در دوره کودکی، تعارضها جلوه چندانی ندارند، اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواریهای ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکشهای درونی و محیطی بیشتر تظاهر پیدا میکنند.
همزمان با رشد جسمانی و روانی، انتظار جامعه و خانواده نیز از فرد نوجوان و جوان افزایش مییابد به طوری که آنها میپذیرند به سبب زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود کنند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرند.
در این راستا نوجوانان و جوانانی که شیوههای صحیح رفتاری را فرا نگرفته باشند و مهارتهای لازم را در جهت تطبیق خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند، با آسیبهای جدی و متعدی روبهرو خواهند شد و در صورتی که رفتارهای ضداجتماعی در آنها شکل گرفته و از خود واکنشهای منفی بروز دهند، آسیبهای روانشناختی در شخص و انحرافات و ناهنجاریهایی را در جامعه سبب خواهند شد.
متاسفانه افراد یک جامعه همواره در مسیر بهنجار رشد روانی و اجتماعی قرار نمیگیرند و به دلایل گوناگون، تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان، توان دریافت محرکهای بیرونی و ایجاد توازن بین محرکها و انگیزههای درونی خود را ندارند و بدین ترتیب رشد موزون و همهجانبه که هدف اصلی تعالی انسان به طور کامل و نسبی است، تحقق نمییابد. در این میان هر چه جامعه پیچیدهتر و ارتباطات بین فردی و اجتماعی وسیعتر گردد، تعارضهای درونی و محیطی بیشتر شده که به سرگشتگی و آشفتگی در افراد بیتوان میانجامد.
اعتیاد به سیگار، الکل و مواد مخدر، پناه بردن به انواع داروهای اعصاب و روان، رفتارهای متنوع و پیچیده جامعه ستیزانه و انواع اختلالات رفتاری، روانی و عاطفی محصولات چنین فرآیندی است.
آموزش مهارتهای زندگی (life skills) با اهداف تعمیق باورها و رفتارهای دینی شامل اعتقادات، عبادات و احکام اسلامی– تقویت مهارتهای اجتماعی زندگی و جامعهپذیر کردن نوجوانان و جوانان (مسئولیتپذیری، مشارکتجویی، سازگاری و غیره...) تقویت مهارتهای زندگی فردی (تصمیمگیری، خلاقیت و تصمیمگیری، پژوهشگری و...) تقویت روحیه علاقمندشدن به جلوههای هستی، طبیعت و محیطزیست توام با گسترش شادابی و نشاط در زندگی افراد، امروزه مورد تاکید صاحبنظران تعلیم و تربیت نوجوانان و جوانان است.
چنانچه آنها به این مهارتها منجر شوند، از بسیاری نابسامانیها و انحرافات به دور خواهند بود.
روانشناسان این مهارتها را در عمل و براساس برنامهریزیهای پژوهشی مدنظر قرار داده و برای اثبات آن تعالیم الهی شواهد عینی ارائه کردهاند. آنان به این نتیجه رسیدهاند که بسیاری از اختلالات و آسیبها، در ناتوانی برخی نوجوانان و جوانان در تحلیل خود و موقعیت خود ریشه دارند.
حال که نمیتوان مانع تغییرات و پیچیدگیهای جامعه و گسترش روابط اجتماعی و بینفردی افراد شد، راهی جز آماده کردن نسل نوخواسته برای روبهرو شدن با موقعیتهای دشوار زندگی جدید باقی نمیماند و با این استدلال آموزش مهارتهای زندگی با حمایت سازمانهای ملی و بینالمللی برای پیشگیری نوجوانان و جوانان از بیماریهای روانی و کجرویهای اجتماعی در سراسر جهان در سطح مدارس آغاز شده است.
بروز مشکلات رفتاری و اختلالات روانی، مداخله مستقیم و فوری را ضروری میسازد که در این شرایط مداخله عبارت است از افزایش قدرت سازگاری افراد، بالا بردن ظرفیتهای اجتماعی و فردی آنان در برنامههای اصلاحی، که هدف آن ارتقای ظرفیت روانشناختی نوجوانان و جوانان است. این امر مهم و ضروری از طریق آموزش مهارتهای زندگی جامه عمل میپوشد.