خوب، الان میخواهم بدانم بین اولین جلسه کلاس موسیقی و اردوی یکروزه مدرسه کدامیک را انتخاب کنم؟
اگر به خودم باشد که با دوستانم میروم و خوشمیگذرانم. اما هنوز نمیدانم در این صورت، تصمیم درستی گرفتهام یا نه؟!
با خودم فکر میکنم ممکن است اردو دوباره تکرار نشود اما شاید بتوانم در جلسه بعد کلاس موسیقی، درسهای این جلسه را یاد بگیرم.
میدانم که دارم سعی میکنم خودم را به ترک کلاس موسیقی و رفتن به اردو با دوستان و خوشگذراندن با آنها راضی کنم. برای اینکه به جواب مطمئنتری برسم سؤالم را با دکتر سلیقهدار در میان میگذارم و...
حالا روشی را یاد گرفتهام که دیگر هیچوقت اینطور گیج نشوم.برای تو هم میگویم:
چهارخانه
هر وقت برایت پیش آمد که نتوانستی بین دو تا فعالیت یکی را انتخاب کنی، برای اینکه بتوانی بین این دو تا تشخیص بدهی یا انتخاب بهتری داشته باشی، اول روی یک کاغذ یک چهارخانه بکش و دردو قسمت بالای آن بنویس فوری و غیر فوری. در دو قسمت کناری هم بنویس مهم و غیر مهم.
حالا میتوانی کارهایت را به چهار دسته تقسیم کنی و به تناسب فوری بودن، مهم بودن، غیر فوری و غیرمهم بودن عنوان آنها را در یکی از این خانهها بنویسی. در خانه شماره یک است که فوریها و مهمها با هم تلاقی میکنند و این اولویت کاری ماست. یعنی اگر این کار را به زمان دیگری موکول کنیم، دچار مشکل میشویم،چون فوریاند و اگر انجام ندهیم، دچار مشکل میشویم،چون مهماند .
یادمان باشد که مهمکاری است که با هدف ما بیشترین ارتباط را دارد و البته در این شرایطی که من داشتم اردو و دوستانم هم مهم اند. اما هدف اصلی من چیست؟!
حالا ممکن است در یکی از این خانهها دو کار قرار بگیرد و ما بتوانیم به هر دوی این کارها برسیم. اما در انتخاب اهمیت کارها حواسمان باشد که نوجوانیمان از دست میرود و شروع بسیاری از کارها وقتی ازنوجوانی باشد، به نتیجه میرسد.
در خانه شماره دو کارهایی قرار دارند که خیلی مهماند اما فوری نیستند و زمان بیشتری برای انجام آنها داریم. مثل ورزشکردن. البته اگر بعداً فراموش نکنیم که به آن بپردازیم.
خانه سوم هم کارهایی هستند که خیلی مهم نیستند اما فوریاند. مثل پخش یک برنامه تلویزیونی که مهم نیست اما اگر نبینیم زمان دیدن آن را از دست دادهایم.
و خانه آخر نه مهم است و نه فوری. مثلاً دوستمان سیدی کارتون آورده که قرار است مدتی دست ما باشد و برای دیدنش هم وقت داریم.
اما خیلی وقتها از آخر شروع میکنیم. زمان را از دست میدهیم، کارهای مهم میمانند و بعدخودمان هم از این ماجرا ناراحت و پشیمان میشویم.
در آخر می رویم سراغ آرزوهای دور و دراز نوجوانی.