اصلا مگر میشود کسی که عمری نظامی بوده و با هواپیما پرواز میکرده، تاخیر داشته باشد؟همهشان آمده بودند؛ همانهایی که سالهای طولانی در کنار هم زندگی کردهاند و حالا رنگ سپید گذشت عمر بر موهایشان نشسته است.برنامه ما بازدید و
گشت وگذار در بوستان ولایت بود، آن هم با افرادی که روزگار جوانی را در همین محدوده سپری کرده اند؛ پیرمردهایی که در روزگار جوانیشان یکی از واحدهای هوایی ژاندارمری سابق را در فرودگاه قلعهمرغی پایهگذاری کردهاند. تعدادی از همین نیروها با ما به بوستان ولایت آمدند تا در خاطرات آنها برگهای دیگری از روزگار فرودگاه قلعهمرغی سابق را ورق بزنیم. آغاز کار هم بهعهده
سرهنگ ستاد خلبان جواد حجاریزاده بود. از در اصلی بوستان وارد شدیم؛ همان دری که تا همین چند ماه پیش یک هواپیمای دوموتوره ملخدار روی سر در آن نشسته بود.
بوستان ولایت را دیگر همه تهرانیها و حتی تمام ایرانیها میشناسند؛ بوستانی با مساحت تقریبی 70هکتار که با تلاش شبانهروزی نیروهای شهرداری تهران، طبق قولی که به مقام معظم رهبری داده شده بود، در مدت 70روز برای استفاده شهروندان جنوب تهران آماده شد. این روزها هم بهخصوص اگر در پایان هفته باشد و به این محدوده سری بزنید خواهید دید که شهروندان تهرانی چه استقبالی از این بوستان دارند. ترافیک رینگ اطراف بوستان ولایت و مردمانی که با اثاث و وسیله تفریحی به سمت پارک میروند، نشاندهنده این موضوع است.
حالا دیگر در این بوستان خبری از هواپیما نیست. شهروندان ساکن در محدوده قلعهمرغی دیگر صدای هواپیماهای تکموتوره و دوموتوره ملخدار را نمیشنوند که از بالای سرشان پرواز کند. حالا هرچه هست صدای فریاد و شادی کودکان و نوجوانانی است که به بوستان ولایت میآیند تا هیجانزده به این سو و آن سو بدوند.
قدم به قدم پیشرفت
سرهنگ حجاریزاده که دیگر دوستان و همکاران سابق در فرودگاه قلعهمرغی را با خود به بوستان ولایت آورده است، درباره گذشته فرودگاه قلعهمرغی میگوید: نخستین بار در تاریخ هشتم مردادماه 1301 بود که هواپیمایی متعلق به نیروی هوایی ایران توسط یک خلبان ایرانی در محدوده قلعهمرغی به زمین نشست. پس از آن، این محدوده برای فرود و پرواز هواپیماها استفاده میشد. ما هم از سال1341 و پس از گذراندن دورههای خلبانی در داخل و خارج از کشور، هواپیمایی ژاندارمری سابق را با نام گردان هوایی راهاندازی کردیم. البته آن زمان فقط یک فروند هواپیمای تکموتوره ملخدار L20 داشتیم. اتاقکی هم در گوشه قلعهمرغی ساخته شد که محل حضور ما بود.
وی در ادامه میگوید: البته به یاد دارم که آن زمان همین برج مراقبت قدیمی که الان در حال بازسازی است نیز وجود داشت و ما از آن استفاده میکردیم. برج مراقبت جدید هم بعدها در کنار آن ساخته شد. این برج نیز در حال حاضر بهدلیل قرارگرفتن در کنار محوطه بانوان بهعنوان بوفه خانمها مورد استفاده قرار گرفته است. حجاریزاده در ادامه میافزاید: به مرور تعداد هواپیماهای ما بیشتر شد تا جایی که ساختمانهای دیگری هم به مجموعه اضافه کردیم. البته آشیانههای قدیمی از دوران حضور آلمانها در ایران در قلعهمرغی باقیمانده بود که الان هم وجود دارند و گویا قرار است آنها را تبدیل به موزه کنند.
فرودگاه باید پرواز میکرد
در داخل بوستان ولایت گشت میزنیم. دوستان دیگری هم که آمدهاند و همگی از تکنیسینهای قدیمی فرودگاه قلعهمرغی هستند مدام به اطراف نگاه کرده و خاطرات خود را با هم مرور میکنند. آنها هم از اینکه فرودگاه قلعهمرغی الان تبدیل به بوستان شده و شهروندان جنوب تهران از آن استفاده میکنند، راضی هستند.
باندهای قدیمی فرودگاه امروز به پیستهای کارتینگ، پرواز کایت و ...تبدیل شده است. تپهای هم که در وسط فرودگاه محل استقرار پدافند بوده است حالا برای تفریح کودکان مورد استفاده قرار میگیرد.
حجاریزاده با مشاهده تغییرات روی داده در بوستان میگوید: اینجا باید تغییر میکرد. در حال حاضر بهدلیل آلودگیهای صوتی باید فرودگاهها از شهر فاصله بگیرند؛ چه آنکه فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) در حال حاضر در فاصله زیادی از شهر قرار گرفته است، ضمن اینکه در مواقع ضروری که هواپیمایی احتیاج به فرود اضطراری پیدا میکند، بهدلیل احتمال برخورد با منازل مسکونی از درصد خطر بالایی برخوردار است و نباید در شهرها فرودگاه ساخت. با توجه به همین دلایل چنین فرودگاههایی باید به خارج از شهر منتقل شده یا تعطیل شوند که خوشبختانه این امر درباره فرودگاه قلعهمرغی اتفاق افتاد.
وی در ادامه میافزاید: دوستان زیادی با ما همکاری میکردند؛ دوستانی که همه با هم مثل یک خانواده شده بودیم، چراکه بیشترین ساعات روز را با هم میگذراندیم.وی در ادامه درباره تغییرات صورت گرفته در نیروهای فعال در فرودگاه قلعهمرغی میگوید: پس از تشکیل نیروی انتظامی واحد ما نیز به هواناجا تغییر نام داد که از ابتدای جنگ تحمیلی تا خاتمه جنگ در تمام جبههها مقابل دشمن پروازهای عملیاتی و پشتیبانی انجام میدادیم.
روزگار امروز
هنوز هم بخشی از واحد هواناجا در قسمت شمالی بوستان ولایت مستقر است. بیرون محوطه فعلی ایستادهایم تا هوانوردان قدیم از گذشتهها بگویند. یکی میگوید این درختها را زمانی که اینجا بیابان و برهوت بود ما کاشتیم. دیگری به ساختمانهایی اشاره میکند که به مرور زمان ساخته شدهاند تا آشیانه هواپیماها و محل استقرار نیروها باشند. در حال شنیدن صحبتها هستیم که یکی دو نفر از افسران قدیمی هواناجا که متوجه حضور همکاران سابق خود شدهاند به جمع ما اضافه میشوند. سلاموعلیک و احترام به پیشکسوتان پرواز، لحظات نابی را به تصویر میکشد.
اما فرصت کم است. آفتاب به نیمه آسمان رسیده و گرما تقریبا همه را کلافه کرده است. باید کمکم از فرودگاه سابق و بوستان امروز بیرون برویم. خاطرات هم همینجا میمانند؛ داخل برجهای مراقبت فرودگاه که روزگاری صدای بغدادی، مامور برج از آن به گوش میرسید، روی باندهایی که شاهد اتفاقات خوب و بد بسیاری بودهاند؛ در کنار کیوسک نگهبانی که امروز سربازی آفتابسوخته داخل آن ایستاده و مراقب اوضاع است.