تئوری: تئوریهای مختلفی در مورد ناکامی دیروز حمید سجادی در صحن مجلس شورای اسلامی مطرح است که شاید برخی از این تئوریها بیشتر نزدیک به شایعه باشد و برخی دیگر نزدیک به واقعیت؛ قضاوت با خودتان:تعلل در معرفی وزیر وزارتخانه تازه تاسیس ورزش و جوانان، نشان از نارضایتی قوه مجریه به ساز و کار تاسیس و شکلگیری این وزارتخانه داشت؛ چون اگر غیر از این میبود، حمید سجادی یا فرد دیگری زودتر از این به مجلس معرفی میشد. شاید رای عدماعتماد پاسخی به تاخیر 5 ماهه بود.
شاید حمید سجادی گزینه مناسبی برای هدایت ورزش کشور بود اما هنگامی که واژه جوانان، بخش غیرقابل تفکیک از عنوان این وزارتخانه جدید است، آنگاه تردیدها در مورد تواناییهای مدیریتی وی افزایش مییابد. بحث جوانان شاید یکی از گستردهترین حوزهها در کشور باشد؛ آن هم کشوری که بخش عمدهای از جمعیت آن را جوانان تشکیل میدهند. طبیعی است که انتخاب فردی که صرفا در حوزه ورزش تخصص و تحصیلات آکادمیک دارد نتواند نیازهای غیرورزشی جوانان از جمله شغل و مسکن را تامین کند. شاید اگر عنوان این وزارتخانه تنها «وزارت ورزش» میبود، سجادی میتوانست از امروز بهعنوان وزیر به ساختمان سئول برود.
معرفی سجادی به مجلس یک تاکتیک ظریف بود تا اینکه سازمان تربیت بدنی طبق روال گذشته تا زمان معرفی وزیر بعدی به کار خود ادامه بدهد؛ همانگونه که طی 5 ماه گذشته برخلاف مصوبه مجلس به کار خود ادامه داد. حداقل از این پس دیگر کسی به فعالیت سازمان تربیت بدنی بهدلیل غیرقانونی بودن وجود آن انتقاد نخواهد کرد.
نتیجه: در میان این کشمکشها تنها ورزش کشور و جوانان آن از این بلاتکلیفی ضرر خواهند کرد. البته باید میزان ضرردهی روسای فدراسیونی را که قبل از مراسم رایگیری مجلس حمایت از سجادی را در بوق و کرنا کردند و بعد از ناکامی وی به سمت رئیس سازمان تربیت بدنی متمایل شدند هم در محاسبات خود درنظر بگیریم.