ضارب افسر پلیس به اعدام محکوم شد

سکانس اول: سرقت الگانس پلیس
اولین روزهای فروردین 83 ، هنگامی که شرور 26 ساله‌ای به نام اکبر تصمیم گرفت با دوستانش بنز الگانس پلیس را به سرقت ببرد، هرگز نمی‌توانست حدس بزند که این سرقت او را تا پای چوبه دار ببرد.
مرد جوان که در 15 سالگی نخستین بار زندان را تجربه کرده بود، سوم فروردین ماه نقشه خود را با همدستی چند سارق دیگر به اجرا گذاشت و در درگیری مسلحانه‌ای با ماموران پلیس، بنز الگانس پلیس را به سرقت برد و از صحنه درگیری فرار کرد، اما فرار او طولی نکشید و وی مدتی بعد در ردزنی‌‌های ویژه پلیسی دستگیر و از سوی شعبه 104 دادگاه سنندج به 16 سال زندان محکوم شد.
سکانس دوم: فرار با ساندویچ
در حالی که اکبر دوران محکومیت خود را در زندان می‌گذراند، وی با همدستی چند تن از زندانیان توانست با جاسازی یک اره در داخل یک ساندویچ آن را به زندان انتقال داده و با بریدن میله‌های دستشویی فرار کند.
 با فرار این متهم شناسایی و دستگیری وی در دستور کار ویژه ماموران پلیس در تمام کشور قرار گرفت تا این‌که ماموران پس از 8 ماه ردپای اکبر را در شهرک واوان اسلامشهر شناسایی کرده و مخفیگاه وی را در خانه ویلایی شماره 21 شهرک تحت کنترل قرار دادند. صبح روز 30 خرداد 84  در عملیاتی مشترک ماموران پلیس سنندج، ماموران آگاهی اسلامشهر و کلانتری واوان مخفیگاه متهم فراری را برای دستگیری وی تحت محاصره قرار دادند، اما اکبر که متوجه حضور ماموران شده بود، با عجله خود را به پشت‌بام رساند و پس از پریدن به خانه همسایه، پسر صاحب‌خانه را گروگان گرفت .  در حالی که احتمال می‌رفت مرد شرور به پسر صاحب‌خانه آسیب برساند، سرهنگ تقی قاسمی معاون پلیس اسلامشهر شخصاً با حضور در صحنه فرماندهی عملیات آزادسازی گروگان را بر عهده گرفت و برای دستگیری جوان شرور به خانه پا گذاشت، اما هنگامی که قصد خلع سلاح وی را داشت  از ناحیه گردن هدف گلوله وی قرار گرفته و به شهادت رسید.
لحظاتی بعد از این جنایت، اکبر دستگیر شد و با انتقال به اداره آگاهی در بازجویی‌های اولیه علاوه بر اعتراف به شلیک مرگبار، مدعی شد که 16 راننده وانت نیسان را نیز در نقاط مختلف کشور به قتل رسانده و خودروی آنها را به سرقت برده است.  با این اعترافات پرونده این حادثه خونین برای صدور رأی نهایی به شعبه 71 دادگاه کیفری استان ارسال شد و وی روز گذشته مورد محاکمه قرار گرفت.
آخرین سکانس: چوبه دار
در جلسه پس از بیان کیفرخواست و درخواست قصاص از سوی نماینده دادستان و خانواده شهید قاسمی، متهم  به دفاع از خود پرداخت. اکبر هنگامی که در جایگاه قرار گرفت با انکار شلیک به افسر پلیس مدعی شد کالیبر اسلحه وی شماره 6 بوده، اما گلوله‌ای که از جنازه سرهنگ خارج شده کالیبر 9 بوده است که در این هنگام قاضی عزیزمحمدی با استناد به نظریه پزشکی قانونی و تشخیص هویت، اظهارات وی را رد کرد.
متهم در ادامه با بازسازی صحنه جنایت گفت: صبح روز حادثه برادرم با عجله مرا بیدار کرد و ‌گفت خانه‌مان در محاصره پلیس است، به سرعت از پشت بام وارد خانه همسایه شده و پسر همسایه را گروگان گرفتم. در همین هنگام سرهنگ از در وارد شد، من که دستپاچه شده بودم چند گلوله شلیک کردم، اما باور کنید قصد جنایت را نداشتم، در آن لحظات تنها به فرار فکر می‌کردم و به همین خاطر پشت پسر 12 ساله خود را پنهان کرده بودم. وی در پاسخ به سؤال درباره این‌که چرا در بازجویی‌های اولیه به 15 جنایت اعتراف کرده و بعداً همه را منکر شده‌است، گفت: اعترافاتم تحت فشار بوده است و آنها را قبول ندارم. بنا بر این گزارش، با اخذ آخرین دفاع، قضات دادگاه کیفری عصر دیروز با صدور حکمی متهم پرونده را به قصاص نفس (اعدام) محکوم کردند.