در این میان در عصر جدید، پیرو انقلاب علمی و تحول در علوم، این مبحث نیز دستخوش دگرگونی شد و برخی از متفکران ترجیح دادند تا بهجای رابطه زبان و معنا از رابطه ساختار و معنا حرف بزنند. با این حال در فلسفه تحلیلی از همان آغاز پیدایی، پیوند زبان و معنا به پژوهش گذاشته شده است. فرگه، ویتگنشتاین، کواین، پاتنام و رورتی و... ازجمله این فیلسوفان هستند. بر همین اساس ونیز در ادامه سلسله نشستهای مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، هفته گذشته به همت گروه مطالعات علم، نشست «در باب یعنی» با سخنرانی دکتر شاپور اعتماد، مدیر گروه مطالعات علم مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد. آنچه از پی میآید، گزارشی است از این نشست.
دکتر اعتماد در آغاز سخنانش با اشاره به سخنرانی هفته گذشته دکتر غلامرضا اعوانی، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران درباره تطور عقل و عقلانیت گفت: دکتر اعوانی در این سخنرانی سیری نزولی را برای عقل و عقلانیت در تاریخ فلسفه غرب ترسیم کردند اما بنده در این نشست سعی میکنم که سیری صعودی را طی کنم.
وی در ادامه افزود: زمانی که این عنوان را برای نشست امروز انتخاب کردم، فکر میکردم که عنوان بلامنازع و بیدردسری باشد، اما نه تنها موضوع پردردسری از آب درآمد، اضافه بر آن ما را به گوشه و کنارهایی هدایت کرد که بهدلیل سررشته نداشتن در آن موضوعات مجبور شدم از آنها پرهیز کنم. به هر صورت قصدم این بود که عنوانی ساده و نسبتا از نظر دیدگاههای فلسفی خنثی انتخاب کرده باشم و ضمن ارائه مطالب ببینم مطلب چیست؛ اینکه با نظریه سر و کار داریم یا با جزم و... .
نویسنده کتاب «منطق ریاضی چیست؟» در ادامه سخنانش گفت: ابتدا ضروری است مشخص شود که «یعنی» بهعنوان عنصر و کلمهای در زبان فارسی از کجا آمده است و چه مقامی دارد؟ بهنظر میرسد این کلمه چندان قدیمی نباشد و در قرآن کریم هم نیامده است، بعد از آن هم تا مدتهای مدید حضور نداشته است یا جایی که باید حضور داشته باشد اصولا وجود نداشت.
این محقق و مدرس اظهار کرد: ابزار کمکی فرهنگ را در نظر بگیرید، مقصودم فرهنگ دوزبانه عربی و فارسی است که به آن لغتمعنی میگفتند که یک لغت ابتدا مطرح و سپس معنایی روبهروی آن میآوردند. بنابراین اجازه دهید که دامنه بحث را محدود کنم و بگویم در این نشست به چه چیزهایی نمیخواهم بپردازم. ارائه مصادیق هرمنوتیکی و بحث پیرامون فعالیت علمی و اینکه کار علمی چیست، روش علمی و فرضیهسازی و گردآوری شواهد، طراحی آزمون و... همه اینها در تفسیر ابیاتی که بهعنوان شاهد مثال بحث خواهم آورد، دخیل هستند و دخیل هم خواهند بود.
برای اینکه شاهدی آورده باشم این دو بیت را ارائه میکنم که یکی از ابیات دوزبانه است و دیگری هم به زبان فارسی: ربنا أنا ظلمنا گفت و آه/ یعنی آمد ظلمت و گم گشت راه و جام میگیرم و از اهل ریا دور شوم/ یعنی از خلق جهان پاکدلی بگزینم. وقتی که به نسخههای مختلف مراجعه کردم این ابیات به اشکال مختلف آمده بود، دلایلی اقامه شد و تحقیقاتی صورت گرفت که کدام کلمه درست است. فعالیت علمیای که در اینجا صورت گرفته فعالیتی است که از هر نظر با روشهای علمی همخوانی دارد.
نکتهای که برای من اهمیت دارد این است که این فعالیت علمی را که در سخنانم به آن اشاره خواهم کرد چگونه میخواهیم ارزیابی کنیم. هدفگیری من در اینجا پرسشهایی است که دکتر حسین معصومیهمدانی دائم به آنها پرداخته است. یکی از پرسشهایی که ایشان دائم به آن پرداخته، این است که ببینیم که علوم قدیم چه نقشی در تأسیس علوم جدید داشتند.
جایی در علم جدید وجود ندارد که دکتر معصومیهمدانی جستوجو کرده و سابقهای برای آن ندیده باشد و اینکه همه موارد مسبوق به سابقه است ولی باز دکتر معصومی اصرار خاصی دارند و اصرارشان این است وقتی که به انقلاب علمی میرسند از یک نوع ویژگی خاصی صحبت میکنند. آخرین مطلبی که از ایشان شنیدم مربوط به سخنرانیای است که چند هفته پیش ارائه کردند و در آن برای اینکه مطلب خود را ادا کنند و بگویند که مقصودشان چیست به مفهوم «تراکم تجربی» متوسل شدند؛ به این معنا که اگر قرینههای رشتههای مختلف نجوم، فیزیک و... را در علم جدید نگاه کنید، اتفاق عجیب و فاحشی نیفتاده است ولی بهگونهای اینها با هم گره میخورند و ویژگی خاصی در آنها وجود دارد که دکتر معصومی سعی کردند با توسل به مفهوم تراکم تجربی آن را بیان کنند.
نویسنده کتاب «از کمینترن تا کمینفرم» با اشاره به اختلاف نظر دیرینه خود با دکتر حسین معصومی در این زمینه تصریح کرد: این مسائل مطرح شده از سوی ایشان برایم قابل فهم نیست، اما مهم این است که ایشان به این قضیه اعتنای خاصی دارند. اهمیتی که این مسئله دارد این است که وقتی که شما وارد عرصه علم جدید میشوید و از فلسفه قدیم پا به فلسفه طبیعی میگذارید و در اوج آن به اصول ریاضی فلسفه طبیعی در نیوتن میرسید، اتفاقهایی رخ داده است که امروزه تحت عنوان نوعی ناتورالیسم، هر نظریهای را توسط آن محک میزنند.
انقلابهای علمی
نویسنده کتاب «تاریخ معرفتشناسی» در ادامه سخنانش تأکید کرد: گذر از طبیعیات یا فلسفه طبیعی به کتاب اصول ریاضی و فلسفه طبیعی از تراکم تجربی سرچشمه میگیرد. این نکته مهمی است ولی نمیخواهم به آن بپردازم. مهم این است که بدانیم نتیجه حاصل شده، مصداق، سرمشق یا پارادایم طبیعی شدن و طبیعی کردن است و اینکه در سیر این تحول سوای به دست آوردن، نوعی ازدست دادن هم در کار بوده است. دکتر معصومیهمدانی به ما نمیگوید که ما چه چیزی را از دست دادیم. این نکته را از این جهت مطرح میکنم چون در فلسفههای مضاف جدید همواره سخن از ناتورالیسم درمیان است و مقصود از آن همین توفیق انقلابهای علمی است. البته گاهی ممکن است به آن اشارهای نشود که در آن صورت، اشاره به علیت و استیلای اصل علیت بر همه امور میشود؛ به این ترتیب مقصود این است که اگر به یعنی میپردازیم، یعنی در قالب نظریههای ناتورالیستی در نظر گرفته شود.
دکتر اعتماد با اشاره به سرچشمههای فکری برگزاری این نشست گفت: نکته دیگر این است که بنده حدود 2سال پیش مقالهای از دکتر یوسفثانی و همکارش دریافت کردم که در ارتباط با مباحث منطقی قدیم بود و دقت و ریزبینی آن حیرتآور بود. این مقاله اثر عمیقی بر من گذاشت و وقتی از دید بهاصطلاح ناتورالیستی به آن نگاه میکردم بسیار حیرتزده میشدم این مهمترین منبع الهام برای مطالب امروز من است و در انتها اینکه دکتر مصطفی ملکیان، 2مقاله درباره فلسفه زبان دارند که در مقالهای ابتدا، جغرافیای دانشهای زبانی را ترسیم میکنند و بعد به ارزیابی مباحثی میپردازند که بهصورت تطبیقی میتواند به بخش علم الفاظ مربوط شود. کاری که من در اینجا انجام میدهم این است که منابع ایشان را در این بحث ملاک قرار دهم.
نویسنده کتاب «دیدگاهها و برهانها» با اشاره به اینکه قصد دارد در قالب نظریههای ناتورالیستی به بحث درباره یعنی بپردازد، تأکید کرد: کواین در نظریه خود با عنوان ترجمه بنیادی (Radical Translation) میخواهد به این موضوع بپردازد که وقتی ما در موقعیتی استثنایی مانند محیط زبانی متفاوت از محیط زبانی خود قرار میگیریم، چگونه میتوانیم آن اتفاقاتی را که در زبان بیگانه رخ میدهد به زبان خود ترجمه کنیم. در واقع او میخواهد این پرسش را مطرح کند که آیا ما همیشه در چنین شرایطی با ترجمههایی مشخص روبهرو خواهیم بود؟
در نظر کواین اگر ما بخواهیم براساس مبانی اهل زبان قضاوت کنیم با ترجمههای کاملاً درستی مواجه خواهیم شد که هرچند مطابق با وقایعی هستند که رخ میدهند اما با خودشان ناسازگارند. وی به این اعتبار نتیجه میگیرد که ترجمه نامتعین است. در واقع اصل و اساس حرف کواین این است که ما باید فراتر رویم و در نتیجه برای این کار قیدی را تحت عنوان entity without identity اعمال میکند.
نویسنده کتاب «فلسفه تکنولوژی» با اشاره به اینکه کواین تأکید میکند که برای تشخیص یک موجود باید ملاک تشخیص داشته باشیم و هویتی را نیز برای آن در نظر گرفته باشیم، تصریح کرد: از نظر کواین مسئله این نیست که ترجمه نامتعین است، بلکه مسئله اصلی این است که معنا نامتعین است. به گفته وی در نظریه معنا، اشیا بسیار فرار هستند و نمیتوان براساس آنها علمی را بنیاد گذاشت و به همین دلیل هم هست که وی از مفهوم محرک سخن میگوید.
نویسنده کتاب «ساختار علم و تکنولوژی در ایران و جهان» در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه در زبانآموزی، اسامی همیشه بر یک کل اطلاق میشوند، اظهار کرد: فرد در زبانآموزی با موقعیتهایی مانند جعبه سروکار دارد. وقتی جعبهای رنگ زده میشود، احساس عمومی بهطور ضمنی این است که سطح بیرونی آن رنگ زده شده است نه سطح درونی آن.
وی در ادامه سخنانش به اندیشههای چامسکی اشاره کرد و گفت: چامسکی در آثار خود بهوجود گشتار در زبان تأکید ویژهای دارد. از نظر او میتوان انواع و اقسام جملات را از لحاظ دراماتیک با هم ترکیب کرد. در این راستا میتوان گفت که در دو جمله «خداوند جهان را آفرید» و «جهان توسط خداوند آفریده شد» هیچ مشکلی وجود ندارد، اما در رابطه با دو جمله «سمورها سد میسازند» و «سدها توسط سمورها ساخته میشوند» مشکلی بهوجود میآید چرا که همه سدها توسط سگها ساخته نمیشوند. بنابراین وقتی بحث از معنا میشود مهم این است که تا چه حد میتوان معنا را در ساختار وارد کرد.
نویسنده کتاب «معادلات و تناقضات آنتونیو گرامشی» در ادامه تصریح کرد: اگر قرار باشد ما نظریهای ناتورالیستی ارائه دهیم باید چیزهایی را مفروض بگیریم و در قالب تئوری بیاوریم که بتوانیم برای آنها قرینهای معین نیز ذکر کنیم. وقتی چیزهایی دائم تغییر میکنند چگونه میتوان آنها را وارد نظریات کرد.
وقتی میگوییم «جان سیب خورده است» میتوان سیب را حذف کرد و گفت «جان چیزی خورده است»، حال اگر به قرینه آن بگوییم که «جان آدم لجوجی در صحبت کردن با بیل است» با حذف کردن «بیل» به مشکل بر خواهیم خورد.