از این اتفاق هولناک 10 سال گذشته و هر روز فرضیههای تازهای درباره آن مطرح میشود. این پرسشها و تردیدها درباره حوادث قدیمیتری مانند ترور جان افکندی، رئیسجمهور آمریکا در سال 1963، فرود آمدن انسان روی ماه در سال 1969 یا مرگ کسانی چون الویس پریسلی در سال 1977 نیز، همچنان سایه انداخته است.پس از وقوع حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001، در فضای اینترنت و پیشخوان کتابفروشیها، جنگی آغاز شد که هنوز ادامه دارد. هر فرضیهای که مطرح شده، طرفداران سرسخت خود را دارد که آن را منطقی دانسته و از آن دفاع میکنند.
برای افرادی که به نمادها اعتقاد دارند، شماره پرواز هواپیمایی که مرکز تجارت جهانی نیویورک را درهم کوبید، اهمیت فراوانی دارد. شماره این پرواز به اشتباه Q33NY ذکر شده که معتقدان به نمادها گمان میکنند وقتی با فونت wingdings مایکروسافت نوشته میشود، پیغامی عجیب دارد. بلاگرهای مشتاق در این مبحث، نمادها را چنین تحلیل میکنند: یک هواپیما، دو صفحه کاغذ که شبیه برجهای مرتفع است، یک جمجمه و ستاره داوود(یکی از نمادهای یهودیت). طرح چنین فرضیههایی از 10سال پیش آغاز شده است. فرضیههایی که گاهی ضدیهود و تقریبا همیشه ضدآمریکایی هستند و افرادی که به آنها اعتقاد دارند به هیچ وجه فرضیه دیگری را نمیپذیرند.
در مورد اینکه در 11 سپتامبر واقعا چه اتفاقی افتاد، تاکنون هزاران فرضیه مطرح شده که نمونههایی نظیر نمادهای به کار رفته در شماره پرواز هواپیما را به سختی میتوان پذیرفت یا از آن دفاع کرد زیرا اکنون مشخص شده که شماره پرواز به اشتباه چنین تصور میشود. در حقیقت، شماره پرواز واقعی هواپیماهایی که با مرکز تجارت جهانی برخورد کرد، AA011 و UA175 بوده است. Q33NY شمارهای است که به سادگی جعل شده و برای افکار عمومی جاافتاده است تا جایی که هنوز هم عدهای آن را واقعی میدانند.صورتک شیطان که گفته میشد در میان دود حاصل از ساختمانهای در حال سوختن مشاهده شده نیز بعدها دروغین از کار درآمد. در مورد عکسی که توریستها از پشت بام برج شمالی مرکز تجارت جهانی هنگام برخورد هواپیمای بوئینگ گرفته بودند نیز همین اتفاق افتاد زیرا هواپیمای تصویر و هواپیمای واقعی حتی از یک نوع هم نبودند.
کتابهایی که با محور تردیدها و پرسشهای پیرامون حملات 11سپتامبر نوشته و منتشر میشوند به سرعت بهفروش میرسد و مشتریان پروپاقرصی دارد.
این فاجعه همه عناصر یک قصه خوب را دارد؛ آمریکاییهای شیطان صفت، طالبان که به اشتباه مقصر و متهم شناخته شده، قربانیان بیگناه و یهودیان حریص.
سؤالهایی که در باره این حملات پرسیده میشوند، موجه بهنظر میرسند؛ پرسشهایی نظیر اینکه: چرا سرویس اطلاعاتی آمریکا از وجود چنین هواپیماهایی بیخبر بود؟ تروریستها چگونه توانستند با ابزاری مانند کاتری که برای بریدن کاغذ به کار میرود کنترل هواپیماها را در دست بگیرند؟ چطور توانستند هواپیماها را به پرواز درآورند؟ چرا حفرهای که در پنتاگون ایجاد شد آنقدر کوچک است؟ و چرا ساختمانهای نیویورک فروریختند؟مبنای استدلال همه این تردیدها و پرسشها این است که کار به این عظمت نمیتواند محصول برنامهریزی القاعده بهتنهایی باشد. براساس این تئوریها، یک پای این برنامهریزی اسرائیل بودهاست.
آمار افرادی که چنین میاندیشند روزبهروز بیشتر میشود. براساس یک نظرسنجی جدید که مرکز تحقیقات آمریکایی pew انجام داده، تنها 22درصد مردم اردن گمان میکنند تروریستهای تندروی اسلامگرا حادثه 11سپتامبر را رقم زدهاند. این در حالی است که 5سال پیش این آمار دوبرابر بیشتر بود. در پاکستان فقط 12درصد مردم گزارشهای رسمی را باور دارند و در ترکیه این آمار تا 9درصد کاهش مییابد. سال 2008 در یکی از کشورهای جهان، دستکم یکچهارم افراد شرکتکننده در نظرسنجی، بر این باور بودند که آمریکا و اسرائیل پشت حملات 11سپتامبر هستند. در این کشور اسلام، دین رسمی نیست، مسلمانان در اکثریت نبوده و تعداد اقلیتهای مسلمان نیز چندان قابل توجه نیست. این کشور، آلمان بود!