عدهای میگویند با وجود حجم عظیم محصولات صوتی و تصویری در قالب لوح فشرده (سی.دی) از چهار گوشه جهان نیازی نیست که هزینههای گزاف را به بیتالمال تحمیل کنیم و به جای آن که نوع دست چندم نوازنده وگروههایی را از نزدیک تماشا کنیم، این بودجه را میتوان صرف امور ضروریتر کرد.
عدهای دیگر معتقدند دیدن اجرای هنرمندان از نزدیک فوایدی دارد که از طریق دیدن فیلم و شنیدن نوار به دست نمیآید و این تماشا را برای موسیقیدانها و به خصوص حرفهایهایی که اهل پژوهش هستند ضروری میدانند.
هر دوی طرف مناقشه برای اثبات دعوی خود دلایل دیگری هم دارند که طرح مجدد آن در این مختصر نمیگنجد. شاید بتوان گفت که هر دوی آنها هم در بخشهایی حق دارند و در بخشهایی خیر، اول از همه گمان نمیرود طبع سلیمی وجود داشته باشد که لزوم دعوت از گروههای خارجی را انکار کند و آنها را در هر حالت غیرضروری بداند.
دوم این که بیننده پیگیر و کنجکاوی را نمیتوان یافت که از کیفیت اجرای این گروهها در جشنوارهها در مجموع رضایتی را حاصل کرده باشد. اگر چه اجراهایی درخشان و به یاد ماندنی از این گروهها دیده و شنیده شده است.
ولی گاهی اوقات گروهها و موسیقی نوازان دعوت شده حد نازلی از کیفیترا نشان دادهاند. به همان صورت که دیدن این مناظر دل آزار است، از طرف دیگر، هیچ حاصل صوتی و تصویری حتی با بهترین کیفیت هم نمیتواند جای لذت حاصل از دیدن مستقیم کار تکنیکی و بیان هنرمندان یک موسیقیدان زنده و حاضر روی صحنه را بگیرد.
بگذریم که دعوت از هنرمندان معروف جهانی نیز هزینههایی دو چندان دارد و باید آن را نیز در نظر گرفت. البته این هزینههای گزاف بیشتر شامل هنرمندانی در دنیای غرب، ژاپن و شاید بخشی از هندوستان باشد ولی درباره ملل دیگر چنین نیست.
ما در نظام موسیقایی باید مفهوم و تعریف «بینالملل» را جدا کنیم از آنچه که در عرف عموم ذهن اهالی سیاست و باورهای موسیقیدانان نسل قبل وجود دارد. بینالملل در موسیقی تعریفی دیگر دارد و شاید عنوان «جمع الملل» برای آن مناسبتر باشد.
بین نسل جوان و اهل اندیشه و مطالعه دیگر این باور قدیمی وجود ندارد که موسیقی زبان بینالمللی است و موسیقی کلاسیک غرب، جهانی و به اصطلاح «حرف اول» است. در منظومه شمسی موسیقی جهان، هیچ حرفی حرف اول نیست و هیچ موسیقی بر موسیقی دیگر ارجحیت ندارد.
مفهوم جهانی نیز امروز دلالت بر همین معنا دارد. یک نوازنده «شام» (نوعی ابوا) از مراکش میتواند همپای یک گروه کولی مجار و دستهای از کوبینوازان شمال آفریقا و نی انبان نوازان اسکاتلند و ارکستر بالا لایکای روسی بنشیند و روایت خود را داشته باشد.