چند روز پیش مرد میانسالی نزد ماموران پلیس رفت و از سرقت خودروی مدل بالایش خبر داد. این مرد به ماموران گفت: بعد از اینکه آگهی فروش بیامو شخصیام را در روزنامهها منتشر کردم، مرد جوانی با من تماس گرفت و گفت که قصد خرید ماشینم را دارد.
ظهر همان روز، این مرد به مقابل خانهام آمد و با هم سوار ماشین شدیم تا آن را آزمایش کند. بعد از اینکه گشتی در خیابانهای شمال شهر زدیم، او گفت که از ماشین خوشش آمده و میخواهد آن را بخرد. وقتی بر سر مبلغ 95 میلیون تومان به توافق رسیدیم، مرد جوان پیشنهاد کرد که برای ادامه مذاکره و بستن قرارداد به رستورانی در تجریش برویم و من هم موافقت کردم. شاکی ادامه داد: داخل رستوران نشسته بودیم که مرد جوان از جایش بلند شد، جیبهایش را گشت و بعد گفت که کیف پولش را داخل ماشین جاگذاشته است. من هم سوئیچ را به او دادم تا کیفش را بیاورد اما او از رستوران که خارج شد، دیگر برنگشت.
از آنجا که نگران شده بودم، رستوران را ترک کردم و به محل پارک ماشینم رفتم ولی نه از ماشین خبری بود و نه از مرد جوان. آنجا بود که فهمیدم فریب یک سارق حرفهای را خوردهام و او با این نقشه دست به سرقت ماشینم زده است. بعد از شکایت این مرد، پرونده در اختیار پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارق حرفهای شروع شد.
ماموران در نخستین اقدام به چهرهنگاری متهم پرداختند اما هیچ نشانهای از او در بایگانی پلیس بهدست نیامد. آنها با این فرضیه که متهم بهزودی خودروی مسروقه را به فروش خواهد رساند به کنترل تعدادی از نمایشگاههای اتومبیل و آگهی روزنامهها پرداختند اما باز هم ردی از وی به دست نیامد.
در ادامه بررسیها، با توجه به اینکه شاکی هنگام آشنایی با متهم اطلاعاتی درباره او به دست آورده بود، این اطلاعات در اختیار ماموران قرار گرفت و آنها با بررسیهای تخصصی به دختر جوانی رسیدند که از دوستان متهم تحت تعقیب بهشمار میرفت. دختر جوان به اداره آگاهی احضار شد و در تحقیقات ادعا کرد که از ماجرای سرقت بیامو خبر ندارد و مدتی است که محمدرضا، یعنی متهم تحت تعقیب را ندیده است.
با اطلاعاتی که از دختر جوان به دست آمده بود محل زندگی مادر محمدرضا شناسایی شد و ماموران با حضور در آنجا متوجه یک خودروی بیامو شدند که در نزدیکی خانه پارک شده بود. آنها که مطمئن بودند متهم در خانه مادرش مخفی شده ،آنجا را زیرنظر گرفتند و با دریافت دستور قضایی قدم به داخل خانه گذاشتند. با دستگیری محمدرضا و کشف مقداری اسناد و مدارک جعلی در مخفیگاهش، وی به اداره آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ضمن اعتراف به سرقت خودروی بیامو، به سرقت 2 خودروی مدلبالای دیگر هم اعتراف کرد و مدعی شد این خودروها را چند روز بعد از سرقت و دزدیدن لوازم باارزش داخل آنها، در خیابان رها کرده است.
سرهنگ اکبرپور، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران، با بیان این خبر گفت: از آنجا که مقداری مدارک و اسناد جعلی هم در مخفیگاه متهم کشف شده بود، ماموران حدس زدند که وی علاوه بر سرقت، دست به جعل و کلاهبرداری نیز میزند. بنابراین تحقیقات از متهم ادامه یافت و مشخص شد که او پیش از این هم به اتهام جعل و کلاهبرداری دستگیر و راهی زندان شده بود. وی افزود: متهم در بازجوییها اعتراف کرده که بعد از آزادی از زندان، علاوه بر سرقت خودروهای مدل بالا، با اجاره مغازهای در مرکز شهر به جعل مدارک و کلاهبرداری از شهروندان روی آورده که تحقیقات درخصوص کشف دیگر جرایم ارتکابی از سوی او ادامه دارد.