13شهریور ماه امسال، ماموران پلیس پایتخت در جریان قتل مادر و دختری در شرق قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. بررسیها نشان میداد که این مادر و دختر با ضربات جسمی تیز و برنده از پای درآمدهاند و شاهدان نیز دیده بودند که بعد از جنایت، مردی از داخل خانه آنها بیرون دویده و پا به فرار گذاشته است. وقتی بازپرس شهریاری، قاضی کشیک قتل تهران، همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم آگاهی در محل جنایت حاضر شد، تحقیقات برای کشف راز قتل مادر و دختر شروع شد. همسایهها میگفتند که بعد از فرار مرد ناشناس از خانه قربانیان، آنها پسر خانواده به اسم مراد را دیدهاند که فریادزنان به کوچه دویده و گفته که مادر و خواهرش کشته شدهاند.
با این اطلاعات، بازجویی از مراد، شروع شد. او که در طبقه سوم ساختمان زندگی میکرد،گفت: با شنیدن سر و صدایی که از طبقه پایین به گوش میرسید، از خواب بیدار شدم و با عجله از پلهها پایین رفتم. همان لحظه مردی را دیدم که از خانه مادرم خارج شد و فرار کرد و بعد هم چشمم به اجساد غرق خون مادر و خواهرم افتاد و فهمیدم که دزد ناشناس آنها را به قتل رسانده است. برای همین بهدنبال مرد جنایتکار دویدم اما او فرار کرده بود.
اظهارات مرد جوان در حالی بیان میشد که بررسیها نشان میداد که هیچ سرقتی از خانه قربانیان صورت نگرفته است. از سوی دیگر ماموران متوجه اختلاف مراد با مادر و خواهرش شدند و همه اینها باعث شد که ظن پلیس و بازپرس پرونده به مرد جوان بیشتر شود. با دستگیری این مرد، او تحت بازجویی دوباره قرار گرفت و این بار راز مهمی را فاش کرد.او گفت: مدتها بود که با مادر و خواهرم اختلاف داشتم. من به آنها اعتماد نداشتم و بر سر همین موضوع نقشه قتلشان را طراحی کردم و برای انجام این کار یک آدمکش اجیر کردم.
وی ادامه داد: نعمت، همان مردی که همسایهها او را هنگام فرار از خانه مادرم دیده بودند، یک کارگر افغانی است که کار ساختمان و بنایی انجام میدهد. من او را از مدتها قبل میشناختم و وقتی فکر کشتن مادر و خواهرم به سرم زد از وی خواستم این کار را انجام دهد. من میدانستم که خودم نمیتوانم این کار را انجام دهم. برای همین به نعمت گفتم اگر مادر و خواهرم را به قتل برساند، 50میلیون تومان پول به او میدهم. برای همین طبق قرارمان یک چک به او دادم و شب حادثه در خانه را برای ورود او باز گذاشتم. قرار شد در نیمههای شب، درست زمانی که مادر و خواهرم در خواب هستند کارگر افغانی وارد خانه شود و آنها را به قتل برساند که او این نقشه را اجرا کرد و آنها را به قتل رساند.
دستگیری قبل از فرار
پس از اعترافات مراد، تحقیقات پلیسی برای بازداشت آدمکش اجیر شده آغاز شد. این مرد بدون برجا گذاشتن ردی از خودش متواری شده بود تا اینکه پلیس ردی از او در حوالی شهریار به دست آورد. وقتی ماموران خود را پشت در مخفیگاه نعمت رساندند، متوجه شدند که او فراری شده و به محل دیگری گریخته است. بررسیها ادامه داشت تا اینکه چند روز پیش مرد افغانی در شهرک اندیشه شناسایی شد و در حالی که مقدمات فرار خود به خارج از کشور را فراهم کرده بود، در یک عملیات ضربتی دستگیر شد. متهم وقتی پیشروی شهریاری، بازپرس دادسرای جنایی، قرارگرفت خود را بیگناه دانست و گفت: مدتی قبل مراد از من خواست که مادر و خواهرش را بکشم و در ازای انجام این کار 50میلیون تومان پول نقد پیشنهاد کرد و من هم قبول کردم.
روز حادثه با هم به آبمیوهفروشی رفتیم و نقشه را مرور کردیم. قرار شد او در خانه را باز بگذارد تا من شبانه به آنجا بروم اما شب هنگام وقتی وارد خانه قربانیان شدم و به پشت در رسیدم، وجدانم اجازه نداد به داخل بروم و آنها را بکشم. برای همین با عجله خانه را ترک کردم تا اینکه روز بعد فهمیدم این مادر و دختر به قتل رسیدهاند و در حالی که هیچ پولی از مراد نگرفته بودم قصد فرار داشتم که دستگیر شدم.
این کارگر افغانی درحالی خود را بیگناه میداند که پلیس هنگام دستگیری او، از داخل ساکدستیاش یک لباس خونآلود پیدا کرده و همه شواهد حکایت از این دارد که وی قاتل است. به همین دلیل تحقیقات از هر دو متهم این پرونده ادامه دارد تا زوایای پنهان جنایت خونین فاش شود.