صید ماهیهای نیمهجان در دهانه این آبراه، یکی از تفریحهای کودکان آستارا پس از هر بارندگی است. ماهیها با سموم دفع آفات شالیزارها، که آب باران آنها را شسته و به مقدار زیاد به داخل رودخانه میریزد مسموم میشوند. این تفریح همیشگی بچههای آستاراست چون در آنجا باران و سم فراوان است!
انفجار جمعیت در پی بهرهگیری انسان از مواهب زندگی مدرن، بهمعنای تأمین غذا به نسبت افزایش جمعیت است. از اینرو زمینهای بیشتری زیر کشت رفت. اما زمینِ محدود، پاسخگوی تقاضای جمعیت دمافزون نیست. جمعیت گرسنه نیاز به غذا دارد و تولید غذای بیشتر به معنای جذب رقبای غذایی است، که ما نام آنها را آفت گذاشتهایم.
آفت چیست؟
از نگاهی اکولوژیک تمامی موجودات کارکردهای خاص خود را دارند و نمیتوان هیچیک را مضر دانست. اما انسان با تأثیر خود بر زیستکره، از جمله فرایند کشاورزی، نظم اکوسیستمهای طبیعی را بر هم میزند.
از میان بردن تنوع زیستی در محدوده زمینهای زراعی و انتخاب گونه یا گونههایی خاص دو نتیجه مشخص دارد. اول آن که گونههای رقیب، که در شرایط طبیعی در زمره جانداران بومی آن منطقه با کارکردهای خاص خود قرار داشتهاند، در شرایط جدید آفت به حساب میآیند.
و دوم، تراکم مواد غذایی ناشی از محصولات کشاورزی، بهمثابه سفرهای رنگین موجب جلب جانداران دیگر میشود، که آنها هم به زعم ما آفت هستند.
این رقبا باید از میان بروند و آسانترین راه، حذف آنها است. برای این کار از آفت کشها استفاده میشود. انواع آفتکشها به حشره کشها، علفکشها، قارچکشها، کنهکشها، نرمتن کشها، نماتدکشها و جوندهکشها تقسیم میشوند.
نکته این جاست که این مواد تنها آفتها را نمیکشند بلکه بر ارگانیسم هر موجود زنده، از جمله خود ما و زیستمندهایی که از نظر ما مفید هستند نیز تأثیر منفی میگذارد. د.د.ت، ناجی بشر در برابر بیماری مهلک مالاریاست که زمانی انقلابی در کشاورزی برپا کرد.
اکنون، این ماده خطری بزرگ نه تنها برای آفتها بلکه برای تمامی اشکال حیاتی محسوب میشود. د.د.ت و بسیاری از سموم دیگر، پایدار هستند، بهگونهای که سالها در طبیعت باقی میمانند.
این مواد بهطور کلی دارای مشخصههایی نظیر حلالیت کم در آب و حلالیت زیاد در چربی هستند، که سبب میشود در بافتهای چربی موجودات زنده انباشته شود. بنا بر این، حتی استفاده از دوزهای پایین این مواد نیز خطرناک است.
خطر مسمومیت با این مواد بویژه متوجه انسان و تمامی جاندارانی است که از سطوح بالای زنجیره غذایی تغذیه میکنند، از این رو شاید بتوان این گونه آفتکشها را «آدمکش» هم نامید!
سرطان، بیماریهای سیستمهای عصبی، تنفسی، زادآوری، بیماریهای پوستی، اختلالات ادراکی، اختلال در اعضای حرکتی و... برخی از اثرات آفتکشها بر روی انسان است.
این سمهای خطرناک!
چندی پیش مهندس صدیقی معاون دفتر محیط زیست دریایی سازمان حفاظت محیط زیست گفت: «جدیدترین اندازهگیریها در خصوص آلودگی سموم آلی پایدار در بافت ماهیان خزر نشان میدهد میزان سم «هپتاکلر» که مادهای بهشدت سمی است، در منطقه تالش بیش از حد مجاز است.»
هپتا کلر به همراه آلدرین، دآلدرین، کلردان، ایندرین، هگزا کلروبنزن، مایرکس و تکسافن در شمار هشت سم آلی پایدار و خطرناکی هستند که به موجب کنوانسیون آلایندههای آلی پایدار موسوم به POPs استفاده از آنها بیدرنگ باید متوقف شود.
کنوانسیون POPs با حضور 116 کشور جهان در سال 2001 میلادی در استکهلم سوئد تصویب شد و با پیوستن فرانسه، بهعنوان پنجاهمین کشور تودیع کننده این سند، در فوریه 2004 لازمالاجرا شده است.
موضوع این کنوانسیون مدیریت زیست محیطی دوازده مادة شیمیایی با عنوان آلایندههای آلی پایدار است که از این میان استفاده از هشت ماده یاد شده به دلیل خطرات شدید برای محیط زیست باید بیدرنگ متوقف شود.
ما چه کردهایم؟
قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون استکهلم در خصوص آلایندههای آلی پایدار در جلسه علنی روز سه شنبه 10/3/84 مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 5/4/1384 به تأیید شورای نگهبان رسید.
بدین ترتیب ایران عضو کنوانسیون POPs است و مفاد این معاهده درست مانند قوانین داخلی لازمالاجراست. به گفته مقامات مسئول، براساس توافقنامهای که بین ایران و سازمان ملل انجام شد، UNDP (برنامه عمران سازمان ملل متحد) در تهران به عنوان کارگزار و سازمان محیط زیست به عنوان نهاد اجرایی پروژه «آلایندههای آلی پایدار» انتخاب شدند و از اسفند سال 1382 نیز پروژه رسماً در حال اجراست.
وزارتخانه های درگیر این طرح اکثر بخشهای دولت را در بر میگیرند و اقدامات انجام شده در اینباره شامل انتخاب مدیر ملی و انجام کارهای راهاندازی دفاتر پروژه بوده است.
مدیر کل دفتر محیط زیست و توسعه پایدار وزارت جهاد کشاورزی میگوید: «به رغم اینکه از 25 سال پیش هرگونه استفاده از سموم همراه با آلایندههای پایدار در کشور ممنوع شدهاست، همچنان مصرف و صدمات این سموم در اراضی کشاورزی مشاهده میشود.»
وی میگوید: «به نظر میرسد هنوز این سموم در انبارها وجود داشته باشد و سوداگران این نوع سموم را با نامهای مستعار به بازار عرضه میکنند. این وضعیت، نشاندهنده ضعف در کنترل و نظارت در واردات سموم و قاچاق آن است.»
اکنون سه سال از آغاز اجرای رسمی این پروژه و 25 سال از ممنوعیت استفاده از این گونه سموم میگذرد. این که چرا هنوز مزارع، رودخانهها، ماهیان و دیگر اجزاء محیط زیست ما آلوده به این مواد خطرناک هستند، نکتهای تأمل برانگیز است.
در حالی که در دیگر نقاط دنیا، محصولات با علامت استاندارد POPs عرضه میشود، بحث در این زمینه هنوز در دایره بسته محافل تخصصی باقی مانده و در سطح عمومی، کمتر کسی خبر از این سموم خطرناک و اثرات زیانبار آنها دارد.
به نظر میرسد در کنار اقدامات دستگاههای اجرایی و قانونی، اطلاعرسانی در تمامی زمینهها از جمله مسائل زیستمحیطی چارهای مؤثر بر حل اینگونه پدیدهها است.
اروپائیها در 25 ژوئن 1998 و با تصویب کنوانسیون آرهوس در زمینه «دسترسی به اطلاعات، مشارکت عمومی در تصمیمگیریها و دسترسی به عدالت در زمینه مسائل زیستمحیطی» بهگونهای شفاف و کارآمد به این مقوله حیاتی پرداختهاند. آیا ما هم میتوانیم با «لایحه آزادی اطلاعات» خود این درد را دوا کنیم؟