البته تلاش آنها برای مدیریت بحرانها و قیامهای مردمی یمن، لیبی، بحرین، مراکش و اردن با استفاده از ابزارها و هم پیمانان منطقهای، مثل عربستان و برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیجفارس تا حدودی موفق بود. رسانههای گروهی غرب خیلی سعی کردند که القا کنند این حرکتهای ضداستبدادی هیچگونه ارتباطی با جنبشهای اسلامی ندارند ولی شعارهایی که مردم میدهند، حرکتهایی که در میدانهای شهرهای یمن، مصر، تونس و لیبی دارد انجام میگیرد نشاندهنده گسترش اعتقادات اسلامی مردم است و بهراحتی حذفشدنی نیست. سعودیها هم که در بحث فلسطین، لبنان، مصر، عراق و در بسیاری از کشورهای منطقه در گذشته توانسته بودند با اختصاص بودجههای هنگفت سیاستهای خود را پیش ببرند، بهخاطر موضعگیری اخیر و بهدلیل همپیمانی با قدرتهای خارجی، جایگاهشان را تاحدود زیادی از دست دادند.
شاید به همین دلیل است که فرافکنی میکنند و حمله را متوجه ایران و ملتهای منطقه کردهاند؛ وگرنه آنچه در یمن و دیگر کشورهای عربی قابل مشاهده است طرحهای سعودی برای توقف بیداری اسلامی و سرکوب مردم است. عربستانیها بودجههای هنگفت و فشارهای سیاسی زیادی را هم متوجه کشور مصر کردند تا نتواند با ایران رابطه دیپلماتیک و عادی برقرار کند و این در اعتراف وزیر امور خارجه مصر مشهود است که عربستان را مانع گسترش روابط فیمابین قاهره و تهران معرفی میکند. سعودیها ایران را رقیب خودشان میدانند و اقدامات سیاسی و تبلیغاتی گستردهای علیه جمهوری اسلامی ایران وارد میکنند تا بهنوعی شکستهای مفتضحانه خودشان را در منطقه جبران و توجیه کنند.با این حال آینده تحولات منطقه همچنان روشن است.
* کارشناس مسائل خاورمیانه