هیچ کس نمیدانست که جایی هست که بخواهد به شهر سروسامان دهد و خیابانهای خاکی شهر را آبپاشی و زبالهها را جمعآوری کند و برای استفاده مردم از آب قناتها قانون وضع کند. حتی باور اینکه عبور و مرور دوچرخه و خودرو میتواند تحت قوانینی خاص باشد، بسیار دور از ذهن بود. اما فروریزی یکباره برج و باروهای شاه طهماسبی در اطراف تهران، آغازی بود بر حضور نهادی نوپا. شهرداری تهران خیلی زود شروع به کار کرد. از ساماندهی برخی مشاغل مانند نانوایی گرفته تا تردد خودروها و دوچرخهسواری و حتی اموری مانند صدور مجوز برای رادیو- همه- زیر نظر شهرداری قرار گرفت و بلافاصله اداره تنظیفات در این نهاد شکل گرفت.
پس از آن پایتخت گسترش یافت و هر روز بر میزان جمعیتش افزوده شد. یکباره تهران به سمت شمال و سپس به سمت غرب رشد کرد و شهر بزرگتر شد و مشکلات آن نیز بیشتر شد و فعالیت هایش هم گسترده تر. در تمامی این سالها شهرداری نمادی شد از بوروکراسی مدرن. مردم در اتاقهای پیچ در پیچ شهرداری به این سو و آنسو میرفتند و کارهایشان همچنان به کندی پیش میرفت. اکنون که نگاهی به تاریخ دور و دراز استقرار شهرداری میاندازیم، آمارها بیانگر واقعیتهای بسیاری هستند.
شهرداری تهران در عمر 104سالهاش تاکنون 57شهردار را بهخود دیده است. جالب است بدانیم که از این میان 12 شهردار در تهران به جرم اختلاس از کار برکنار شدهاند. از روزگار گذشته تاکنون همیشه شهرداری تهران تقریبا یک دهم بودجه کشور را بهخود اختصاص میداده و طبیعی است که بسیاری از شهرداران پایتخت به بهانه اختلاس و اتهام و جرائمی از این دست از کار برکنار شوند. اما اکنون در روزگار «زندگی در کاخهای شیشهای» به سر میبریم؛ روزگاری که شفافیت و هوشمندسازی الگوی کاملی از نظام اداری و اجرایی است.
با شکلگیری نظام سلامت اداری و مقابله با فساد که در دهمین سال ابلاغ فرمان 8مادهای مقام معظم رهبری تحقق یافت، نخستین گام برای شفافسازی، هوشمندسازی و کوچک کردن ساختار اداری شکل گرفت؛ البته این اقدام گامی اساسی در ساختار اداری کلان کشور محسوب میشود.
واقعیت این است که هر شهروند در هر جای کشور، هنگامی که برای انجام کاری به ادارات و مراکز مختلف مراجعه میکند، اسیر چنبره نظام بوروکراتیک میشود. شاید کابوس کافکایی بوروکراسی گویاترین حدیث ناکارآمدی نظام اداری سنتی باشد. شاید قرار است این روزها نظام اداری و اجرایی از نو سامانی یابد و تحرکی نوین را بیاغازد.
تردیدی نیست که 10سال پیش پس از آنکه فرمان 8مادهای مقام معظم رهبری به روسای سه قوه برای اصلاح ساختار اداری و مقابله با فساد مطرح شد، همگان انتظار تحولی نو را داشتند. اگرچه در آن روزها همایشهای متعدد و سخنرانیها و مقالههای فراوانی منتشر شد، اما برای ایجاد تغییری بنیادین به زمان نیاز بود؛ زمانی که میبایست بگذرد و ساختاری نو، ققنوس وار از دل آن سر برآورد.
اکنون که بر مرزهای جهان جدید ایستادهایم و قرار است تحولی نو در ساختار اداری شکل گیرد، شاید اهمیت سخنانی که 2 قرن پیشتر امیرکبیر به زبان راند و با زبانی تازه 10سال پیش دوباره جانی گرفت، امروزه بیشتر بر ما آشکار باشد. آنروز نامه امیر کبیر به ناصرالدین شاه، اسباب برکناریاش را فراهم آورد، اما امروزه ما که فرزندان آن بزرگمرد هستیم با افتخار آن را آویزه گوش خود قرار میدهیم.