11 مهرماه امسال ماموران کلانتری 131 شهرری در جریان قتل یک جوان 18ساله قرار گرفتند و راهی محل حادثه شدند. در تحقیق از شاهدان مشخص شد که قربانی با 2پسر نوجوان درگیر شده و توسط یکی از آنها به قتل رسیده است. وقتی معلوم شد که مقتول در روز حادثه با دوست 17سالهاش به نام کامران قرار ملاقات داشته است، این پسر نوجوان دستگیر شد و در بازجوییها گفت: ما قصد کشتن کسی را نداشتیم.
یک روز قبل از حادثه وقتی به خانه خواهرم رفته بودم، خواهرزاده خردسالم گوشی موبایلم را گرفت و اشتباهی شماره یکی از دوستان سابقم را شمارهگیری کرد و وقتی تماس بر قرار شد، با او حرف نزد. بعد از چند دقیقه وقتی دوستم با من تماس گرفت، به او گفتم که خواهرزادهام شمارهاش را اشتباهی گرفته اما او باور نکرد.
چون قبلا با هم اختلاف داشتیم، تصور کرده بود که قصد مسخره کردنش را دارم و برای همین خواست که برای تسویه حساب با هم قرار بگذاریم اما من به سر قرار نرفتم. وقتی او اصرار کرد که با هم قرار بگذاریم، ماجرا را به دوستم ناصر گفتم و با او سر قرار رفتیم اما آن روز با مقتول درگیر شدیم و ناصر با چاقو او را به قتل رساند. بعد از اعترافات پسر نوجوان، با راهنمایی وی عامل جنایت به نام ناصر نیز به دام افتاد و در بازجوییها به جنایت اعتراف کرد؛ جنایتی که بر سر دعوایی بچگانه شروع شد و ماجرای دردناکی را رقم زد.
گفتوگو با عامل اصلی جنایت
چند سال داری؟
متولد 73هستم و سال دوم دبیرستان.
چه شد که دست به این جنایت زدی؟
یک روز پیش از حادثه وقتی از دبیرستان خارج شدم، دوستم کامران به من پیامکی فرستاد و گفت که با یکی از دوستان سابقش می خواهد دعوا کند. او از من خواست همراه او به محل قرار بروم و من هم وقتی با اصرار او مواجه شدم قبول کردم.
مگر تو دوست کامران را میشناختی؟
نه، تا حالا او را ندیده بودم.
بعد چه شد؟
من هم قبول کردم و فردای آن روز همراه کامران به محل قرار در میدان اصلی شهرری رفتیم و من همراه خودم چاقو بردم تا مقتول را بترسانم.
پس چرا او را با چاقو به قتل رساندی؟
وقتی کامران و مقتول با هم بحثشان شد، من مقتول را هل دادم و او هم فحش داد. چاقو را از جیبم در آوردم تا کمی بترسد اما نمیدانم چطور به او اصابت کرد و این حادثه اتفاق افتاد. چاقو به گردن مقتول خورده بود و من با دیدن خون، از ترس فرار کردم. حتی زمانی که دستگیر شدم خبر نداشتم که او به خاطر ضربه چاقو جان باخته است.
کی متوجه شدی که او به قتل رسیده است؟
وقتی به دادسرا رفتم، پدر و مادرم را دیدم که گریه میکنند. آنها به من گفتند که چرا دست به قتل زدم اما باز هم باورم نشد. گیج بودم تا اینکه بازپرس از من خواست جزئیات قتل را توضیح دهم. همان موقع متوجه شدم که دوست کامران با ضربه چاقوی من جان باخته است. براساس این گزارش، 2 متهم پرونده برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار دارند.