روز زمین پاک در واقع روز ارج نهادن به سیاره زمین و همه موجودات زنده ساکن این سیاره است. آنچه امروز زمین را تهدید میکند دخالتهای غیرمسئولانه در طبیعت و محیطزیست است. بروز خشکسالیهای پیدرپی، ذوبشدن یخهای قطبی، تهدید تنوع زیستی، خشک شدن سفرههای آب زیرزمینی و سرانجام گرم شدن زمین ناشی از همین دخالتهای نادرست و بیمهری با طبیعت است. بپذیریم یا نپذیریم، در کشور ما هنوز حفاظت از طبیعت و محیطزیست اولویتی نداردو براساس همین رویکرد است که از نظر فرسایش خاک در شمار 5کشور نخست جهان قرارگرفتهایم. بسیاری از دشتهای کشور که زمانی مولد محصولات کشاورزی بودهاند یا خشک شدهاند یا درمعرض خشک شدن قراردارند. بیابانزایی یکی از تهدیدات جدی سرزمین ماست تا آنجا که کارشناسان نسبت به بیابان شدن رویشگاههای جنگلی زاگرس هم هشدار میدهند. در یک عبارت، تصویری که کارشناسان و صاحبنظران از طبیعت بهدست میدهند، نگرانکننده است؛ بهنظر میرسد ما از مدیریت سرزمینمان غافل ماندهایم.
«وضعیت نگرانکننده است.» این نخستین جملهای است که دکتر برهان ریاضی، پژوهشگر تالابها، درباره زمین پاک برزبان میآورد. او میگوید:«ما کشوری نیستیم که کارخانجات عظیم داشته باشیم. به عبارت دیگر ما در حد کشورهای توسعه یافته نیستیم که بخواهیم با نگاهی کلان به مقوله محیطزیست کره زمین نگاه کنیم و برای آن تصمیم بگیریم. اما در زمینه تنوع زیستی میتوان گفت امروز محیطزیست به معنای درست کلمه یعنی سالم نگاه داشتن زمین است و این یعنی حفظ تنوع زیستی در اشکال مختلف اعم از تنوع گونهای، اکوسیستمی، ژنتیک و ... . ما باید بررسی کنیم ببینیم چقدر سرزمینمان را حفظ و صیانت میکنیم و چقدر آن را از بین میبریم.»
تنوع زیستی کشور در معرض انهدام است
این مدرس محیطزیست، ضمن ابراز تأسف از وضعیت نگرانکننده تنوع زیستی در کشور تأکید میکند: «درحالی که صاحبنظران و چهرههای برجسته جهان در عرصه محیطزیست، نسبت به وقوع «انهدام تنوع زیستی» پیدرپی هشدار میدهند متأسفانه این بلا دامنگیر کشور ما شده است. در حال حاضر بسیاری از گونههای گیاهی و جانوری دارای ارزشهای اکولوژیک بالا، بهدلیل عملکرد نادرست، در معرض انقراض قرار گرفتهاند؛ برای نمونه درختان جنگلی، بهویژه گونههای حساسی که ارزش اقتصادی قابل توجهی دارند با خطر حتمی انقراض مواجهند. گونههای مرتعی دارای ارزش علوفهای بالا درسراسر کشور بهشدت کمیاب شدهاند و همان میزان اندکی هم که وجود دارد در معرض انقراض هستند.»
ریاضی با اشاره به اینکه وضعیت گونههای جانوری هم مشابهگونههای گیاهی است، خاطر نشان میسازد:« هر سال که میگذرد وضعیت گونههای جانوری در مقایسه با سال قبل بدتر میشود؛ مثلا جمعیت «جبیر»، جانوری که مخصوص مناطق بیابانی است تا اندارهای کاهش یافته که امروز بهندرت 3رأس آنها با هم مشاهده میشود. وضعیت جانوران کوهستانی مثل قوچ ومیش، کلوبز هم بحرانی است، در حال حاضر، بسیاری از کوهستانهای وسیع کشور از اینگونههای حیاتوحش خالی شده است.»
این محقق محیطزیست در ادامه میافزاید:«رتبه نخست فرسایش خاک در جهان مربوط به کشور ماست. 10 تن فرسایش خاک در هکتار رقم بسیار بالایی است این درحالی است که این رقم در کشور ما 2برابر و در مواردی حتی 3 برابر یعنی 30 تن فرسایش در یکهکتار است. چرای بیرویه دام در مراتع بیداد میکند علاوه براین، چرای شتر رویشگاههای مرتعی را تهدید میکند. اینها ناشی از آن است که کسی دلسوز نیست و اصولا کسی اهمیتی نمیدهد که گونههای گیاهی نابود شود.»
وی در پایان میگوید: «ما یک کشور صنعتی با سرزمین محدود نیستیم بلکه کشوری هستیم با سرزمین وسیع که هنرمان میتوانست این باشد که تنوع زیستی مان را حفظ کنیم نه اینکه با این شدت به ریشه تنوع زیستیمان ضربه بزنیم.»
معضل زباله بیداد میکند
دکتر حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران از منظر دیگری به روز زمین پاک نگاه میکند. او میگوید: «بزرگترین مشکل کشور ما، انبوه زباله است که در واقع همه مناطق طبیعی و محیطهای شهری را فراگرفته و بهشدت این محیطها را آلوده و زشت کرده است. اغلب شهروندان ما بهدلیل عدمآگاهی و نبود آموزش، عملا کاری برای پاسداری از زمین انجام نمیدهند. هرجا که پای شهروندی به طبیعت رسیده باشد شما پسماندها و زبالههایی را میبینید که بیمحابا در طبیعت رها کرده است.»
این پژوهشگر گیاهشناس میافزاید:«در این میان آنچه بیش از سایر مسائل بر معضل زباله و آلوده کردن طبیعت و محیطهای شهری دامن میزند استفاده بیش از حد از ظروف یکبارمصرف و بستهبندیهای پلاستیکی است. آیا با توجه به اینکه سال اصلاح الگوی مصرف را پشت سر گذاشتهایم و سالی که درآن هستیم به نام سال جهاد اقتصادی نامگذاری شده است، وقت آن نرسیده که نهادهای مختلفی که وظیفه نظارتی و قانونگذاری را برعهده دارند با راهکارهای عملی برای مقابله با این معضل چارهاندیشی کنند؟ آیا وقت آن نرسیده که سیمای کشورمان را از این آلودگیها پاک کنیم؟»
آخانی با اشاره به اینکه گرهگشایی از معضل زباله (رهاسازی ظروف یکبارمصرف و بطریهای نوشابه در محیطهای شهری و طبیعت) در گروی راهکارهای بسیار سادهای است که در کشورهای دیگر هم تجربه شده است، تصریح میکند:«میتوان معضل ظروف یکبار مصرف و بطریهای نوشابه را با اجرای یک قانون ساده برطرف کرد. برای این کار کافی است فروشندگان بطریهای نوشابه و آب معدنی ملزم به دریافت این بطریها از مشتری شوند. درخصوص ظروف یکبارمصرف هم، ضروری است رستورانها و سایر مکانهایی که غذا یا موادغذایی را در چنین ظروفی عرضه میکنند، مبلغی تحت عنوان بهای این ظروف و مالیات محیطزیست از مشتری دریافت کنند. بدیهی است دریافت مالیات از این ظروف، راهکاری بازدارنده از مصرف بیرویه است. چنین فرایندی هم منافع اقتصادی در پی دارد و هم بار سنگین جمعآوری زباله را از دوش شهرداری و سایر نهادها برمیدارد ضمن آنکه سیمای شهر و طبیعت از این آلودگیها مصون میماند.»
رویشگاههای جنگلی کانون گردوغبار میشوند
دکترپیمان یوسفی که سالها مدیریت جنگلهای خارج از شمال کشور را برعهده داشته است درباره زمین پاک میگوید: « بگذارید قبل از هرچیز بگویم وضعیت محیطزیست و منابع طبیعی در کشور ما وضعیت نامطلوبی دارد. این وضعیت نامطلوب ناشی از توسعه عمرانی افسارگسیخته در کشور است. به هر استانی که سر بزنید میبینید منابع طبیعی و محیطزیست در معرض تخریب شدید است. بهرهبرداری مفرط و خارج از توان اکولوژیک و توسعه نامتوازن و ناپایدار وجه مشابهت همه استانهاست. در همه نقاط کشور اراضی ملی و طبیعی اعم از جنگل و مرتع و اراضی تالابی با تغییر کاربری به واحدهای مسکونی، تجاری، صنعتی و گردشگری و تفریحی تبدیل شدهاند؛ اما این تغییر کاربریها به ندرت مطابق با معیارهای زیستمحیطی صورت گرفته است.»
عضو هیأت مدیره انجمن علمی جنگلبانی ایران تصریح میکند:« در حال حاضر، از یکسو کمآبی و تخریب، اراضی جنگلی و مرتعی را تهدید میکند از سوی دیگر تنوع زیستی این رویشگاهها با تهدید جدی مواجه است. تخریب رویشگاه مساوی است با نابودی گونههای گیاهی و جانوری و این یعنی تخریب سرزمین.»
یوسفی در ادامه خاطرنشان میسازد:« تخریبها دامن همه مناطق را گرفته؛ از ارسباران که یکی از نادرترین رویشگاههای جنگلی است تا مناطق حفاظتشده اطراف تهران. همه این تخریبها ناشی از توسعه لجامگسیخته ناپایدار است. سدسازی در رویشگاههای زاگرس نمونه بارز توسعه ناپایدار است. ما با هدف عمران و توسعه، بیشترین اعتبارات را روی سدسازی در این مناطق متمرکز کردهایم اما واقعیت آن است که این سازههای آبی بیشترین تخریبها را رقم زدهاند. خشک شدن میلیونها هکتار اراضی پاییندست و غرق شدن هزاران اصله درخت کهنسال بخشی از پیامدهای نامطلوب سدهاست.
در حالی که توسعه باید در راستای حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی باشد. زاگرس سهم انکارناپذیری در تولید مواداولیه، پروتئین و آب دارد آن وقت اولویت توسعه روی سدسازی متمرکز شده در حالی که این شیوه سدسازی در درازمدت رویشگاههای زاگرس را به بیابان تبدیل میکند. این نکتهای است که چند سال پیش هم در گفتوگو با همشهری به آن اشاره کردم. امروزهم با قاطعیت اعلام میکنم اگر برای صیانت از رویشگاههای زاگرس چارهای نیندیشند و اگر مانع احداث سدهای جور واجور در حوزههای آبریز و آبخیز این منطقه نشوند بدون هیچ شک و تردیدی حداکثر ظرف 20 سال آینده اثری از رویشگاههای جنگلی زاگرس باقی نخواهد ماند و این منطقه به بیابانی خشک و به یکی از کانونهای گرد وغبار تبدیل خواهد شد.»
وی با اشاره به وضعیت نابسامان رویشگاههای جنگلی در زاگرس یادآور میشود: « همان طور که چند سال پیش در باره خشک شدن رویشگاههای زاگرس هشدار داده بودم متأسفانه بخشی از آن هشدارها به واقعیت پیوست. براساس یک بررسی، طی 3 سال گذشته 185 هزار هکتار از این رویشگاهها خشک شده و هزاران هکتار دیگر در حال خشک شدن است. آنچه امروز در زاگرس در حال وقوع است فاجعه مرگ اکوسیستم است. در این منطقه تنوع زیستی در حال نابودی است. این زنگ خطر بزرگی است که باید آن را جدی بگیریم. در یک عبارت میتوان گفت آنچه در زاگرس در حال اتفاق افتادن است یک فاجعه زیستمحیطی است؛ این شمارش معکوس برای حیات زاگرس است که از مرگ طبیعت شروع شده است.
ما بهزودی شاهد مرگ طبیعت در منطقه خواهیم بود. پیامدهای ناگوار این فاجعه زیستمحیطی طی 30 سال آینده بروز و ظهور میکند ازجمله در کمتر از 3دهه آینده اهواز و بوشهر به خاطر خشکسالی و کم آبی با سیل مهاجرت مواجه خواهد شد و بخش عمده ساکنان این دو شهر به دیگر نقاط کشور مهاجرت خواهند کرد. وقتی شهروند اهوازی یا بوشهری میبیند ریزگرد تا درون یخچال خانهاش نفوذ کرده ناگزیر به ترک خانه و کاشانه خود میشود.» یوسفی معتقد است: «ما همه این هشدارها را میبینیم اما چشم بر واقعیتها بستهایم و بازهم با افتخار از سازههای آبی یاد میکنیم. افتتاح سد بختیاری را در بوق و کرنا میکنیم و با ذوق وشوق میگوییم سد بختیاری با بزرگترین تاج یا بزرگترین دریاچه افتتاح میشود در حالی که این سد بزرگترین ضربه را به منابع طبیعی و محیطزیست و به زاگرس وارد میکند. این سد خشک شدن زاگرس را تسریع میکند.»
این دانشآموخته مدیریت جنگلداری در پایان میگوید:«اکنون این پرسش مطرح است که چرا ما با جنگلها و مراتع خودمان چنین رفتار میکنیم. در گذشته این شیوه رفتار با طبیعت باعث نابودی بسیاری از تمدنها شده است. نکته دیگر اینکه برخی برای توسعه کشاورزی، منابع طبیعی را قربانی میکنند اما حامیان این دیدگاه بدانند با نابودی منابع طبیعی نه تنها کشاورزی رونق نمیگیرد که نتیجه معکوس دارد زیرا تنها عامل توسعه کشاورزی و پایداری آن، منابع طبیعی است. اگر جنگلهای مطلوب نداشتهباشیم کشاورزی هم نخواهیم داشت زیرا فرسایش خاک همه چیز را تحت الشعاع قرار میدهد. منابع طبیعی پویا و پربار میتواند زمینه مساعد برای کشاورزی ایجاد کند. منابع طبیعی تأمینکننده آب و خاک است؛ بدون آب و خاک، کشاورزی چه محلی از اعراب دارد؟ بنابراین باید محیطزیست و منابع طبیعی به اولویت اول تبدیل شوند و برای جبران خسارتها و حفاظت و صیانت از میراث طبیعی و منابع پایه حیات، بیشترین اعتبار به منابع طبیعی و محیطزیست اختصاص داده شود. فراموش نکنید همه چیز در گروی حفاظت از خاک و مدیریت بهینه سرزمین است. بدون حفظ خاک و بدون طبیعت سالم، حیات از نشاط خالی میشود.