شاید پیش از این، تلخترین اقدام چینیها در عرصه فرهنگ و هنر ایران، صرفنظر از تولیدات نامرغوبشان در حوزههای مختلف، تولید فرشی بود به نام «کاشان» که از ریشهایترین، هنریترین و سنتیترین کالاهای تولید ایران محسوب میشود. چینیها با زیرکی، نام فرششان را (که بیتردید مثل سایر تولیداتشان بوده است) کاشان گذاشتند و از اعتبار این شهر عزیز و کهن ایرانی در تولید فرش دستباف، رسماً سوءاستفاده کردند. پس از آن، صنایعدستی اصفهان را نشانه رفتند و با تولید کپیهای نامرغوب و غیرقابل مقایسه هنرهای بینظیر اصفهان، نظیر خاتمکاری و منبت، بازار صنایعدستی این مهد هنرهای سنتی در ایران را خراب کردند. سپس نوبت به هنر بیبدیل ساخت سازهای موسیقی سنتی و گرامی ما رسید و طولی نکشید که تار و سهتار چینی نیز در کنار شلوار و گوشی و سوزن و آبپاش و خودکار و... قرار گرفت. قیمت اعجابآور و غیرقابل رقابت محصولات چینی، اینجا هم به سادگی توانست عرصه را برای مهرهای معتبر هنرمندان ایرانی تنگ کند و بازار را آشفته و غیرقابل اعتماد کرد.
اما چین که با جمعیت عجیب و غریبش ظاهراً چارهای جز دستدرازی به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ ندارد، به همینها اکتفا نکرد و آرام آرام به چرخه چاپ و نشر ایران هم وارد شد. نیروی انسانی بسیار ارزان و صنعتی که متأسفانه در بسیاری زمینهها از ما جلوتر است، سبب شد کتابهای پرفروش ما نیز از گزند حمله چین مصون نمانند و نتیجه اینکه، حالا حتی کار به قرآن کریم و تابلوهای مذهبی نیز کشیده است. چینیها که حالا تولید هر کالایی را با قیمتی بسیار ارزان میپذیرند، دریافتهاند که قرآن و کالاهای مذهبی، بازار خوبی در کشورهای اسلامی دارد، بنابراین علاوه بر تولید مهر، تسبیح و سایر لوازم مذهبی، قرآن نیز منتشر میکنند. کاری که با تولید مهر و تسبیح کاملا متفاوت است و به سواد اسلامی و رعایت آداب و رسوم ویژه آن نیاز دارد. با این حال، برخی ناشران قرآن و تولیدکنندگان تابلوها و پوسترهای قرآنی، برای اینکه محصولشان نهایتا با قیمت ارزانتر و سهلتری تولید شود، مثل گروهی از تولیدکنندگان پوشاک و لوازم دیگر، به چین سفارش میدهند و بعد از چاپ، کتاب را به ایران میآورند. اقدامی که جز صرفه اقتصادی، هیچ علتی ندارد و به طور طبیعی، پر از خطاست.
معاون نظارت بر چاپ و نشر قرآن سازمان دارالقرآنالکریم این اشکالات را بیشتر متوجه تابلوهای قرآنی میداند و در این باره میگوید: تعدادی از این خطاها مربوط به نوع کاری است که در آن کشورها انجام میشود و شاید بعضی از آنها هم مربوط به سفارشی باشد که به آنها میدهند. به اعتقاد ما مسلمانان، در چاپ قرآن باید آداب خاصی را رعایت کنند؛ مثلا کسی که قرآن را چاپ میکند، اگر لازم است اوراق آن را لمس کند، پس باید وضو داشته باشد. احمد حاجیشریف که با ایسنا سخن گفته است، به موضوع صرفه اقتصادی این کار بهویژه در زمینه تولید تابلوهای مذهبی اشاره کرده و ادامه میدهد: خرید این تابلوها در چین بسیار ارزان و فروش آنها در کشور بسیار گران است و علت اصلی ورود این نوع کالاها، سودآوری زیاد برای واردکنندگان است. اما اگر مشتری بداند قیمت تابلوی قرآنی چینی موجود در بازار، درواقع 3هزار تومان است، نه 30هزار تومان، قطعاً کالاهای مرغوب ایرانی را با طراحی و هنر بینظیر ایرانی انتخاب خواهد کرد.
با این حال شکی نیست که خوب یا بد، غلط یا درست، برای بسیاری از ما قیمت بسیار ارزان این محصولات، آنقدر وسوسهانگیز هست که کالای چینی را انتخاب کنیم؛ ضمن اینکه معمولاً دستکم در ظاهر، کیفیت کارهای چینی آنچنان که حاجیشریف میگوید، از تولیدات ایرانی پایینتر بهنظر نمیرسد و بسیاری از مردم، اصولاً بیاطلاع از محل تولید کالا، آن را با توجه به قیمت مناسبش، میخرند. با این وصف، چه باید کرد؟
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی 2روز پیش گفت: وارد کردن قرآنهای چاپ چین مطلوب ما نیست چون اصل بر این است که در داخل قرآن چاپ کنیم ولی به هر حال، عدهای این کار را انجام میدهند که باید در صحت این آثار دقت و آنها را کنترل کرد. باید در داخل کشور صنعت چاپ آنقدر پیشرفته باشد که به واردکردن قرآن از کشورهای دیگر نیاز نداشته باشیم. هرچند بعضی به خاطر داخلکردن قرآنهای سبک با کاغذهای چندگرمی این کار را انجام میدهند؛ ولی مطلوب ما، چاپ قرآن با کیفیت عالی در داخل کشور است.
بد نیست بدانیم که در حال حاضر نزدیک به هزار ناشر قرآنی در کشور فعالیت میکنند که درصورت ادامه این روند، بیتردید امکان رقابت با محصولات چینی را نخواهند داشت. این ناشران، با توجه به جنبههای عمیق اعتقادی و نیز امکانات چاپی ایران _که خوشبختانه در وضعیت قابلقبولی قرار دارد_ قرآنهایی مطمئن، مرغوب و زیبا منتشر میکنند. به عنوان نمونه، در بعد خوشنویسی، در ایران خودمان، بیش از 68 قرآن توسط خوشنویسان خودمان کتابت شده است و ترجمههای متنوع و مطمئنی داریم که ترجمه طاهره صفارزاده، علی موسوی گرمارودی و غلامعلی حداد عادل از آن جملهاند. به عبارت بهتر، مسئله دستکم در این مورد، پیشرفته نبودن صنعت چاپ ما نیست بلکه نبود نظارت درست بر واردات و سرمایهمداری صرف است.
با این حال، سیدمحمد حسینی که با خبرنگار ایسنا سخن میگفت، مسئله را بیشتر، موضوعی صنعتی قلمداد کرده و میگوید: در گذشته هم مواردی بوده است که در لبنان چاپ میشدهاند که دلیل آن متأسفانه به خاطر وجود تجهیزات فرسوده در بخش چاپ است. یک بخش چاپ به امور فرهنگی ارتباط دارد ولی بخش دیگر آن بیشتر با صنایع ارتباط دارد که امیدواریم وزارت صنعت در اینباره توجه بیشتری داشته باشد.توجه به بخش صنعتی چاپ قرآن در کشوری غیراسلامی نظیر چین، البته تنها میتواند به توسعه سختافزاری خلاصه شود. اما آیا برای مقابله با این پدیده و پدیدههای نظیر ورود صنایعدستی ایرانی چینی (!) میتوان به سختافزار اکتفا کرد و در انتظار توسعه صنعت چاپ نشست؟