این مرد شیشهای 10میلیون تومان به مقتول بدهکار بود و برای خلاصی از این بدهی مرتکب قتل شد.
ماجرای جسد سوخته
وقتی ماموران کلانتری 176 حسن آباد در 21 اسفند ماه سال 89 جسد سوختهای را در یکی از زیرگذرهای آزاد راه تهران - قم پیدا کردند رسیدگی به این پرونده را در دستور کار خود قرار دادند.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت با دستور قاضی شعبه 101 دادگاه فشافویه به بررسی پروندههای گمشدگان پرداختند و به سرنخی دست یافتند. مشخصات مدارک مقتول با مرد 40سالهای به نام تیمور مطابقت داشت. خانواده وی در روز 21 اسفند ماه سال 89 خبر ناپدید شدن وی را به پلیس اطلاع داده بودند. به گفته خانواده این مرد وی با خودروی سمندش از خانه بیرون رفته و دیگر بازنگشته بود.
با شناسایی هویت جسد سوخته بررسیها آغاز شد و ماموران دریافتند که وی روز حادثه با مردی به نام محمد قرار ملاقات داشته تاطلب خود را بگیرد. با این سرنخ کارآگاهان به سراغ محمد رفته و او در بازجوییها گفت: من یکی از مغازههای تیمور را اجاره کرده بودم ولی روز حادثه با او قراری نداشتم.
درحالیکه تحقیقات در این خصوص ادامه داشت 24ساعت بعد خودروی مقتول توسط ماموران کلانتری170 کهریزک درحالیکه کنار خیابان رها شده بود کشف شد.ماموران وقتی خود را به محل رها شدن خودرو رساندند بانکی را درآن حوالی دیدند که دوربین مدار بستهآن میتوانست معمای جسد سوخته را فاش کند. در بازبینی دور بین مداربسته چهره محمد بهدست آمد که همه گفته بودند مقتول با وی قرار داشته است. برای پلیس محرز بود که کسی جز محمد قاتل نیست و به خاطر بدهی میلیونی دست به قتل زده است به همین خاطر تحقیقات برای دستگیری وی آغاز شد. پاتوقهای احتمالی این قاتل فراری تحت نظر گرفته شد تا اینکه پلیس دریافت وی دریکی از مراکز ترک اعتیاد در اسلامشهر پنهان شده است. با افشای این حقیقت قاتل فراری در 9مرداد ماه سالجاری در محاصره پلیس گرفتار شد و در بازجوییها چارهای جز اعتراف ندید.
اعترافات متهم
وی گفت: چند ماه پیش مغازه تیمور را اجاره کردم. او هم در کنار مغازه من بود و هردو در یک حرفه کار میکردیم. همه چیز خوب پیش میرفت، من و تیمور کارمان رونق گرفته بود تا اینکه من در دام اعتیاد گرفتار شدم. هرروز باید شیشه مصرف میکردم به همین خاطر نمیتوانستم به موقع سفارش کاری را تحویل دهم. در این مدت مبلغ 10میلیون تومان از تیمور قرض گرفتم و نتوانستم بدهیام را پرداخت کنم. به همین خاطر بین ما اختلاف ایجاد شد و تیمور گفت که طلبش را از خانوادهام میگیرد. وقتی این موضوع را شنیدم عصبانی شدم و نقشه قتل وی را کشیدم.متهم ادامه داد: روز حادثه 80 قرص خواب آور در داخل آبمیوه ریختم و وقتی تیمور رسید و آن را نوشید بیهوش شد. بهترین زمان برای اجرای نقشه بود، او را به سمت آزادراه تهران- قم بردم و با ریختن بنزین ، وی را درحالیکه بیهوش بود به آتش کشیدم.