شکی نیست که زلزلهای با ابعاد و قدرتی نظیر آنچه 11مارس گذشته در این کشور رخ داد، در هر نقطه دیگری از کرهزمین که در آن تأسیسات انرژی و ساختمانی با این دقت و توجه ساخته نشدهاند، خساراتی وصف نشدنی به بار میآورد. کابوس اصلی بعد از وقوع زلزله، ترس از انفجار احتمالی نیروگاه هستهای فوکوشیما بود که البته با بداقبالیای که نصیب ژاپنیها شد، این کابوس به واقعیت پیوست. هرآنچه در ژاپن با بهکارگیری پیشرفتهترین و مدرنترین تکنیکهای روز دنیا ساخته شده بود، با این زمینلرزه ویران شد. کشوری که تمام توان خود را براساس بهرهوری تکنولوژیک استوار کرده، ناگزیر به تسلیم شدن در برابر طبیعت غیرقابل پیشبینی شد. اما این رویداد شوکه کننده، یک نکته عجیب و نادر دربرداشت که به واکنش شهروندان ژاپنی به این فاجعه ناگوار مربوط میشد.
همانطور که خیلی از رسانههای جهانی در کمال حیرت و تعجب اذعان کردند، در هیچ یک از ادارات، سازمانهای مسئول نظارت تخلیه ساختمانها و مراکز و سیستمهای پیشرفته نجات جان شهروندان، صحنهای از وحشت و دلهره پدیدار نشد و این مقولهای است که ربطی به پیشرفت تکنولوژی یا تواناییهای اقتصادی یک کشور پیدا نمیکند بلکه تنها در فرهنگ وفهم و درک آنها نسبت به اینکه نحوه کنترل امور و مقابله با چنین خطراتی چه اهمیتی میتواند داشته باشد، ریشه دوانده است.
بلافاصله بعد از زلزله، هزاران شهروند ژاپنی به خیابانها و پارکهای نزدیک کاخ امپراتوری فرار کردند. این محل تنها نقطه از شهر توکیو است که ساخت تأسیسات عظیم در آن ممنوع اعلام شده است. تنها باجههای تلفن سکهای از خاموشی و قطع شدن خطوط ارتباطی الکترونیکی درامان ماندند و جمعیت وحشت زده به سوی فروشگاههای دوچرخهسواری هجوم بردند. در آن شرایط، قدیمیترین وسیله حملونقل، سریعترین و مطمئنترین وسیله برای رسیدن به منازل و مقاصد آنها بود. خیابانهای شهر و قطارها و متروهای زیرزمینی به حالت فلج شده درآمده بودند. مدرنگرایی حقیقی مردم ژاپن در این اصل نهفته است که آنها پیشرفتهای فناوری را با علم و آگاهی خود نسبت به ریسکهای احتمالی به صورت یکسان پیش بردهاند. آنچه باعث نجات جان هزاران نفردیگر از مرگ شد و به این کشور اجازه داد واکنشی سریع و مؤثر نسبت به این فاجعه بروز دهد، نقش نیروهای امداد در طرح تخلیه ساختمانها و ادارات و تمرینات و آموزشهای دقیق قبلی به شهروندان به صورت فردی و اجتماعی بود. رویدادی که قادر به جابهجایی 10سانتیمتری محور زمین باشد، بدون تردید در بیشتر نقاط جهان عواقبی ویرانکننده درپیخواهد داشت.
فرهنگها و فجایع طبیعی
اینکه اقوام و ملیتها چگونه به استرس و فشارهای موجود در محیط زندگی خویش واکنش نشان میدهند، حقایق زیادی در مورد ذات درونی آنها برملا میسازد. زلزله و سونامی اخیر جنبههای ناشناخته زیادی از جامعه فعلی ژاپن، سیستم حکومتی، رسانهای و شهروندی آن به جهانیان معرفی کرد. دولت ژاپن در وهله نخست نهایت تلاش خود را بهکار گرفت تا بهطور مرتب و دقیق، تازهترین اخبار را در مورد شرایط حاکم در این کشور به شهروندان خود ارائه دهد که عمدهترین آنها به نیروگاه هستهای فوکوشیما مربوط میشد. حتی آکیهیتو، امپراتور ژاپن هم که به ندرت در تلویزیون این کشور ظاهر میشود، نگرانی خود را در این رابطه به زبان آورده و ابراز امیدواری کرد مردم این کشور دست به دست هم داده و بر این دوران سخت فائق آیند. جالب اینجاست که امپراتور هیروهیتو، پدر آکیهیتو هم در دوران بمباران هستهای کشورش در سال 1945 زیسته بود. هیروهیتو در تاریخ 15آگوست همان سال، از طریق یک پیام رادیویی اعلام کرد که جنگ ژاپن خاتمه یافته است. در آن سخنرانی مردم ژاپن برای نخستین بار صدای واقعی امپراتور خود را میشنیدند. در ژاپن هرگاه که امپراتور به سخن میآید، بدین معناست که شرایط فوقالعادهای در کشور حاکم شده است.
ترجیح مصلحت گرایی به غرور
حتی نائوتو کان، نخستوزیر ژاپن که هم اکنون از محبوبیت کمی در این کشور برخوردار است، بعد از وقوع بحران تصمیمی سریع و قاطعانه اتخاذ کرد. او ارتش غیررسمی و در واقع نیروهای دفاع شخصی را به ژاپن آورد و در پذیرش کمکهای خارجی از سوی نیروهای نظامی ایالات متحده و نیروهای نجات دریایی چین درنگ نکرد. در این مقطع حساس و مهم چیره شدن مصحلتاندیشی بر غرور در تصمیمات ژاپنیها آشکاربود. وقتی کان لحظاتی بعد از سونامی مرگبار که تصاویر تکاندهنده آن از شبکههای تلویزیونی سراسر جهان در حال پخش شدن بود، خطاب به مردم ژاپن اعلام کرد همراه با هم کشورمان را دوباره میسازیم این جمله او از نظر افکار عمومی دنیا یک شعار کلیشهای از جانب سیاستمداری بود که کشورش بهدنبال فاجعهای بدتر از جنگ جهانی
به زعم خود وی به زانو درآمده است. اما همت و تلاش ژاپنیها برای بازگرداندن کشورشان به شرایط طبیعی، براین ادعای نخستوزیر صحه گذاشت؛ بهطور مثال تنها 6روز بعد از زلزله، مهندسان شرکت نکسکو بخشی از اتوبانی واقع در شمال توکیو را که در اثر زلزله 11مارس با شکاف عمیقی روبهرو شده بود، بهطور کامل بازسازی کردند.
آسفالت این اتوبان در پی این زلزله 9ریشتری بهطور کامل از بین رفته و شکافهای چندمتری در آن پدید آمده بود. تصاویر ثبت شده از این بزرگراه در تاریخ 17مارس هیچ اثری از زمینلرزه را نشان نمیدادند. مهندس ناظر این پروژه ماکوتو ایشیکاوا در کوتاهترین زمان ممکن این معضل بزرگ را حل کرده بود. ضمن اینکه این شرکت در همین تاریخ در سایت رسمی خود اعلام کرده بود که در 20جاده و اتوبان ژاپن، حدود 813کیلومتر از 870 کیلومتر مسیر تخریب شده بر اثر زمینلرزه روی وسایل نقلیه گشوده شده است. البته این کمپانی مجبور شده بود عملیات بازسازی اتوبانها را در برخی مناطق چندین بار تکرارکند چرا که آسفالت جادهها تحت تأثیر پسلرزههای بعدی، باز هم ویران میشد و نکسکو بابت عدم دردسترس بودن همه مسیرها از شهروندان پوزش طلبیده بود.
احترام رسانهای به حریم خصوصی
در این میان واکنش رسانههای ژاپنی هم به زمینلرزه قابل تقدیر و ستایش بود. اناچکی شبکه سراسری تلویزیون این کشور لحظه به لحظه با وقایع مربوط به زلزله همگام شد. در این اطلاعرسانی مفید، هیچ گونه تأثیرپذیری از احساسات و عواطف یا دعوت از کارشناسانی که با پیشبینیهای بیمورد و خیالی، نگرانی مخاطبان تلویزیونی را بیشتر کنند، به چشم نخورد. یک نکته مهم دیگر در پوشش رسانهای زلزله و سونامی به عملکرد خبرنگاران و گزارشگران حاضر در مناطق زلزلهزده، مربوط میشد. تقریبا در تمامی کشورهای دیگر جهان، گزارشگران سعی دارند با ورود به حریم خصوصی افراد حتی در موقع بروز چنین فجایعی، گزارشهای جنجالی و پرسروصدایی تهیه کنند. درحالیکه در ژاپن تصاویر مربوط به حادثه رخ داده به تنهایی گویای عمق فاجعه بود و به ندرت خبرنگاران با زلزلهزدگان و خانواده قربانیان به گفتوگو پرداختند. با اینکه تهیه چنین گزارشهایی مسلما درصد مخاطبان تلویزیونی را به شکل قابل توجهی افزایش میداد اما رسانههای ژاپنی با احترام خاصی که برای قربانیان این حادثه قائل شدند، از ورود به حریم خصوصی آنها در چنین لحظاتی خودداری ورزیده و صرفا به وظیفه اطلاعرسانی خود اکتفا کردند.
جالب توجهترین بخش از واکنش مردم ژاپن به زلزله اخیر، به نوع رفتار آنها در روزهای بعد از زلزله مربوط میشد. بهرغم کشته و ناپدید شدن دههاهزار نفر و ابعاد گسترده تخریب و ویرانی در سراسر کشور، نظم اجتماعی طبق روال همیشگی ادامه یافت. اینکه طی روزهای بعد از سونامی، موج خرید از سوپرمارکتها به شکلی باورنکردنی افزایش یافت، قابل پیشبینی بود اما هیچ مورد خشونت یا غارتگری و تاراج اموال در فروشگاهها مشاهده نشد. مردم برای تهیه غذا، آب آشامیدنی و سوخت مورد نیاز خود با آرامش کامل در صفوف مرتب میایستادند. مردم ژاپن از نظر ذهنی روانی دارای حس مشترکی هستند که آنها را از هرگونه اضطراب و نگرانی و وحشت دور نگه میدارد. تلاش برای حفظ نظم موجود هم در چارچوب همین خواسته به اجرا درمیآید. برخلاف آنچه در کشورهای غربی و به خصوص در فرهنگ کشورهای آمریکای شمالی وجود دارد، ژاپنیها بههیچ وجه تمایلی نداشتند خود را بهعنوان یک قربانی در این حادثه نشان دهند. تعدادی از شهروندان این کشور به انتقاد از دولت حاکم پرداختند ولی اکثر آنها با این واقعیت که دولت بعد از وقوع چنین فاجعهای نمیتوانست به راحتی به همه امور رسیدگی کند، موافق بودند.
تغییر فرهنگ به مرور زمان
سال 1923 میلادی در منطقه کانتو ژاپن زلزلهای رخ داد که کشته شدن 100هزار نفر را در این سرزمین منجرشد. در زمان آن زمینلرزه، رفتار مردم ژاپن نسبت به آنچه امروز شاهد آن هستیم، تفاوتهای آشکاری داشت. رسانههای ژاپنی روایات مختلفی در مورد غارتگری و بینظمی عمومی در توکیو و دیگر شهرهای این کشور در آن سال منتشر کردند. ضمن اینکه در بین مردم هم شایعه شده بود که تعدادی از کرهایهای ساکن ژاپن از این زلزله برای عصیانگری و ایجاد آشوب سوءاستفاده کردهاند. اقلیت کرهای به ایجاد آتشسوزی و ریختن سم در آب آشامیدنی متهم شدند. گروههای ژاپنی بههمین خاطر صدها نفر از اقوام کرهای را در توکیو و یوکوهاما به قتل رساندند و گزارشهای متعددی در رسانهها در رابطه با مشارکت گروهی از نیروهای نظامی و پلیس ژاپن در این قتلعام به صورت سانسور شده منتشر شدند. واکنش مردم ژاپن به زلزله و سونامی سال 2011 حاکی از این بود که فرهنگ مردم این سرزمین طی دهههای اخیر تفاوتهای آشکاری کرده است؛ معجزهای که به ندرت در دیگر کشورها رخ میدهد.
مقایسه زلزله ژاپن با زلزله هائیتی و توفان کاترینا
بلافاصله بعد از وقوع زلزله و سونامی در ژاپن، مقایسههای زیادی بین این اتفاق و توفان ویرانگر کاترینا در سال 2005 در آمریکا انجام شد. مردم ژاپن برای رویارویی با این بحران عظیم، به صورت سازماندهی شده آموزش دیده و آرامش خود را حفظ کرده و بارقهای از تمدن و فرهنگ غنی زندگی شهری را به جهانیان نشان دادند. برخورد آنها با یکدیگر در آن لحظات سخت با لطافت و مهربانی همراه بود. هیچیک از شهروندان ژاپنی به دیگر هموطنان خود هجوم نبرد و رسانههای خبری مثل زمانی که توفان کاترینا سواحل آمریکا را درنوردید، روی رفتار غیرانسانی و وحشیانه مردم مانور ندادند. با اینکه خیلی از منتقدان به مقایسه زلزله ژاپن و توفان کاترینا معتقدند که رسانههای جمعی تنها به جنبههای منفی کاترینا توجه داشته و این نکته را متذکرشدهاند که در ژاپن هم تا تاریخ 19 مارس یعنی 8روز بعد از وقوع سونامی، 146مورد سرقت و غارت در مناطق زلزله زده گزارش و در رسانههای خارجی ترجمه شده بود، اما خیلی از ساکنان آمریکا بهعنوان شاهد عینی نسبت به رواج وحشیگری بیسابقه در نیواورلئان بعد از توفان مرگبار معترف بودند. ضمن اینکه در جریان زلزله هائیتی در سال 2010 هم گزارشهای مختلفی درمورد غارتگری و دزدی وکشتار بعد از وقوع زلزله منتشرشد.
نماد نظم نوین اجتماعی
واکنش مردم ژاپن به این زلزله بهترین نمونه از نظم اجتماعی درزمان مقابله با بلایایی مشابه تلقی میشد. حتی بازسازی دوباره کشور بعد از زلزله اخیر، امروز به صورت یک وظیفه اجتماعی و عمومی درآمده است. طبق آمار و تخمینهای دولتی، حدود 25هزارمیلیارد ین، معادل 220میلیارد یورو به تجهیزات، تأسیسات صنعتی، ادارات دولتی و خصوصی ژاپن زیان وارده شده است. یوکیوآمانو سخنگوی دولت این کشور در مورد نحوه سازماندهی و بازسازی و اولویت امور بعد از زلزله گفته که دولت به ساخت یک آژانس مخصوص بازسازی نظیر آنچه بعد از جنگ جهانی دوم در کشوری که تقریبا با خاک یکسان شده بود، میاندیشد.
این پروژه مستلزم زمانی طولانی خواهد بود. صدهاهزار نفر از سربازان ارتش دفاع شخصی در استانها و مناطق زلزلهدیده وارد عمل شدند و همراه با هزاران داوطلب دیگر مشغول جمعآوری ویرانهها و پاکسازی بندرها و جادهها شدند. آمار کشته شدگان و افراد ناپدید شده در جریان این زلزله روز به روز بیشتر خواهد شد. تعداد افراد زخمی و آوارگان و بیخانمانها هم با گذشت زمان افزایش مییابد. نیروگاه هستهای فوکوشیما کماکان اصلیترین دغدغه ژاپن بعد از این حادثه است. در این مناطق، زمین همچنان میلرزد. زلزلهها در ژاپن اتفاقی عادی بهنظر میآیند. بهرغم این مشکلات و غیرقابل پیشبینی بودن بلایای طبیعی، همه چیز به شکلی کامل کار میکند. سیستم اجرایی ژاپن در این گونه موارد در جهان بینظیر است. در کمتر از یک سال، تمامی تأسیسات، بزرگراهها، بندرها، جادهها، پلها و هرچه در این زلزله ویران شده ساخته خواهد شد. در کمتر از 2سال تمامی ساختمانهای عظیم بازسازی میشوند.
این فاجعه تنها در ذهن آنهایی که آن را از نزدیک تجربه کردهاند مثل یک کابوس باقی خواهد ماند و هیچ اثری از آن روی زمین مشاهده نخواهد شد. هیچ کشور دیگری از این حس فداکاری، از خودگذشتگی، انگیزه و قاطعیتی که مردم ژاپن در اختیار دارند، برخوردار نیست. شجاعت ژاپنیها درزمان وقوع فجایع طبیعی، قابل ستایش است. حس وظیفهشناسی آنها در این شرایط چند برابر میشود. فرهنگ مردم ژاپن بهگونهای است که در این لحظات حس وحدت و یگانگی را به اوج میرساند و این ویژگی منحصربه فرد به آنها اجازه میدهد تا به اهداف فوقالعادهای در زندگی اجتماعی دست یابند. ژاپنیها با همین طرز فکر در هر شرایطی به بقای خویش ادامه داده و میدهند. اصل فرهنگ ژاپن بر مبنای بقا استوار شده است. در آن لحظات خیلی از مردم ژاپن حتی نگران زندگی خویش نبودند. برای آنها خدمت به کشورشان از حس به زیستن و تلاش برای نجات و مراقبت از مردم سرزمین خود بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد. مردم ژاپن بر هرگونه غم و ناراحتی فائق میآیند چراکه زمانی برای تأسف و افسوس خوردن برای خود ندارند و به لطف شخصیت، ارزشها و ثبات درونی بر هر رنج و دردی چیره میشوند.