«مترسک» کار شاخص جری شاتزبرگ دیگر فیلمی است که روز پنجشنبه پخش میشود. این فیلم که قرار بود هفته گذشته روی آنتن برود، با یک هفته تأخیر در برنامه سینما یک نمایش داده میشود.
روز جمعه اما یکسره به فیلمهای هندی اختصاص داده شده است.
شبکه تهران «احساس» ساخته ماهش مانجیکار را پخش میکند و شبکه دو سیما هم فیلم معروف «شعله» را روی آنتن میبرد. آنچه میخوانید مرور کوتاهی است بر این فیلمها.
مترسک
«مترسک» یکی از شاخصترین فیلمهای اجتماعی دهه70 میلادی است. جری شاتزبرگ در سال 1973 این فیلم را بر اساس فیلمنامهای از گری مایل وایت مقابل دوربین برد. شاتزبرگ این فیلم را بعد از توفیق فیلم «وحشت در فیدل پارک» کارگردانی کرد.
آل پاچینو و جین هاکمن نقشهای محوری فیلم را بازی کردند و این فیلم از بهترین کارهای این دو بازیگر برجسته محسوب میشود. در دهه70، سینماگران تازهنفسی به میدان آمدند و بنیان یک سینمای معترض را گذاشتند.
جری شاتزبرگ با «مترسک» یکی از شاخصترین فیلمسازان این جریان محسوب میشود. فیلم، ماجرای ماکس (جین هاکمن) و لیون (آل پاچینو) است. ماکس که بهتازگی از زندان آزاد شده، با پولی که در زندان پسانداز کرده میخواهد کارواشی را راهاندازی کند.
او با لیون همراه میشود. لیون ماهیگیری است که در راه بازگشت به خانهاش است. آنها در مسیر جاده کالیفرنیا با یکدیگر رفیق میشوند.
قرار میشود که آن دو با مشارکت هم، کارواش را راهاندازی کنند. ماکس از لیون چیزهای زیادی یاد میگیرد. لیون در مورد مترسکها عقیده جالبی دارد؛ او میگوید با اینکه مترسک برای ترساندن پرندهها در مزرعه قرار داده میشود ولی هیچ پرندهای از مترسک نمیترسد بلکه این موجود پوشالی باعث خنده و تفریح پرندههاست. دست آخر ایده راهاندازی کارواش بر اثر اتفاقی که میافتد به جایی نمیرسد.
«مترسک» جدا از کنایهای که هم در نامش نهفته است و هم تعبیری که لیون از مترسکها ارائه میکند، به واسطه نوع نگاه نویسنده و کارگردان به پیرامونشان، یکی از آثار ضدسیستم سینمای آمریکا در دهه70 به شمار میآید؛ منتها چیزی که باعث ماندگاری فیلم شده نه شعارهای سیاسی و کنایههای اجتماعیاش که رفاقت بیغلوغش دو کاراکتر محوری آن است.
همین مسأله موجب شده تا با گذشت بیش از سه دهه، «مترسک» همچنان فیلمی تماشایی باشد. جین هاکمن و آل پاچینو در نقش دو مرد پاک باخته، فوقالعادهاند.
«مترسک» در جشنواره کن برنده نخل طلا شد و منتقدان از آن به عنوان اثری درخشان یاد کردند. نمایش «مترسک» از سینما یک را میتوان یک اتفاق مهم ارزیابی کرد؛ فیلمی که قرار بود هفته گذشته روی آنتن برود ولی به پخش نرسید. «مترسک» بهترین فیلمی است که این هفته از تلویزیون پخش میشود.
شعله
«شعله» را میتوان یکی از آثار کلاسیک سینمای هند دانست؛ فیلمی که رامش سیلپی آن را در سال1975 کارگردانی کرد. «شعله» موفقترین فیلم بالیوود در دهه70 است؛ فیلمی که رکورد فروش را در داخل هند شکست و سالها بر پرده سینماها دوام آورد.
فروش جهانی «شعله» هم خیرهکننده بود. این فیلم پیش از پیروزی انقلاب برای نمایش در ایران خریداری و دوبله شد، منتها فیلم در سالهای پس از انقلاب اکران شد که مثل دیگر کشورهای آسیایی در اینجا هم مورد توجه قرار گرفت.
«شعله» نقش مهمی در تثبیت جایگاه آمیتاب باچان به عنوان ستاره سینمای هند داشت. باچان عاشقپیشه و ماجراجو، «بسنتی» دختری که باچان به او علاقهمند است و جبار سینگ مرد خلافکار و بدجنس را میتوان جزو ماندگارترین کاراکترهای سینمای هند دانست.
«شعله»به عنوان یک اثر نمونهای بالیوود، عصاره تمام چیزهایی را که یک فیلم هندی باید از آن برخوردار باشد را در خود دارد. حادثه و هیجان، احساساتگرایی و حرکات موزون در قالب داستانی پر فرازونشیب، معجونی را فراهم آوردند که به مثابه یک پدیده شگرف، سینمای هند را تحت تاثیر خود قرار داد.
فیلم که در میانه دهه70 ساخته شد، تا آغاز دهه80 همچنان در سینماهای هند اکران میشد و مورد استقبال تماشاگر قرار میگرفت. «شعله» چندی پیش برای اولینبار از تلویزیون پخش شد.
احساس
«احساس» دیگر فیلم هندی است که تلویزیون در آخر هفته روی آنتن میبرد. برخلاف «شعله»، این یکی از جمله آثار معاصر سینمای هند است. «احساس » در سال2001 توسط ماهش مانجیکار کارگردانی شد. راج آناد، ماندی چاهان، شاکتی کاپور و خود ماهش مانجیکار، بازیگران اصلی فیلم «احساس» هستند.
«احساس» یک ملودرام خانوادگی است؛ فیلمی مبتنی بر رابطه یک پدر با پسر هشتسالهاش. روهان پسربچهای هشتساله است که پدرش به او زیادی سخت میگیرد؛ چیزی که باعث انتقاد همه میشود.
«احساس» یک فیلم کاملا معمولی هندی است که در زمان اکرانش هم خیلی با استقبال مواجه نشد. زمان فیلم مثل بقیه محصولات بالیوود بالای دو ساعت است که البته نسخهای که از سیما پخش خواهد شد، قدری موجزتر و جمعوجورتر خواهد بود.
لالههای آتشین
فیلم فرانسوی «لالههای آتشین» ساخته جرالد کروزیک و محصول سال2003، در واقع بازسازی فیلمی به همین نام است که در دهه50 میلادی مقابل دوربین رفته بود؛ هرچند خود این فیلم هم بازسازی فیلمی صامت به شمار میآید.
«لالههای آتشین» یکی از داستانهای کلاسیک ادبیات فرانسه است و تاکنون بارها دستمایه سینما و تئاتر قرار گرفته است.
«لالههای آتشین» که در قرن نوزدهم توسط پل موریس نوشته شده ماجرای مردی از طبقه فرودست جامعه به نام سانسان است که پس از نجات دختر پادشاه مورد توجه قرار گرفته و حتی به مقام ژنرالی میرسد؛ منتها سیر اتفاقات به گونهای پیش میرود که سانسان دچار دردسر میشود.
نکته جالب توجه در تازهترین نسخه «لالههای آتشین» همکاری لوک بسون -کارگردان شاخص فرانسوی- در نگارش فیلمنامه است. در این فیلم، وینسنت پرز نقش سانسان و پنهلوپه کروز نقش دختر پادشاه را ایفا میکنند.
کروز برای این فیلم جوایزی را از چند جشنواره معتبر اروپایی دریافت کرد. معمولا فیلمهایی که بازسازی آثار موفق قدیمی هستند نمره قبولی از منتقدان نمیگیرند ولی «لالههای آتشین » در زمان اکرانش بیشتر نقدهای مثبت و جانبدارانه دریافت کرد؛ عدهای حتی آن را بهترین اقتباسی نامیدند که تاکنون از این اثر کلاسیک صورت گرفته است.