گروه حوادث- جواد عزیزی، خبرنگار اعزامی به اصفهان: با دستگیری 7 عضو باند سارقان مسلح، راز دستبردهای میلیونی به 6 بانک در استان‌های اصفهان، فارس و تهران فاش شد.

سلاح

نقشه اعضای این باند با شروع ساعت کاری بانک‌ها کلید می‌خورد و آنها بعد از دستبردهای مسلحانه، با دزدیدن خودروی کارمندان بانک، پا به فرار می‌گذاشتند. ساعت 7:30 بیست و یکم فروردین 88 وقتی پلیس آگاهی شیراز در جریان دستبرد مسلحانه به بانکی در خیابان معالی آباد قرار گرفت، کسی خبر نداشت که این دستبرد شروع سرقت‌های مسلحانه باند مخوفی است که سرکرده آن فردی به نام منوچهر است.

دزدان مسلح که نقاب به‌صورت داشتند، بعد از ورود به بانک و تهدید کارمندان، میلیون‌ها تومان پول نقد و چک پول را به سرقت بردند و با استفاده از خودروی یکی از کارمندان بانک، از محل گریختند. به‌دنبال این سرقت، تحقیقات برای یافتن ردی از دزدان مسلح آغاز شد اما 20 روز بعد، درحالی‌که تحقیقات ادامه داشت، این بار سرقتی مشابه در فلاورجان اصفهان رخ داد.

در جریان این سرقت نیز دزدان نقابدار با ورود به یک شعبه بانک، به تهدید کارمندان پرداخته و مقدار زیادی پول نقد و چک پول را به سرقت برده بودند. گرچه وقوع سرقت‌ها در 2 شهر مختلف باعث شده بود که کسی پی به سریالی بودن آنها نبرد اما در جریان سومین و چهارمین دستبرد مسلحانه بود که کارآگاهان پلیس آگاهی اصفهان به این نتیجه رسیدند که تمامی این سرقت‌ها از سوی یک باند صورت گرفته است. در این سرقت‌ها نیز مانند 2 سرقت قبلی، دزدان در ساعت 7:30 صبح وارد 2 بانک در شهرک صنعتی دولت آباد و عاشق آباد اصفهان شده و میلیون‌ها تومان به سرقت برده بودند.

توقف ناگهانی

درحالی‌که بعد از چهارمین سرقت، گروه ویژه‌ای از کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی استان اصفهان، مامور رسیدگی به این پرونده شده بودند، سارقان ناگهان دست از فعالیت‌های خود برداشتند و به‌مدت حدود 9 ماه هیچ گزارشی مبنی بر دستبرد به بانک‌ها به پلیس مخابره نشد. با این حال تیم تحقیق با حضور در محل‌های سرقت و پرس‌وجو از شاهدان و ساکنان منطقه، دست به جست‌وجوی گسترده‌ای برای پیدا کردن سرنخی از دزدان زد اما با توجه به حرفه‌ای بودن اعضای باند، سرنخ مهمی در اختیار ماموران قرار نگرفت.

ازسر‌گیری سرقت‌ها

آخرین روزهای سال 88 بود که بار دیگر خبر سرقت مسلحانه از بانک‌ها سر زبان‌ها افتاد. دزدان این بار بانکی در شهرک صنعتی اصفهان را هدف قرار داده بودند. آنها باز هم راس ساعت 7:30 و درست در زمان شروع ساعت کاری بانک‌ها، وارد شعبه مورد نظر شده و با تهدید اسلحه 65 میلیون تومان پول نقد و چک پول را دزدیده و متواری شده بودند.

در همان بررسی‌های اولیه معلوم شد این دستبرد هم از سوی همان باندی صورت گرفته که سرقت‌های قبلی را رقم زده بود.
ماموران با حضور در محل سرقت به پرس و جو از شاهدان پرداختند و در جریان همین بررسی موفق شدند یکی از دزدان را چهره نگاری کنند آنها همچنین متوجه شدند سارقان هنگام فرار از محل سرقت، از یک خودروی پیکان که دارای پلاکی جعلی بود استفاده کرده بودند. پلیس که در جریان بررسی‌های تخصصی به سرنخ‌های خوبی از دزدان دست یافته بود، در ادامه تحقیقات توانست هویت یکی از آنها را شناسایی کند.او فرد میانسالی به نام منوچهر بود که تا‌کنون 17 بار به اتهام ارتکاب جرایم مختلف از سوی پلیس دستگیر شده و سال‌های زیادی از عمرش را در زندان گذرانده بود.

ماموران که حالا به یک قدمی باند سرقت رسیده بودند، جست‌وجو برای شناسایی محل زندگی منوچهر را آغاز کردند. آنها بعد از چندین شبانه روز بررسی‌های اطلاعاتی، مخفیگاه این مرد را شناسایی کرده و او را زیرنظر گرفتند.
طولی نکشید که نخستین سرنخ‌ها از دیگر اعضای باند نیز به دست آمد و تیم تحقیق توانست 6 نفر از همدستان منوچهر را شناسایی کند.

عملیات همزمان

سرهنگ حسین زاده، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان، در تشریح عملیات دستگیری اعضای این باند می‌گوید: ماموران که بعد از ماه‌ها بررسی عملیاتی توانسته بودند مخفیگاه تمامی اعضای باند را در استان‌های فارس، مازندران و تهران شناسایی کنند، این محل‌ها را زیرنظر گرفتند و به کمین سارقان نشستند.

وی ادامه می‌دهد: از آنجا که با دستگیری هرکدام از اعضای باند، احتمال فرار همدستانش وجود داشت، پلیس بامداد یکی از آخرین روزهای سال گذشته را برای شروع عملیات همزمان در نظر گرفت و به این ترتیب با همکاری تنگاتنگ پلیس آگاهی اصفهان و 2 استان دیگر، تمامی اعضای باند در یک عملیات همزمان دستگیر شدند.

من فریب خورده هستم

رسول یکی از اعضای باند سرقت مسلحانه از بانک‌هاست که ادعا می‌کند فریب وسوسه‌های سردسته باند را خورده و به همین دلیل وارد این باند شده است. او در گفت‌وگو با خبرنگار اعزامی همشهری به اصفهان، از کلاهی که سردسته باند بعد از یکی از سرقت‌ها سرش گذاشته است، می‌گوید.

  • چطور شد که وارد این باند شدی؟

منوچهر، سردسته باند، از اقوام دورمان است. او از 2 سال پیش به باغ ما می‌آمد تا مواد مصرف کند. چند باری که همراه برادرش و یکی از دوستانش به باغ آمده بودند، دیدم که دارند پول تقسیم می‌کنند. پول زیادی بود و آدم را وسوسه می‌کرد.کنجکاو شدم و به او گفتم اگر در کاری که انجام می‌دهند، جای خالی برای من هم دارند، حاضرم با آنها همکاری کنم.

  • او هم قبول کرد؟

اولش قبول نمی‌کرد. اما وقتی اصرار کردم، گفت که بلدی اسلحه دستت بگیری؟ من هم گفتم «آره». بعد قبول کرد که وارد باندش شوم.

  • اصلا نپرسیدی که او و همدستانش چه کار می‌کنند و چرا باید اسلحه دستت بگیری؟

چرا. اما جواب داد که درگیری در کار نیست و فقط می‌خواهد از یک جایی سرقت کند. بعد هر چه پرسیدم، نگفت که هدفش کجاست و من هم قبول کردم که وارد باند شوم.

  • چه زمانی فهمیدی که کار منوچهر، سرقت از بانک‌هاست؟

از 3 ماه قبل از سرقت. او گفت که یک بانک را زیرنظر گرفته و می‌خواهد از آنجا سرقت کند. بعد هم مدت زیادی آنجا را زیرنظر داشت تا بتواند نقشه سرقت را عملی کند.

  • منوچهر چطوری بانک را زیرنظر گرفته بود؟

او یک وانت خریده بود و نقش ماهی فروش را بازی می‌کرد. وانت را مقابل بانک پارک می‌کرد و درحالی‌که وانمود می‌کرد ماهی فروش است، بانک را زیرنظر داشت. چون بانک یک مامور نگهبان هم داشت، زمان تعویض نگهبان را به دست آورد و متوجه شد هر روز به‌مدت 5 دقیقه که نگهبان عوض می‌شود، مقابل بانک کسی نیست. برای همین نقشه کشید که در همان 5 دقیقه وارد بانک شویم و نقشه سرقت را عملی کنیم.

  • در این نقشه، وظیفه تو چه بود؟

من فقط باید مقابل در، نگهبانی می‌دادم و اگر پلیس می‌آمد، منوچهر و بقیه را خبر می‌کردم.

  • بقیه همدستانتان چه کسانی بودند؟

خب چند روز قبل از سرقت همه چیز به هم ریخت. منوچهر به من گفت که از این سرقت کمتر از یک سهم نصیبم می‌شود. سر همین حرف، بین او و برادرش که عضو دیگر باند بود، دعوا شد. برادرش می‌گفت که منوچهر بعد از سرقت می‌خواهد سر همه ما را کلاه بگذارد و روش تقسیم پولش عادلانه نیست. بعد هم دعوایشان بالا گرفت و او و یکی دیگر از اعضای باند، تفنگ هایشان را برداشتند و رفتند. پس از آن فقط من ماندم و منوچهر.

  • خب بعد چه شد؟

منوچهر می‌گفت برای سرقت باید یک نفر دیگر هم باشد. من هم دوستم یاسر را به او معرفی کردم اما وقتی به باغ آمد و فهمید که ما قصد سرقت از بانک را داریم، قبول نکرد که با ما همکاری کند. منوچهر هم تهدیدش کرد که اگر همکاری نکند، او را می‌کشد و یاسر مجبور شد که وارد باند شود.

  • سرقت را چطور انجام دادید؟

قرار شد یاسر مقابل کلانتری کشیک بدهد تا وقتی ماموران به سمت بانک اعزام شدند با تلفن به ما خبر بدهد. من و منوچهر هم ساعت 6 صبح به مقابل بانک مورد نظر در شهرک صنعتی جی رفتیم و بعد از خوردن صبحانه منتظر ماندیم تا کارمندان بانک سر‌برسند. ساعت 7:30 وقتی تعدادی از آنها وارد بانک شده بودند، نقاب به‌صورتمان کشیدیم و وارد بانک شدیم. منوچهر کلت کمری داشت و من کلاشینکف اما آنقدر هول شده بودم که بعد از وارد شدن به بانک در را روی خودم بستم. اگر در قفل می‌شد، من و منوچهر آنجا‌گیر می‌افتادیم.

  • در آن سرقت چقدر پول دزدیدید؟

65 میلیون تومان اما منوچهر سر من و یاسر کلاه گذاشت.

  • چطور؟

چند لحظه بعد از ورود ما به داخل بانک، منوچهر با یک کیسه پر از پول به طرفم آمد. او ماشین یکی از کارمندان را دزدید و سوار ماشین شدیم و بعد از فرار، سمت ماشین منوچهر که در همان حوالی پارک بود رفتیم. بعد هم یکراست به باغ رفتیم و منوچهر از من خواست همه لباس هایمان را بسوزانم تا شناسایی نشویم. خودش هم با کیسه پر از پول به اتاقک داخل باغ رفت و هنگام تقسیم پول‌ها گفت که فقط حدود 14 میلیون تومان دزدیده‌ایم و از این مقدار 3 میلیون‌و 700 هزار تومان به من داد و 700 هزار تومان هم به یاسر و بقیه پول‌ها را برای خودش برداشت اما بعدا فهمیدم که پول‌ها 65 میلیون تومان بوده است.

  • چطور فهمیدی؟

مدتی بعد از سرقت دیدم که منوچهر ماشین و خانه خریده. به او شک کردم و به برادرش زنگ زدم. او گفت پولی که از بانک دزدیده‌ایم خیلی بیشتر از 14 میلیون تومان بوده. برای همین تلاش کردم تا ببینم چقدر از آنجا سرقت شده و بالاخره فهمیدم که مبلغ واقعی سرقت 65 میلیون تومان بوده.

  • بعد از آن چه‌کار کردی؟

من از منوچهر جدا شدم و چون می‌ترسیدم دستگیر شوم، به مسافرخانه‌ای در شیراز رفتم. در آنجا با کارگر مسافرخانه دوست شدم و مدتی که گذشت به او پیشنهاد سرقت از بانک دادم. به دروغ به او گفتم که یک سارق حرفه‌ای هستم و تا حالا از چند بانک سرقت کرده‌ام. او هم قبول کرد و بعد از تهیه اسلحه، راهی کرج شدیم تا از بانک‌های آنجا سرقت کنیم. چون شنیده بودم که در بانک‌های کرج، پول زیادی هست.

  • همدستان دیگرت را چطور پیدا کردی؟

وقتی به تهران رسیدیم، در میدان راه آهن، چشمم به مرد جوانی افتاد که از لهجه‌اش فهمیدم که شهرستانی است. سر صحبت را با او باز کردم و وقتی دیدم نیاز به پول دارد، گفتم که برای سرقت از بانک به تهران آمده‌ام کلی درباره اینکه یک دزد حرفه‌ای هستم خالی بندی کردم و او هم قبول کرد که با ما در این سرقت همکاری کند. بعد همراه او و کارگر مسافرخانه به پارکی در کرج رفتیم تا مواد بکشیم. مرد جوانی آنجا بود که با دیدن ساک تفنگ‌ها، فکر کرد که داخل آن پول است. برای همین پیشنهاد کرد که برای مصرف مواد به خانه او برویم تا شاید از پول‌ها چیزی به او بدهیم. وقتی در خانه‌اش کلاش‌ها را از داخل ساک بیرون آوردم و گفتم که قصد سرقت از بانک را داریم، او هم قبول کرد که با ما همدست شود اما چون برای این کار نیاز به ماشین داشتیم، یکی از دوستان وی به نام سعید هم به ما پیوست و شدیم 5 نفر.

  • از روز سرقت بگو. چطور به بانک دستبرد زدید؟

طبق نقشه‌ای که کشیده بودم، باید 3 نفر از ما وارد بانک می‌شدیم و 2 نفر دیگر وظیفه نگهبانی و رانندگی را بر عهده داشتند. روز حادثه، بانکی در کرج را نشان کردیم و به آنجا رفتیم. ساعت 7:30 صبح، وقتی وارد بانک شدیم و مشتریان و کارمندان را دیدیم، هول شدیم. نمی‌دانستیم چه کار کنیم. مشتریان و کارمندان هم با دیدن ما ترسیده بودند و دستشان را بالا گرفته بودند.

  • چرا ترسیده بودی؟

من در همان سرقت قبلی هم نقش زیادی نداشتم و فقط می‌خواستم ادای منوچهر را دربیاورم اما وقتی آن همه آدم را دیدم، بدجوری ترسیدم. اول سراغ رئیس بانک را گرفتیم تا گاوصندوق را خالی کنیم. اما فهمیدیم که پشت گیشه، پول بیشتری هست. ما هم پول‌های پشت گیشه را جمع کردیم اما موقع فرار دمپایی‌ام پاره شد و نزدیک بود در بانک جا بمانم. ما در آن سرقت حدود 12 میلیون تومان دزدیدیم و پس از آن تصمیم گرفتیم به یک ماشین حمل پول در کرج دستبرد بزنیم اما بعد از تقسیم پول‌ها، باندمان از هم پاشید و من دوباره به شیراز برگشتم و درحالی‌که این بار قصد داشتم با همدستی فرد دیگری به بانکی در این شهر دستبرد بزنم و با پول آن از ایران فرار کنم، پلیس دستگیرم کرد.

  • حالا می‌خواهی چه کار کنی؟

من از اینکه بی‌خودی درگیر این ماجراها شدم پشیمانم، سردسته باند یک سارق حرفه‌ای و سابقه‌دار بود اما من بیخودی وارد این باند شدم، می‌خواهم بعد از آزادی از زندان بروم سراغ یک زندگی آرام و کار سابقم را که آشپزی است ادامه بدهم.

گفت‌وگو با سردسته باند

اسمش منوچهر است و می‌گوید که حدود 23 سال از عمرش را در زندان گذرانده. او 53 ساله است و این هجدهمین باری است که دستگیر می‌شود. منوچهر عامل اصلی دستبرد مسلحانه به 6 بانک است که این سرقت‌ها را با همدستی برادرش و بقیه دوستانش مرتکب شده است.

  • اولین باری را که سرقت کردی یادت هست؟

بله. از داخل یک خانه تلویزیون و وسایل دیگر دزدیدم.

  • به چه جرم‌های دیگری دستگیر شده ای؟

سرقت خودرو، جعل، آدم ربایی، زورگیری و خرید‌و فروش مواد‌مخدر.

  • چه کسی را ربوده بودی؟

ماجرا به چندین سال پیش برمی‌گردد. یکی از بچه‌های محل، با مرد جوانی اختلاف داشت. به من و دوستانم پول داد که او را بدزدیم. ما هم این کار را کردیم و آن مرد را به بیابان بردیم و در آنجا دست و پا بسته تحویل کسی دادیم که ما را اجیر کرده بود. او هم طرف را حسابی ادب کرد و تهدیدش کرد اگر شکایت کند، با ما طرف است.

  • ماجرای زورگیری هایت چی بود؟

بیشتر از آدم‌هایی زورگیری می‌کردیم که مورد داشتند. مثل مواد فروش ها. چون تصور می‌کردیم که آنها جرات نمی‌کنند که شکایت کنند.

  • تو در جریان سرقت مسلحانه از 6 بانک نقش داشتی و پول زیادی از این طریق به جیب زدی. با پول‌ها چه کار کردی؟

پول دزدی را باد می‌برد، آب می‌شود و می‌رود توی زمین.

  • چرا بعد از سرقت ماشین و زورگیری، به سرقت مسلحانه از بانک‌ها روی آوردی؟

چون مجبور بودم. دخترم دم بخت بود و باید برایش جهیزیه تهیه می‌کردم.

  • همسر و فرزندانت خبر دارند که دستگیر شده‌ای؟

آنها دیگر به این وضع عادت کرده‌اند.

  • پشیمان نیستی؟

مگر می‌شود پشیمان نبود. من بخش زیادی از عمرم را در زندان گذرانده‌ام و از دیدن خانواده‌ام محروم بودم. ‌ای‌کاش هیچ وقت دست به سرقت نمی‌زدم و زندگی‌ام را اینطوری نابود نمی‌کردم.

پرونده در اختیار مقامات قضایی

سرهنگ حسین‌زاده، رئیس پلیس آگاهی استان اصفهان دلیل اصلی سرقت‌های این باند را اعتیاد به مواد‌مخدر عنوان کرد و افزود: بیشتر اعضای این باند در جریان مصرف مواد با همدیگر آشنا شده و نقشه سرقت‌ها را طرح کرده بودند که متهمان در حال حاضر با قرار قانونی راهی زندان شده‌اند و پرونده سرقت‌های آنها نیز در اختیار مرجع قضایی قرار گرفته است. وی با اشاره به استفاده پلیس از شیوه‌های علمی برای حل این پرونده می‌گوید: با توجه به شواهدی که ماموران در اختیار داشتند، سارقان پس از دستگیری به دستبرد مسلحانه به 6 بانک اعتراف کردند و مدعی شدند در جریان این سرقت‌ها بیش از 500 میلیون تومان پول نقد و چک پول به سرقت برده‌اند.

کد خبر 131524

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آسیب اجتماعی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز