امام سجاد(ع) 7 ساله بود که پدربزرگش، امیرمومنان(ع) در محراب مسجد کوفه به شهادت رسید. پس از چند ماه اهل بیت به مدینه بازگشتند، جایی که علی بی الحسین(ع) در خانه آکنده از بوی خوش پیامبر(ص) رشد کرده بود. امام 17 ساله بود که عمویش امام حسن مجتبی(ع) را با زهر به شهادت رساندند. امام سجاد(ع) در سایه پدر بزرگوارش امام حسین(ع)، نقش رهبری در رویارویی با ارتداد جاهلیت مآب اموی را تجربه میکرد.
بعد از وقوع حادثه خونبار کربلا در سال 61 هجری، جامعه شیعه در تنگنای شدیدی قرار گرفت که احتمال انقراض تاریخی آن را افزایش میداد. علاوه بر فضای اختناقی که بر اجتماع آن زمان حاکم شده بود، تفرقه و چنددستگی نیز در میان پیروان خاندان پیامبر دیده میشد که خطری به مراتب افزونتر از رویکرد سیاسی حکومت داشت.
برای توصیف آشکارتر فضای اجتماعی آن دوران، سخن امام سجاد(ع)، خود گویا است و آن محدود کردن دوستداران راستین خویش به بیست نفر است در مکه و مدینه! در روایتی دیگر آمده است که در نخستین روزهای امامت آن حضرت، تنها چندین تن در کنار ایشان بودند:
«سعید بن جبیر»، «سعید بن مصیب»، «محمد بن جبیر بن مطعم»، «یحیی بن ام طویل» و «ابو خالد کابلی». در سالهای بعد نیز انحرافهای سرزده از دهههای گذشته بیش از پیش رخ مینمودند و جامعه اسلامی را به کژی و نادرستی بیشتری سوق میدادند. این سیره نامیمون تا جایی پیش رفت که مردم یکی از مهمترین شهرهای مذهبی عالم اسلام یعنی مدینه، دستور یافتند تا به عنوان برده با «یزید» بیعت کنند.
کسانی چون «ابن زیاد»، «حجاج بن یوسف» و «عبدالملک بن مروان» مجری این احکام گردیدند. در چنین شرایطی بود که امام سجاد(ع) امامت را عهدهدار شد وبا سیره و روش خویش، جامعه بحران زده و در معرض نابودی قرار گرفته شیعه را احیا کرد.
تاریخ خود گویای این امر است که آن حضرت در طول زمان 34 ساله امامت خویش، آن هم در وضعیتی با آن درجه از سختی که بیست سال حکومت جابرانه «حجاج» بر عراق، نمونه بارز آن است، توانست رمقی نو به فکر تشیع داده و آن را به جریانی مطرح در جهان اسلام تبدیل کند؛ حرکتی که اوج آن را در دوران پس از وی و در زمان امامت امام باقر و امام صادق(ع) شاهدیم.
از جمله روشهایی که امام سجاد (ع) برای بازگرداندن مسلمین به حقیقت اسلام مورد استفاده قرار داد، بیان عقاید در قالب «دعا» بوده است. کتاب مشهور «صحیفه سجادیه» تنها بخشی از مجموعه عظیم به یادگار مانده از راز و نیازهای آن حضرت است که نگاهی هرچند گذرا به آن، شاهدی برای تایید این سیره اعتقادی امام(ع) به شمار میرود.
باید دانست که مجموعههای دیگری نیز در این زمینه تنظیم شده که با در نظر گرفتن این کتاب به 6 عدد میرسند و برخی از آنها بیش از 180 دعا را شامل میشود. قابل ذکر است که برخی از دعاها، در کتابهای اهل سنت نیز دیده میشوند که این موضوع از میزان نفوذ امام(ع) در جامعه آن روز اسلامی پس از طی شرایط محنتبار دهه شصت هجری حکایت دارد.
دوران امام سجاد(ع) مقارن بود با دوران زمامداری نیرومندترین خلفای اموی؛ «عبدالملک بن مروان»، «ولید بن عبدالملک» و دوران «حجاج» که یکی از خون آشامترین و ستمکارترین استانداران اموی بود. «عبدالملک»، ولایت کوفه و بصره را به «حجاج» سپرده بود و «حجاج» نیز هرکسی را که احتمال میداد به تشیع و اهل بیت گرایش دارد، از دم تیغ میگذراند.
در این زمان شیعه بخصوص از این جهت آماجگاه سرکوب گردیده بود، چون به دنبال شهادت امام حسین(ع) و در نتیجه حماسۀ کربلا قیامها و انقلابات متعدد شیعه صورت گرفته بود.
نخست گروه «توّابین» به رهبری «سلیمان بن صُرد خزاعی» که در سال 61 ﻫجری بلافاصله پس از شهادت امام دست به قیام زد که تا سال 64 ادامه یافت. سپس قیام و انقلاب «مختار» صورت گرفت. این عوامل موجب شده بود که جو خفقان و اختناق شدیدی به وجود آید و شیعه به شدت سرکوب شود.
از نظر ظاهر اوضاع و احوال اجتماعی خطر نابود شدن و به فراموشی سپرده شدن نهضت اصیل اسلامی وجود داشت و راه پیامبر(ص) و امامان در خطر بود. همه دستگاههای تبلیغاتی و دینی و دنیوی در دست امویان بود: حکومت، محرابها، منبرها، مسجدها، قضات، حکام و قشون همه در دست خلافت بود و امام سجاد(ع) یک تنه در برابر همه این قدرت، قرار داشت.
برای حفظ رهبری نهضت در آن موقعیت حساس، امام سجاد(ع) به ظاهر خود را از سیاست کنار کشید و به طور علنی از قیامها پشتیبانی نکرد؛ ولی شواهد زیادی در دست است که انقلابیون از امام سجاد(ع) الهام میگرفتهاند.
امام چرا به طور علنی در جنبشهای سیاسی شرکت نکرد؟ پاسخ میتواند این باشد که پس از واقعه کربلا، مهمترین مسئله برای جبهه حق این بوده که پیامآور خون شهیدان و رهبری نهضت از بین نرود و در آن روزهای حساس و بحرانی که شیعه گروهگروه قتلعام میشدند، رهبری نهضت حفظ شود. امام حسین(ع) اقدام کرد و اینک باید کسی باشد که پیام این امام را حمل و حفظ کند تا اینکه نوبت به امام باقر (ع) و امام صادق(ع) رسد و آنان پیام را نظاممند کنند. این، آن مصلحتی بود که به خاطر بینش الهی، امام سجاد(ع) آن را درک میکرد درحالی که «محمد بن حنیفه» درک نمیکرده است.
امام سجاد(ع) به ظاهر از مسائل سیاسی به دور بود، ولی نقش عظیمی در مبارزه غیر مستقیم و فکری و ایدئولوژیک با نظام حاکم داشت. امام سجاد(ع) در ایفای نقش پیامآوری خون شهیدان، با حضرت زینب(س) شریک بود. امام در کنار زینب کبرا(س) با خطابههایی درباره کوفه و شام و گفتارها و رفتار خود، رسالت حمل پیام شهیدان را انجام داد و همانند حضرت زینب(س)، امام نیز تمام تلاشهایش را در این جهت به کار بست که حماسه کربلا و خاطرات شهادت امام حسین(ع) فراموش نشود.
امام سجاد(ع) از هر فرصتی برای کوبیدن نظام باطل استفاده میکرد. سلاح اصلی امام برای تحقق این هدف خطبه و «دعا» بود. خطبه امام در دربار «یزید» یکی از نمونههای بارز آن است. وقتی حضرت زبان به بیان فضائل پیغمبر و اهل بیت گشود، هر جمله امام ضربهای بود بر «یزید» و نظام اموی که میراثخوار «ابوسفیان»، قطب متقابل محمد (ص) و معاویه، غاصب حقوق اهلبیت بودند. در نیایش و «دعا»ها نیز امام وقتی بر بیان فضائل حضرت محمد(ص) و آلمحمد تکیه میکند، در واقع به طور غیر مستقیم پاسخی است بر کسانی که حامل ارزشهای جاهلی و دشمن اهلبیتاند.
در «دعا»ها، امام سجاد(ع) از یک سو تعالیم اسلام اصیل را زنده نگه میدارد و از سوی دیگر نمیگذارد مشعل مبارزه با ظلم خاموش گردد. در دعاهای صحیفه ، امام همه اصول اعتقادی تشیع را از شناخت خداوند و توحید و نبوت و اصل امامت تا عقاید شیعه نسبت به عدل و قضا و قدر بیان میدارد. او هم حساسیت مسلمانان را نسبت به «ظلمه» و «حُکاّم جور» بر میانگیزد و نشان میدهد که در هر حال اگرچه همه امکانات فکری و اجتماعی در انحصار قدرت حاکم باشد و در خدمت طاغوت و «ضد اسلام» قرار داشته باشد باز هم یک مسلمان «مسئول» است و از مسئولیت دفاع از حریم اسلام و مبارزه با ظالمان فارغ نیست.
دعاهای صحیفه سجادیه دردهای اجتماعی و سیاسی مردم را در قالب نیایش بیان میدارند. امام در دعاها کراراً به «نظام صالح» و «حکومت حقه» اشاره میکند، از «شهیدان» سخن میگوید و بر آنان درود میفرستد. از عادلان و عدالتخواهان سخن به میان میآورد ، از پاسداران سنگر حق و عدالت نام میبرد و نظام مطلوب اسلامی را ترسیم میکند که لامحاله در نظر شنوندگان مقایسهای میان «مطلوب» و «موجود» پدید میآید و نظام خلافت اموی محکوم میشود.
نیایشهای صحیفه کامله در انسان، اجتماع گریزی ایجاد نمیکند، بلکه عمل و حرکت میآفریند. دعاهای صحیفه سجادیه میگویند: «خداوندا به ما توانایی بخش تا از سنت پیامبر نگهداری کنیم و با بدعتها مبارزه بنماییم و امر به معروف و نهی از منکر را انجام دهیم ... .» از محتوای نیایشهای صحیفه کامله کاملا پیدا است که این آوای یک عابد گوشهنشین اجتماع گریز نیست بلکه فریاد «زینالعابدین» است که در عین حال امام مجاهدین نیز هست.
امام مستقیما در این دعاها از خلیفه و دربار اسم نمیبرد ولی یکایک ویژگیهای آنان را برمیشمرد و محکوم میسازد که هدفش افشاگری نظام و رسوا ساختن آن است: «الهم انی اعوذبک من هیجان الحرص ... والحاح الشهوه و تعاطی الکلفه و ایثار الباطل علی الحق ... وسوء الولایه لمن تحت ایدینا؛ خداوندا! به تو پناه میبرم از اینکه حرص ما فزونی گیرد و شهوتها و نفس پرستیهای ما پای فشارد و دست به تجملپرستی زنیم و با وجود حق، باطل را برگزینیم و درباره کسانی که تحت حاکمیت ما هستند رفتار بدی داشته باشیم.» یا: «او نعضد ظالماً او نخذل ملهوفاً؛ خدایا ما را از کسانی قرار مده که به ظالم و ستمکار یاری دهیم و مظلوم و بیچاره را تنها گذاریم».
منابع:
1. شهیدی، سید جعفر، زندگانی علی بن الحسین(ع)، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377.
2. المقرم، عبدالرزاق، الامام زین العابدین (علی بن الحسین)، مطبعة الغری، نجف 1397ﻫ.ق.
3. شهیدی، سید جعفر، پس از پنجاه سال (قیام حسین(ع))، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
4. شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، مرکز نشر دانشگاهی.
5. جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، مطبعة الهلال، قاهره 1902م.
6. قمی، حاج شیخ عباس، سفینهالبحار، انتشارات سنائی.
7. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، مکتبه المفید، قم 1367ﻫ.ق.