پادشاه انگلستان در بحرانیترین لحظه تاریخ کشورش در اندیشه رفع مشکلی است که از کودکی همراهش بوده. برتی (جورج ششم) در این مسیر همراهی لیونل لوگ را میپذیرد؛ بازیگری ناکام که در هیأت پزشک به دنبال جبران شکستهای زندگیاش است. قابل پیشبینی است که تلاشهای لوگ ثمربخش خواهد بود. پادشاه بر لکنت زبانش فائق میآید و با صدایی رسا نطقی تأثیرگذار را ادا میکند.
اما آنچه در این مسیر گذشت درامی را شکل داد که اعضای آکادمی اسکار بیش از هر فیلم دیگری تحت تأثیرش قرار گرفتند. تام هوپر و گروهش در هشتادوسومین شب اسکار موفقیت چشمگیر «سخنرانی پادشاه» را جشن گرفتند؛ حماسهای که هوپر در این درام انگلیسی در باب اهمیت فوقالعاده «صدا» خلق کرد توانست بر رقیب قدر قدرتی چون «شبکه اجتماعی» پیروز شود. چهره عبوس دیوید فینچر در مراسم نشان میداد که او غمگنانه نقش خود را به عنوان بازنده همیشگی اسکار پذیرفته است. 2 سال پیش فینچر با فاخرترین اثرش «مورد عجیب بنجامین باتن» بخت اول اسکار هشتادویکم بود. همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه ناگهان عطر ادویه هندی فضا را پر کرد، دنیبویل با «میلیونر زاغهنشین» از راه رسید و رویای هندی بر رویای آمریکایی پیروز شد. پس از شکست از پابرهنههای هندی، تقدیر چنین بود که اینبار فینچر بازی را به دربار انگلستان واگذار کند. «شبکه اجتماعی» تا همین 2ماه پیشگزینه بیرقیبی برای فتح اسکار به شمار میآمد. فیسبوک دنیا را به هم ریخته بود و طبیعی به نظر میرسید فیلمی که به خالق این سایت پرداخته مورد توجه قرار گیرد. در نهایت اما این درام سنتگرای انگلیسی بود که توانست بر اثر مدرن آمریکایی فائق آید. پیروزی گذشته بر امروز یکبار دیگر ثابت کرد که آکادمی علاقهای به دیوید فینچر ندارد.
فینچر با چهره متفکر و عبوسش برای حفظ ظاهر هم نکوشید تا مقابل دوربینها لبخند بزند یا در شادی گروهش که 2 جایزه تدوین و فیلمنامه اقتباسی را بردند شریک شود. شاید داشت به فیلم محبوبش «بیلیاردباز» (رابرت راسن 1961) فکر میکرد؛ جایی که جورجسی اسکات ادی تنددست (پل نیومن) را یک بازنده حرفهای مینامید... . فینچر با پرامیدترین فیلم این سالهایش نیز با شکست؛ سالن کداک تیاتر را ترک کرد. اینبار نوبت به آداب دانی بریتانیایی رسیده بود که پیروز شود؛ اثری در باب اهمیت گفتار و صدا تا تم جاودان پیروزی اراده انسان. «سخنرانی پادشاه» یکبار دیگر نشان داد تنها صداست که میماند.
«سخنرانی پادشاه» فاتح بزرگ اسکار تنها جوایز اصلی امسال را درو نکرد. فیلم تام هوپر که 4جایزه اصلی اسکار2011 را به خود اختصاص داد بر تاریخ نیز پیروز شد؛ بر پیشینهای که میگفت اعضای آکادمی از رژیم سلطنتی بریتانیا متنفر است. نکتهای که خبرگزاری فرانسه تنها چند ساعت قبل از برگزاری مراسم بر آن تأکید و البته مصداقهایش را نیز ارائه کرد. تاکنون تنها 2 فیلم «مردی برای تمام فصول» (1966) و «شکسپیر عاشق» (1998) که پادشاه و ملکه انگلستان در حاشیه آنها حضور داشتهاند، توانستهاند برنده جایزه اسکار بهترین فیلم سال شوند. در عوض فیلمهای «زندگی شخصی هنری هشتم» (1946)، «بکت»(1964)، «شیر در زمستان»(1968)، «آن، ملکه هزار روزه»(1969)، «الیزابت» (1998) و «ملکه) (2006) که با محوریت پادشاه یا ملکه انگلستان ساخته شدهاند، در این رقابت شکست خوردهاند.
با این همه اغلب پیشبینیها حکایت از پیروزی «سخنرانی پادشاه» در اسکار امسال میکرد. از علاقهمندان سینما گرفته که رخدادهای اسکار را تعقیب میکردند تا منتقدان معتبری چون راجر ایبرت، آن بیلسون و زان بروکس همگی فاتح اسکار امسال را «سخنرانی پادشاه» میدانستند. شاید به همین دلیل بود که تنفر آکادمی از تاج وتخت انگلیسیها هم خرافه ارزیابی شد. کمی بعد از تحلیل جنجالی خبرگزاری فرانسه، یک سایت سینمایی به این نکته اشاره کرد که ناکامی فیلمهایی چون «زندگی خصوصی هنری هشتم» و «بکت» تنها رقبای قدرتمندشان بوده.
در 1946 کدام عقل سیلم حکم میکرد در حضور شاهکاری چون «بهترین سالهای زندگی ما» اسکار بهترین فیلم به «زندگی خصوصی هنری هشتم» برسد؟! یا «بکت» در 1946 که بازی به «بانوی زیبای من» باخت، امروز چه کسی به خاطر میآورد؟
آنچه بر تام هوپر و «سخنرانی پادشاه» در اسکار امسال گذشت، بیشباهت با تم محوری اثر نبود. فیلم بیسروصدا آمد و در ابتدا کسی به آن امید نداشت ولی آنقدر متقاعدکننده بود که موجآفرینی کند و در نهایت دل اعضای آکادمی را برباید. مثل کاراکتر جورج ششم در فیلم که سرانجام بر لکنت زبانش فائق میآید و بر صندلی پادشاهی تکیه میزند. این همان تاج و تختی بود که تام هوپر و گروهش در شبی بهیادماندنی در کداک تیاتر لسآنجلس در اختیار گرفتنش را جشن گرفتند.
نگاهی به فهرست نامزدهای امسال نشان میدهد که «سخنرانی پادشاه» چه رقبای قدرتمندی را شکست داده است. از «قوی سیاه» گرفته تا «سرآغاز» «شهامت واقعی»، «127 ساعت» و البته «شبکه اجتماعی».
تام هوپر که در برابر نامهای پرآوازهای چون دیوید فینچر، برادران کوئن، دنیبویل و کریستوفر نولان فیلمسازی گمنام به شمار میآمد توانست بر کارگردانهای بزرگی غلبه کند.
جایی که جورج ششم با بازی شگفتانگیز کالین فرث موفق میشود به لکنت زبانش فائق آید لحظه باشکوهی شکل میگیرد. هوپر با مهارتی کمنظیر انرژی که در طول فیلم ذخیره کرده بود را به بهترین شکل تخلیه میکند. این همان لحظه شکوه پیروزی پس از مدتها احساس شکست است.
در این موفقیت سهم کالینفرث بسیار پررنگ است. بازیگری که کسی در برنده شدنش به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد تردید نداشت. فرث در نقش پادشاهی محجوب که دچار لکنت زبان است آنقدر فوقالعاده بود که کسی برای دیگر نامزدهای بازیگری مرد شانسی قائل نباشد. از جمیز فرانکو که برای بازی در 127ساعت نامزد اسکار بود به عنوان یکی از امیدهای هالیوود نام برده میشود. جف بریجز برنده اسکار پارسال در فیلم برادران کوئن نقش یک وسترنر کهنهکار را باورپذیر از کار درآورده بود و خاویر باردم هم در «بیوتی فول» تولدی دوباره را تجربه کرده بود.
کالین فرث اما با ارتعاش صدا، تغییر لحن و سیمای انعطافپذیرش بسیار بهتر از بقیه نامزدها مقابل دوربین ظاهر شده بود.
درست مثل ناتالی پورتمن که تردیدی وجود نداشت برنده اسکار میشود. دختربچه معصومی که با «لئون» پا به عالم سینما گذاشت، سرنوشتی متفاوت از اغلب کسانی که در کودکی بازیگر میشوند یافت. پورتمن این توانایی را داشت که 2دهه بازیگری در بالاترین سطح را تجربه کند و اینبار در «قوی سیاه» بهترین نقشآفرینی عمرش را ارائه کرده بود. تلألو درخشش پورتمن در نقش بالرینی با حساسیتهای ویژه آنقدر خیرهکننده بود که حتی نیکولکیدمن هم با حضور متفاوتش در «حفره خرگوش» رقیبی برایش محسوب نشود.
چهره معصومانه پورتمن در تبلور احساسات و رنجی که برای هنر متحمل میشود تصویری رشکبرانگیز از تسلط و احاطه ارائه میکند و به این پرسش دیرینه که هنر تا چه اندازه اهمیت دارد پاسخی شورانگیز میدهد.
نینا بالرین جوان «قوی سیاه» در پی موفقیت هنری، زندگیاش را به چالش میگیرد و برای رسیدن به چنین حسی مقابل دوربین، پورتمن چارهای جز زندگیکردن با نقش را نداشت.همچنان که اعضای آکادمی چارهای جز دادن مجسمه طلایی اسکار به او نداشتند.
در رشته بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، اسکار در حالی به کریستین بیل برای «مبارز» رسید که اغلب منتقدان اعتقاد داشتند جان هاکز برای «استخوان زمستان» شایسته دریافت جایزه است. جالب اینکه جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن نیز به ملیسا لئو برای «مبارز» رسید تا این ساخته دیوید او راسل 2مجمسه طلایی دریافت کند. هلنا بونهام کارتر برای «سخنرانی پادشاه» گزینه پرامیدی بود و گمانهزنیها او را برنده اسکار نشان میداد ولی آکادمی امسال گویا بنا را بر تقسیم جوایز گذاشته بود.
«شبکه اجتماعی» که آن را میتوان فینالیست ناکام این دوره نامید 2 اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی و تدوین را دریافت کرد تا دست خالی از سالن کداک تیاتر بیرون نرود و به «سرآغاز» هم اسکارهای فیلمبرداری و جلوههای ویژه رسید. جالب اینکه این چندمین باری است که فیلمی از کریستوفر نولان اسکار فیلمبرداری میگیرد و پس از بیاعتنایی به «شوالیه تاریکی» این دومین باری است که شاهکاری از این فیلمساز در سایه فیلمی دیگر قرار میگیرد تا آنجا که امسال او حتی نامزد بهترین کارگردانی هم نشده بود.
در رشته بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان نیز آکادمی چند سالی است که نشان داده علاقهمند به سنتشکنی است و به فیلمهای نه چندان شناخته شده توجه نشان میدهد. به همین دلیل دادن اسکار این رشته به فیلم دانمارکی «درجهانی بهتر» در حضور «بیوتیفول» ایناریتو خیلی تعجببرانگیز نبود.
جلوه و شکوه سالن کداک تیاتر همچنان پابرجا بود. تلألو درخشش ستارهها و زرق و برقی که هالیوود همواره در پیاش بوده باز هم توجه جهانیان را معطوف به خود کرد. از راه رسیدن فیلمی به ظاهر کمامید و بعد فتح جوایز اسکار هم خود به رویایی آمریکایی میماند. امسال این انگلیسیها بودند که این رؤیا را از آن خود کردند.