- بیشتر از هر زمان دیگر- به یک راهحل نزدیک شده است. در یک جمله، نتیجه مذاکرات استانبول ما را بیشتر از آنکه نومید کند، در جهت امید به آینده سوق میدهد.
آسیا تایمز -26 ژانویه 2011