سه‌شنبه ۱۹ دی ۱۳۸۵ - ۰۸:۱۹
۰ نفر

شروین طاهری: مصداق عامیانه تحقیقات دکتر معینی بر ضربان قلب و میزان استرس مربیان لیگ برتر احوالپرسی معروف فوتبالی‌ها است که به کوچه و بازار هم رسوخ کرده: «چند چندی؟»

 اما این «چند چند» از یک کیفیت روحی حکایت می‌کند، نه مادی. وقتی او توضیح می‌دهد که «ضربان مربیان چه حالی پیدا می‌کند» و اینها  را با آمار و ارقام نشانت می‌دهد، ناخودآگاه استرس را به صورت مبارزه درون تداعی می‌کنی، در مقابل مبارزه بیرون که همان مسابقه است.

معینی اعتراف می‌کند که از اواسط تحقیقاتش متوجه شده در حال بررسی روح و روان مربیان است، نه سلامتی فیزیکی و بیولوژیکی آنها. پس اصطلاح تصویربرداری از روح و روان کاملاً برازنده این تحقیق است. تا قبل از اینکه مربیگری جزء مشاغل استرس‌زا شناخته شود یعنی تا دهه 90 چیزی به اسم منطقه  فنی Technical Area در کنار زمین  فوتبال وجود نداشت و مربیان مجبور بودند با وجود استرس شدید روی نیمکت بنشینند، عادتی که در مربیان سنتی ایران مثل پروین بیش از سایرین قابل مشاهده است، ایجاد منطقه فنی در واقع بیش از آنکه به کیفیت فوتبال بیفزاید به تخلیه استرس و سلامتی مربیان کمک کرده است.

مسابقه یک جریان پردرگیر و غیرقابل  تنظیم است که در هر رده‌ای از فوتبال استرس و فشار را به همراه دارد. این استرس‌ها و فشارهای روانی در طولانی‌مدت باعث فرسودگی و  از پای درآمدن بدن می‌شود. یک مربی در قبال خودش، بازیکنانش، تیم، مدیران، هواداران، رسانه‌ها و ... مسئولیت دارد و سرنوشتی که ممکن است به جهت کسب نتایج ضعیف در انتظار مربیان باشد فشارهای روانی یا همان استرس را در پی دارد. این فشارها موجب تغییراتی در ترشح هورمون‌ها و ضربان قلب مربیان می‌شوند.

 این ماهیت فوتبال است و نمی‌توان آن را تغییر داد ولی برای کنترل استرس می‌توان اقداماتی انجام داد. معینی در تحقیقاتش معیارهایی برای اندازه‌گیری استرس رقابتی مربیان لیگ برتری از یک  ساعت قبل تا یک ساعت بعد از مسابقه تعریف می‌کند.

استرس‌های فیزیکی و روانی هنگام مسابقات باعث افزایش میزان «کات کولومینی‌ها» و در نتیجه افزایش ضربان قلب، فشارخون و ترشح بعضی هورمون‌ها مانند کورتیزول می‌شود. گرچه آزمایشات مکرر بزاق دهان نشان داده که در کوتاه مدت در میزان «ایمونو گلوبین A بزاق» یا به طور مختصر TgA تغییراتی به وجود نمی‌آید اما در درازمدت تأثیر سرکوبگرانه کورتیزول بر TgA باعث فرسودگی بدن می‌شود. کورتیزول، هورمونی استرسی است که از غدد فوق کلیوی ترشح می‌شود و به شکسته شدن سریع پروتئین‌های داخل سلول کمک می‌کند اما وقتی پروتئین‌ها به شکل بی‌رویه شکسته شوند عوامل سیستم دفاعی بدن تضعیف ‌شده که این اتفاق باعث پیری زودرس می‌شود.

مهمترین ابزار تحقیق، یک مجموعه کمربند ده‌تایی مجهز به ضربان سنج و حافظه جانبی بوده است به نام Team Polar که پانزده دقیقه قبل از آغاز مسابقه به سینه مربیان مورد آزمایش بسته می‌شده و ضربان قلب آنها را در مقاطع زمانی مختلف ثبت می‌کرده و همزمان دستیاران پروژه زمان دقیق وقایع مثل آغاز و پایان بازی، ضربات ایستگاهی، گل‌ها، موقعیت‌های خطرناک و درگیری با داور را نسبت به زمان بستن کمربند یعنی لحظه صفر در فرم مخصوص ثبت می‌کرده‌اند. همچنین در 5 نوبت، نمونه‌برداری بزاق صورت می‌گرفته است. یک ساعت قبل از مسابقه، درست قبل از مسابقه، بین دو نیمه، درست پس از مسابقه و یک ساعت بعد از مسابقه.

شکل بزاق‌گیری به گونه‌ای بوده که نباید از آ‌دامس یا سایر محرک‌های بزاقی استفاده می‌شده است. اطلاعاتی که از دل تحقیقات معینی استخراج  شده در سطح اول فوتبال جهان کم‌نظیر است چون اساساً مربیان حرفه‌ای اطلاعات بیولوژیکی خود را محرمانه قلمداد می‌کنند کما اینکه مصطفی دنیزلی  در میان 15 مربی آزمایش‌شده تنها فردی است که به پیش‌شرط‌های تحقیقات روی خوش نشان نمی‌دهد و با مصرف داروی ضدضربان «بتابلوکر» ضربان قلب خود را هنگام مسابقه پایین نگاه می‌دارد. البته این عادت درست و کاملاً حرفه‌ای مربی 57 ساله ترک‌تبار است و نمی‌توان بدین خاطر او را سرزنش کرد چون دنیزلی می‌داند به لحاظ علمی پایین نگاه داشتن ضربان قلب باعث کاهش استرس نیز می‌شود.

آمار نشان می‌دهد شدیدترین افزایش ضربان، متعلق به علی پروین بوده است، او در شرایط طبیعی نمونه‌ای است از یک بدن و روان سالم ولی با آغاز مسابقه دچار افزایش ضربان شدید می‌شود. ضربان قلب پروین در لحظات حساس بارها از 150 فراتر می‌رود در حالی که ضربان طبیعی او 50 است. ضربان قلب او حتی به مرز 160 هم رسیده است که محدوده ضربان قلب بازیکنان درون زمین است، نه یک فرد صامت و ساکن روی نیمکت. اما دنیزلی (البته با مصرف دارو) در طول بازی ضربانی کم‌نوسان بین 70 تا 85 دارد. هر چه ضربان پایین‌تر باشد قلب بهتر کار می‌کند.

از حرف‌های معینی چنین بر می‌آید که بین سنتی یا علم‌گرا بودن یک مربی و استرس او در طول بازی نسبتی وجود ندارد. چنانکه استرس قلعه‌نویی را نسبتاً بالا برآورد می‌کند اما در عین حال مجید جلالی به نسبت قلعه‌نویی آمارهای بالاتری را به خود اختصاص می‌دهد. ضربان عادی قلب مجید جلالی بین  68 تا 70 است. قبل از شروع مسابقه به 95 می‌رسد و به محض شروع بازی تا 138 بالا می‌رود و حتی گاهی به مرز 150 می‌رسد.

 بدین ترتیب سریع‌ترین نوسان روحی به آقا معلم اختصاص دارد که ظرف چند ثانیه قلبش 30 بار در دقیقه بیشتر می‌تپد. اما خوددارترین مربی دکتر ذوالفقارنسب است. افزایش ضربان قلب او روندی منطقی و تدریجی  دارد و به ندرت به مرز بحرانی نزدیک می‌شود. دکترای تربیت بدنی از بلژیک و ذهنی منطقی و علت‌گرا باعث می‌شود ذوالفقارنسب از بدن خود آگاهی کامل داشته باشد و در هر لحظه خود را با واقعیات تطبیق دهد.

کد خبر 12872

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار فوتبال ايران

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز