یکشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۶:۴۷
۰ نفر

مصطفی رستگاری: در سینمای ایران اقتباس‌های خوبی انجام شده است ولی تعدادشان انگشت‌شمار بوده و به جریان تبدیل نشده‌اند.

مصطفی رستگاری

اگر با این دید به قضیه نگاه کنیم، واقع‌بینانه‌تر است. به‌نظرم دلیل چنین شرایطی گسست بین سینما و ادبیات است. این گزاره چند معنی دارد: دوری آثار ادبی و اتمسفرشان از زندگی ملموس و واقعی امروز است. معنی دوم این گسست و فاصله، دوری اهالی سینما از ادبیات و دوری ادبیات از سینماست. گویی یک شکاف و دره بزرگ میان این دو عرصه وجود دارد. نیروهای نرم‌افزاری سینما کمتر ادبیات می‌خوانند. به‌خصوص مطالعه‌شان از ادبیات کلاسیک کشورمان بسیار اندک است.

قصه‌های کهن و اسطوره‌ای ادبیات ما به‌شدت قابلیت تبدیل شدن به مدیوم سینما یا تلویزیون را دارند ولی توجه زیادی به آنها نمی‌شود. من در نوشتن فیلمنامه فیلم سینمایی چهل‌سالگی یا فیلم تلویزیونی درها و پرده‌ها به داستان‌های قدیمی ادبیات فارسی توجه داشتم. چهل‌سالگی حاوی داستانی از مثنوی معنوی بود و درها و پرده‌ها هم در واقع اقتباسی مدرن یا پست‌مدرن از گنبد فیروزه‌ای‌رنگ هفت گنبد نظامی. عوامل نرم‌افزاری سینما مانند بازیگران و کارگردان‌ها و حتی تهیه‌کننده‌ها هم در این بی‌توجهی سهیم‌اند و فاجعه‌ای که در حال رخ دادن است، اینکه جوانانی که علاقه‌مند به سینما و فیلمنامه‌نویسی هستند، به‌شدت فیلم می‌بینند و مثلا روزانه به تماشای 10 دی‌وی‌دی می‌نشینند اما اصلا به همین میزان ادبیات نمی‌خوانند؛ این موجب روند معکوس می‌شود.

در نتیجه، فیلم‌های جوانان ما که به‌شدت با ذوق و قریحه هستند، به نمونه طراحی صحنه، کارگردانی یا ضرباهنگ دیگر فیلم‌های خارجی تبدیل شده است. خیلی از کشورها سینما ندارند، چون ادبیات ندارند اما ما که ادبیات کهن و غنی داریم! البته این حرف‌هایم شاید به واپس‌گرایی و قدیمی بودن متهم بشوند.

یکی از نمونه‌های بارز و موفق امروزی در اقتباس و در سینمای خودمان داریوش مهرجویی است که با فلسفه غرب آشناست و فرهنگ ایرانی را هم می‌شناسد؛ مثلا در فیلم «پری» از رمانی از سلینجر و در قصه اسد که مرحوم شکیبایی ایفاگر نقش آن بود از داستان کوتاهی از سلینجر که اگر اشتباه نکنم نامش «یک روز خوب برای موزماهی» بود، اقتباس کرده است.

مهمان مامان هم که اقتباسی از نوشته‌های هوشنگ مرادی کرمانی بود اما اقتباس‌های قدیمی‌تر و آثار ابتدایی مهرجویی، قوی‌تر بودند. نمونه‌اش فیلم گاو بود که با اقتباس از داستان گاو نوشته غلامحسین ساعدی ساخته شد و خود ساعدی هم هنگام نگارش فیلمنامه همراه مهرجویی بوده است. حالا لزوما بودن نویسنده در کنار کارگردان به معنی موفقیت صددرصد اثر نیست و نمی‌توان حکم کلی داد ولی وقتی خود مولف باشد و نظارتی بر تبدیل رمان به فیلمنامه داشته باشد، بهتر است. در عرصه بین‌المللی هم کارگردانانی مانند کوبریک، فاکنر یا بیلی وایلدر بودند که با نویسنده کتاب همکاری داشتند.

کد خبر 141764

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز