گروه ادب و هنر: استیون سودربرگ یکی از معدود کارگردانان سینمای معاصر است که با ساخت آثاری استودیویی و مستقل توانسته تعادلی بین سینمای تجاری و هنری در زندگی حرفه‌ای‌‌اش ایجاد کند.

استیون سودربرگ - کارگردان

از یک‌سو، سازنده سری فیلم‌های یاران اوشن بود که فقط به قصد فروش در گیشه با حضور جمعی از ستاره‌های سینما تولید شد و از سوی دیگر فیلم‌هایی چون «کافکا» و «جنسیت، دروغ و نوارهای ویدئویی» را ساخت که مورد توجه منتقدان قرار گرفت و فیلم دوم نخل طلای کن را برایش به همراه داشت.

فیلم جدید او‌ درباره شیوع ویروسی مرگبار است که از هنگ‌کنگ تا شیکاگو و لندن را در برمی‌گیرد و تمام دنیا را به هم می‌ریزد.
«شیوع» در بحبوحه بحران مالی در دنیای واقعی، شورش‌هایی که بخشی از اروپا را فرا گرفته و ترس روزافزون از تروریسم بیولوژیکی ساخته شده و از دست رفتن اعتماد در تمام بخش‌های جامعه را که بازتاب اضطراب‌های دنیای معاصر است، ترسیم می‌کند. داستان از اینجا شروع می‌شود که زنی (با بازی گوینت پالترو) وقتی از سفر به هنگ‌کنگ برمی‌گردد نشانه‌های بیماری آنفلوانزا را دارد، اما وضع او به‌تدریج بدتر می‌شود. همسر او (با بازی مت‌دیمن) با درماندگی شاهد این وضعیت است و در شرایطی که بیماری شیوع پیدا می‌کند، باید به تنهایی از دختر 15ساله‌شان محافظت کند.

وقتی اوضاع از کنترل خارج می‌شود، سازمان جهانی بهداشت و مراکز کنترل و پیشگیری بیماری در آمریکا وارد عمل می‌شوند و در همین حال یک فعال اجتماعی (با بازی جود‌لاو) مقامات را به لاپوشانی متهم می‌کند.

«شیوع» براساس تحقیقات علمی و با مشاوره کارشناسان جهانی در حوزه بیماری‌های ویروسی ساخته شده است.
کیت وینسلت، ماریون کوتیار و لارنس فیشبرن دیگر بازیگران فیلم «شیوع» هستند. سودربرگ در این گفت‌وگو از دلایل انتخاب سوژه و ساخت فیلم می‌گوید.

  • چه شد که به سراغ ساخت این فیلم رفتید؟

تازه فیلم خبرچین تمام شده بود و بحث درباره انتخاب کار بعدی بود. در فیلم خبرچین صحنه‌ای وجود دارد که اسکات باکولا (قهرمان فیلم) با تلفن صحبت می‌کند. بعد ناگهان سرفه و عطسه‌های شدیدی می‌کند و گوشی را به شخصیت دیگری می‌دهد و می‌گوید:«حالا اگر من مریض شده باشم چی؟ من مریض باشم یعنی بچه‌ام هم مریض شده!» این موضوع در ذهن من بود تا اینکه سوار هواپیما شدم و بعد با خودم گفتم شاید ایده ساخت فیلمی درباره یک بیماری اپیدمیک خوب باشد و به‌خاطر واقع‌گرایی بتواند با تماشاگر ارتباط خوبی برقرار کند.

  • اگر نخواهیم فیلم‌های متعددی که با حضور زامبی‌ها ساخته شده را در نظر بگیریم، در سال 1995 فیلم شیوع با بازی داستین هافمن ساخته شد و موفق نبود. چرا فکر می‌کنید که حالا زمان مناسبی برای اکران فیلمی با این سوژه است؟

هنوز عکس‌العمل تماشاگران را ندیده‌ایم و نمی‌توانیم با قاطعیت بگوییم که زمان مناسبی ساخته شده یا اینکه باید سال‌ها بعد ساخته می‌شد. تنها نکته مهم در ساخت این فیلم پاسخی بود که من از مسئولان استودیو وارنر برای ساخت فیلم گرفتم. وقتی که ما فیلمنامه را به آنها ارائه کردیم، همه به آن نگاهی واقع‌گرایانه داشتند و هیچ‌کس از همکاری برای کلیدخوردن پروژه امتناع نکرد. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد و این نشان می‌داد تمامی عوامل این داستان را در حالت کلی باور دارند و برای من این موضوع ارزش زیادی داشت. البته قبلا با تمام دانشمندانی که صحبت کرده بودیم، موضوع فیلم کاملا تأیید شده بود و اکثر آنها فقط می‌گفتند زمان وقوع چنین چیزی ممکن است که متغیر باشد اما در اینکه چنین چیزی در آینده نزدیک اتفاق خواهد افتاد شکی نداشتند. اگر شما به سابقه بیماری‌های واگیردار نگاه کنید می‌بینید در بخش‌هایی از دنیا هر چند سال یک‌بار رخ داده و نمونه مشهور آن سارس بود که برای مدتی در تمام دنیا مشکل آفرید. ضرباهنگ فیلم بازتاب سرعت شیوع بیماری و این مسئله است که چطور همه چیز به سرعت از کنترل خارج می‌شود.

  • فیلم شما خواه‌ناخواه تا حدی سیاسی هم هست. عدم‌اعتماد به دولت و سیاست‌هایش برای مبارزه با بیماری‌های واگیردار به شکل غیرعلنی در بخش‌هایی از فیلم دیده می‌شود.

تجربه شخصی من درباره کسانی که در بخش مبارزه با بیماری‌های واگیردار کار می‌کنند این بود که آنها واقعا در این زمینه فعال هستند و اقدامات پیشگیرانه‌ای را هم انجام داده‌اند. در کنار آنها چند سازمان دیگر هم در این زمینه فعال هستند و شاید درست نباشد که سیاست‌های دولت را به موضوع ویروس و شیوع آن ربط داد. من نمی‌خواستم در این فیلم همه را متهم کنم اما در هر سازمانی همیشه افرادی هستند که کارها را با مقاصدی به‌جز آنچه تعریف شده انجام می‌دهند و همین موضوع شبهاتی را به‌وجود می‌آورد.

  • پرداختن به این موضوع در زندگی شخصی‌تان تأثیر گذاشته؟ مثلا رفتارهای جدیدی در رستوران‌ها و سینماها برای مراقبت از خودتان ندارید؟

راستش به این موضوع فکر نکرده‌ام هر چند که حالا خیلی مراقب عدم‌ابتلا به این‌گونه بیماری‌ها هستم. حتی زمانی که گریمورها مشغول کار هستند سعی می‌کنم زیاد نزدیک وسایل کار آنها نباشم و وسایل کاری را که صدها نفر استفاده کرده‌اند دست نزنم.

  • باز هم جز فیلم‌هایی که زامبی‌ها قهرمان آنها بودند، در اکثر فیلم‌هایی که با سوژه‌ای مشابه در گذشته ساخته شده بودند می‌دیدیم مردم پس از ابتلا به این بیماری‌های واگیردار رفتارهای غیرعادی دارند. برخی از آنها کنترل اعصابشان را از دست می‌دهند و برخی دیگر مرتکب کارهای نادرستی می‌شوند. اما شما ظاهرا به شکلی آگاهانه از این موضوع دوری کرده‌اید.

ما این قانون را از ابتدا گذاشتیم که شخصیت‌های ما به شهرها و مکان‌هایی که قبلا نبوده‌اند نمی‌روند. داستان هم هرگز به شهری که در فیلم نیازی نبود منتقل نمی‌شد. اما درعین حال تلاش فیلم در این است که نشان دهد بیماری در عرصه‌ای گسترده در تمام دنیا قربانیانش را می‌گیرد. درگذشته همیشه در فیلم‌های ژانر فاجعه می‌دیدیم مثلا ناگهان فیلم به پاریس کات می‌کند و شاهد صحنه‌هایی هستیم که اصلا پیش زمینه‌ای درباره‌اش نداریم و مردمی را می‌بینیم که رابطه احساسی نمی‌توانیم با آنها برقرار کنیم. این قانون اول ما در ساخت این فیلم بود. از سوی دیگر هدفم نشان دادن آدم‌هایی بود که با یک مشکل در دنیای واقعی دست و پنجه نرم می‌کنند، به‌خصوص مشکلی که برای رفع آن زمان زیادی باقی نیست و خطر در بالاترین حد خودش همه را تهدید می‌کند.

  • با این شرایط چرا هنگ‌کنگ را به‌عنوان کشور مبدا ویروس انتخاب کردید؟ دولت چین درباره مسائلی از این دست به‌شدت حساس است. نگران نبودید که این موضوع مشکلاتی را ایجاد کند؟ انتخاب دوم شما به‌جای هنگ‌کنگ چه بود؟

چیزی که ما حین تحقیق برای فیلم دریافتیم این بود که ویروس مورد نظر ما نخستین‌بار در منطقه گوانجو درچین دیده شده بود و دلیل اینکه ما هنگ‌کنگ را به‌جای چین انتخاب کردیم این بود که در این کشور تنش‌هایی در دولت وجود دارد و درواقع دو دولت درحال کار است و بااینکه ما تلاش زیادی کردیم ارتباط با هردوی آنها کار دشواری بود. برخلاف تصور شما دولت چین حین شیوع سارس در دنیا با سازمان بهداشت جهانی همکاری خوبی داشت.

  • برای اینکه فیلم کاری تبلیغاتی از آب درنیاید چه نکاتی را مد نظر داشتید؟

هدف اصلی‌ام این بود که فیلم تا جایی که ممکن است ساده باشد. تمام فیلم را با 2 لنز ساده گرفتیم و واقعا دوست داشتم در بین تمام فیلم‌هایم، شیوع یکی از ساده‌ترین‌ها باشد. اما درعین حال دوست داشتم هر سکانسی دارای پیام خاصی باشد. دوست نداشتم شات‌ها هدر برود. به این ترتیب اگر قرار بود یکی از شات‌ها در اتاق تدوین حذف شود، بخشی از پیام فیلم حذف می‌شد.

گاردین - 14سپتامبر 2011
ترجمه: امیررضا نوری‌زاده

کد خبر 146495

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز