اسم یک نوع هواپیماست؟ اسم یک جور موشک زمین به زمین است؟ یا دارویی برای کشتن ویروسهای مرگآور؟ نه. با یک جستوجو در اینترنت، در ویکی پدیا میخوانی: «به آن دسته از موجودات ریز زنده گفته میشود که مواد غذایی خود را از مواد آلی غیرزنده، معمولاً از گیاهان مرده یا پوسیده بهدست میآورند. آنها این کار را از راه جذب ترکیبات آلی حلشونده انجام میدهند.»
اما با خواندن رمان «ساپروفیت»که نویسندهاش رفیع افتخار است، به شناختی دیگر از ساپروفیت میرسی. البته این اتفاق کمی دیر میافتد، تقریباً در نیمههای دوم کتاب.
اگر کتاب را به دو نیمه تقسیم کنیم، نیمه اولش هیجان چندانی ندارد. شخصیت اصلی داستان، یعنی «امیر» همراه مادر و خواهر و برادرهای دوقلویش زندگی سادهای دارند. جنگ است و عراق موشکهای دوربرد خودش را روی سر مردم دزفول میاندازد و آنها را به خاک و خون میکشد. گروهی از مردم به شهرهای دورتر میروند تا از بُرد موشکها در امان بمانند. خانوادة امیر هم مهاجرت میکنند و پسرشان را در شهر خلوت و نیمهویران دزفول تنها میگذارند.
نیمة دوم اما ماجراهای عجیبی در انتظار امیر است. اینجاست که سروکلة ساپروفیتها پیدا میشود و او تازه میفهمد که آنها موجودات بیرحم و موذی و کثیفی هستند که در تاریکیهای زیر زمین زندگی میکنند. امیر با آنها درگیر میشود تا جان دوستان و همکلاسیهایش را نجات بدهد.
هیجان آمیخته به ترس این نیمه، خواننده را با خود درگیر میکند. اما این درگیری زیاد طولانی نمیشود و تا به خود بیاید به سطرهای آخر کتاب میرسد؛ به جایی که نمیداند آیا این اتفاقها در واقعیت افتاده یا حاصل ذهن خیالپرداز امیر است؛ امیری که خودش دربارة خودش میگوید: «چهار پنج ساله که بودم مدام جای واقعیت و خیال را عوض میکردم و از این بابت حسابی توی دردسر میافتادم و حالا که میروم توی 15 سال هنوز هم با چیزهای مندرآوردی حال میکنم.»
ولی ای کاش نویسنده در ابتدای کتاب این را نمیگفت تا خواننده در مرزهای بین خیال و واقعیت بماند و اصلاً این داستان را واقعی بپندارد.
ساپروفیت
نویسنده: رفیع افتخار
چاپ اول: 1390
ناشر: قطره
قیمت: 2500 تومان