قابل پیشبینی بودن برگزیدگان دیگر جایی برای جذابیت باقی نگذاشته است. این مراسمی است که میتوان نام اغلب برندگانش را با کمی جستوجو در دنیای مجازی به دست آورد. آنقدر جایزه و مراسم قبل از اسکار برگزار میشود که میشود باتوجه به برگزیدگانش انتخابهای آکادمی را هم به درستی حدس زد. امسال هم کاملا واضح بود که «سخنرانی پادشاه» اسکارها را درو خواهد کرد و فینچر باز هم شانسی ندارد.
تام هوپر با فیلم متوسط و کاملا معمولیاش توانست شاهد موفقیت را در آغوش بگیرد؛ فیلمی که اگر در دهههای 60یا 70 ساخته میشد امکان نداشت بتواند حتی میان نامزدها قرار گیرد.حتی فیلم «شبکه اجتماعی» هم با آنکه به مراتب بهتر از «سخنرانیپادشاه» است اثر فوقالعادهای نیست. فینچر با بهترین ساخته یک دهه اخیرش نیز همچنان از پدیده شگفتانگیز هالیوود در دهه90، فاصلهای قابل توجه دارد؛ حتی اگر دیوید تامپسون که منتقد برجستهای است ستایشهای بیدریغی نثار «شبکه اجتماعی» کند و خود فیلم هم به دلایل فرامتنی مورد توجه قرارگیرد و البته در نحوه روایت و ساختار سینمایی نیز ریتم و روال بهتری نسبت به 2فیلم قبلی فینچر داشته باشد.
کوشش دنی بویل در «127ساعت» یا برادران کوئن در «شهامت واقعی» به مراتب چشمگیرتر بود و «قوی سیاه» آرنوفسکی به مفهوم هنر نزدیکتر. مهمتر از همه «سرآغاز» بود که به شکل غیرقابل درکی نادیده گرفته شد. فیلمی که به تلفیق هنرمندانه رویا و واقعیت میپردازد و درکنارپیچیدگی برای مخاطب عام نیز قابل درک است همانگونه نادیده گرفته شد که پارسال «آواتار» کنار گذاشته شد.
میتوان گفت که آکادمی سالهاست ساختار سینمایی را کنار گذاشته و تنها به مضمون چسبیده است؛ مضمونی که البته باید سهلالوصول باشد. فیلم درک نشده نولان تنها جوایز فیلمبرداری و جلوههای ویژه را میگیرد؛ اسکارهایی که آکادمی عموماً آنها را برای محصولات عظیم کنار میگذارد. نکته اینجاست که «سرآغاز» فیلمی از جنس «روز استقلال» نیست. وقتی کارگردانی تامهوپر بر بقیه گزینهها ترجیح داده میشود نمیتوان کل ماجرا را زیاد جدی گرفت. اینکه فیلمی با ساختاری تلویزیونی این میزان مورد توجه و عنایت قرارگیرد البته مسبوق بهسابقه است و میتوان فهرستی پرشمار از خطا و لغزشهای اسکار ارائه داد.
شاید هم باید کمتر سخت گرفت تا بتوان کمی از ماجرا لذت برد. ماجرای فرش قرمز و درخشش ستارهها، مزه پرانی مجریها و...؛ دستکم اسکار امسال را در همین حد و حدود باید ارزیابی کرد؛ رقابتی میان متوسطها که تازه میانشان فیلمی که از همه معمولیتر بود برنده شد.
وقتی همهچیز از قبل قابل پیشبینی است و فیلم برگزیده هم چنگی به دل نمیزند شاید بهتر باشد بیش از این ماجرا را جدی نگیریم.