مصادیق این تحول به روایت جواد شمقدری، تشکیل جلسات شورایعالی سینما و تأسیس سازمان سینمایی کشور است. در مورد اول باید گفت مدتها جلسه رسمیای برگزار نمیشود و خروجی جلسات برپا شده هم تصویب نکاتی بوده که تاکنون اجرایی نشدهاند.
در مورد ترکیب شورایعالی سینما و نحوه چینش سینماگران هم حرف و حدیث همچنان زیاد است؛ ضمن اینکه تا امروز 2 سینماگر (جمال شورجه و محسن علیاکبری) به صورت رسمی از حضور در این شورا اعلام انصراف کردهاند. اما مورد دوم یعنی تأسیس سازمان سینمایی کشور به جای معاونت سینمایی، هنوز نه ساز و کارش مشخص است و نه در آن تکلیف نهادها و زیرمجموعههای فعلی معاونت سینمایی معلوم شده و نه اساساً میتوان گفت در سازمان سینمایی چه اتفاقی قرار است رخ دهد که در معاونت سینمایی نمیتواند. جز اینکه بودجه با ارتقا به سازمان به جای معاونت، رشد قابل توجهی خواهد کرد و اختیارات مدیریت سینما هم به تبع بالا رفتن جایگاهش از معاون وزیر به معاون رئیسجمهور، افزایش خواهد داشت.
تحول بزرگ سینمای ایران که وعدهاش داده شده با چنین مصادیقی اگر هم رخ دهد الزاما به نتایج جالب توجهی منجر نخواهد شد. اگر این نتایج خوشایند نباشد با توجه به بزرگی تحول، سینمای ایران در مسیری به مراتب نامطلوبتر از مسیر فعلی قرار خواهد گرفت. مسلما همه مشکل سینمای ایران با افزایش قابلتوجه بودجه مدیریت، حل نخواهد شد.
درد اصلی سینمای ایران هم اساساً بودجه نیست. با اینکه از لحاظ نقدینگی و میزان گردش سرمایه این سینما دچار مشکلات عدیدهای است ولی مشکل اصلی پول نیست گرچه بسیاری از دعواهای سینماییها بر سر آن است! باید حواسمان جمع باشد که فرایند انتقال از معاونت به سازمان چگونه و با چه کیفیتی قرار است رخ دهد. مأموریت اصلی معاون محترم سینمایی بهعنوان مدیر همانطور که خود ایشان بهدرستی اشاره کرده، تقویت زیرساختهاست و یکی از مصادیقش هم باز به تعریف خود معاون سینمایی، افزایش ظرفیت سینمای کشور است.
این افزایش بدون ساختوساز سالنهای سینمای تازه و تجهیز سینماهای موجود قطعاً رخ نخواهد داد. اتفاقی که خوشبختانه در این سالها با تلاش نهادی که خودش را در قبال سینما مسئول حس کرده، رخ داد وگرنه معلوم نبود اگر این چند پردیس هم ساخته نمیشدند با این ریزش مخاطب در سینماهای مرکز شهر، چه اتفاقی رخ میداد.
اگر انرژی و بودجهای که متأسفانه گاهی اوقات در جاهایی هزینه میشود که خروجیاش برای سینما تنها یک «هیچ» بزرگ است، در تأسیس و تجهیز سالنهای سینمای مدرن هزینه شود، آن وقت میشود امیدوار بود گامی به پیش در جهت تقویت زیرساختها برداشتهایم. آن وقت شاید وقتی سخن از قرار داشتن در آستانه تحولی بزرگ برای سینما به میان آید، بهجای نگرانی، خوشحال شویم و احساس غرور کنیم.