در اینجا اما پرفروشترین فیلمها محصولات نیمه دوم دهه80 هستند که قرار گرفتنشان در صدر فهرست، بیشتر مدیون افزایش بهای بلیت سینماست. در عوض 10فیلم پرتماشاگر سینمای ایران را آثار دهههای60 و 70 تشکیل میدهند؛ 7فیلم از دهه60 و 3فیلم از اوایل دهه70. پرمخاطبترین فیلم 30سال اخیر «عقابها» ست که تولید سال 63 است و سال 64 اکران شد و فیلم دهم جدول «آدمبرفی» است که محصول سال73 است که با 3سال وقفه، سال 76 به اکران درآمد. آمارها نشان میدهند که سینمای ایران نزدیک به 15 سال است نتوانسته فیلم پرتماشاگری از جنس دهه60 و اوایل دهه70 داشته باشد.
عقابها: ساموئل خاچیکیان در حالی این فیلم را کارگردانی کرد که بیش از 2دهه از آخرین فیلم موفقی که ساخته بود میگذشت. در شرایطی که جنگ تحمیلی اوج گرفته و هنوز فیلم قابل قبولی در این ژانر ساخته نشده بود، خاچیکیان با محوریتدادن به حادثهپردازی و با تسلط تکنیکی و تجربهاش موفق شد فیلمی بسازد که در تهران و شهرستانها از تماشاگرانش سوت و کفهای بسیار دریافت کند.عقابها در اواخر شهریور 64 اکران شد و در اکران اولش 4هفته روی پرده بود. بیشتر سینماهای نمایشدهندهاش نیز در مناطق مرکزی و جنوبی شهر واقع شده بودند. عقابها پرفروشترین فیلم سال شد و تا یک دهه در اکرانهای مکرر همچنان به نمایش درآمد و خوب فروخت؛ پرتماشاگرترین فیلم سینمای پس از انقلاب که اگر فروشش را با رقم متوسط بلیتهای فعلی محاسبه کنیم به مبلغی بالای 25 میلیارد تومان میرسیم! قهرمانپردازی به همراه کنار هم قرار دادن یک ستاره باسابقه (سعید راد) در کنار ستاره تازه سینمای آن دوران (جمشید هاشمپور) و ریتم تند و مهیج فیلم، عقابها را در مقامی قرار داد که بعید است به این زودیها، فیلمی بتواند به رکوردش نزدیک شود.
کانیمانگا: فیلمی حماسی با ساختار و تکنیک درست که برخلاف عقابها سکانسهای جنگ هواییاش حاصل مونتاژ فیلمهای خبری ارتش نبود. برای اولین بار در سینمای ایران سکانسهای نبرد هوایی جلوی دوربین ساخته شد. سیفالله داد به عنوان کارگردان، قواعد بازی را درست رعایت کرد و از نقش جمشید الوندی فیلمبردار کانیمانگا نیز در خوشپرداختی فیلم نمیتوان گذر کرد. فرامرز قریبیان ستاره سینمای دهه60 در نقش خلبان یکی از عوامل جذب مخاطب در زمان اکران فیلم بود.
کانیمانگا در روزهای جنگ ساخته شد و در شرایطی اکران شد که به تازگی ایران قطعنامه 598 را پذیرفته بود.
با این همه فیلم، فروش فوقالعادهای کرد.
بگذار زندگی کنم: ملودرام پرسوز و گداز خانوادگی که درجه کیفی «جیم» را از وزارت ارشاد دریافت کرد و به همین دلیل در تهران با محدودیت زمانی و مکانی بدون در اختیار داشتن سینماهای ممتاز اکران شد. با این حال بگذار زندگی کنم فروش خوبی کرد و بعد در اکران شهرستانها تماشاگران پرتعداد یافت. اصطلاح فیلم شهرستان که در دهه60 میان پخشکننده و تهیهکنندگان باب بود، به فیلمهایی از جنس بگذار زندگی کنم اطلاق میشد که گرچه درجه کیفی پایینی دریافت میکردند و در تهران با محدودیت اکران مواجه میشدند ولی در عوض سینماهای شهرستان را به تسخیر خود درمیآوردند.
شاپور قریب از کارگردانان قدیمی سینمای ایران در تنها تجربه موفق پس از انقلابش، ملودرامی ساخت که با توجه به معیارهای دهه60 همه چیز داشت؛ از دعوای عروس و مادرشوهر، اختلافات زناشویی تا گوش ایستادن و غیبت و یک کلاغ چهل کلاغ کردن!
افسانه بایگان تنها بازیگر زن پولساز دهه60 در کنار مهدی هاشمی که با «سلطان و شبان» بیشتر در قالب بازیگر طنز شناخته شده بود ویترین پرمخاطبترین ملودرام سینمای پس از انقلاب را شکل دادند.
گذرگاه: فیلم حادثهای جنگی که به نظر میرسید الگویش سینمای پارتیزانی است؛ با خشونتی بسیار و تکیه بر حادثهپردازی و تیپسازی به جای شخصیتپردازی؛ با ریتم سریع و تعدد پلانها که در تدوین هم کوشیده شده بود ضرباهنگ تندتر شود. گذرگاه تنها فیلم فهرست پرمخاطبترین آثار سینمای پس از انقلاب است که نه تنها ستاره که حتی بازیگر چندان شناخته شده هم ندارد و جالب اینکه فروش بسیار بالای فیلم و تماشاگران پرتعدادش هم باعث نشدند بازیگرانش به شهرت و محبوبیت برسند. شناختهشدهترین بازیگر گذرگاه در سالهای بعد اردلان شجاعکاوه بود که سهم بیشتری در بازی سریالهای تلویزیونی داشت.
گذرگاه هم از جمله فیلمهای دهه60 است که در اکرانهای چندم به خصوص در شهرستانها، مشتری بسیاری داشت. شهریار بحرانی، کارگردان گذرگاه، این تکیه به حادثهپردازی را با تکنیک بسیار بهتر و پرداخت حرفهایتر در «حمله به اچ 3» تکرار کرد ولی نتوانست توفیق این ساختهاش را تجدید کند.
تاراج: موفقترین فیلم سازندهاش در سالهای پس از انقلاب که از حیث سروشکل و پرداخت سینمایی از «میخواهم زنده بمانم» هم اثر قابل قبولیتری است. یک اکشن مواد مخدری که آغازگر موجی از فیلمهای مشابه شد که در همه آنها یک جمشید هاشمپور وجود داشت که با سری تراشیده تیپ زینال بندری را تکرار میکرد. تاراج یکی از سنجیدهترین فیلمهای تجاری 3دهه اخیر سینمای ایران است با فیلمنامهای که سیر حوادث در آن با مقیاسهای سینمای عامهپسند درست چیده شده و به جای دیالوگ بیشتر جمله قصارهایی دارد که در ذهن تماشاگر ثبت میشود. به همراهش موسیقی ناصر چشمآذر، گوشنواز و فیلمبرداری شیک فرج حیدری یاری بخش کارگردانی شد که چون نمیتوانست بازی کند، بیشتر روی کارگردانی متمرکز شد.
بهزاد جوانبخش بازیگر فیلمهای دهه50 خاچیکیان قرار بود سیمای قادری را تداعی کند که اینگونه هم شد و جمشید هاشمپور با این فیلم جایگاه خود را به عنوان ستارهای پولساز برای دستکم 10سال تثبیت کرد.
اجارهنشینها: داریوش مهرجویی پس از یک دوره فترت، با ساخت یک کمدی شهری خوش پرداخت به واقع دور تازه کارنامه سینماییاش را شروع کرد. اجارهنشینها اولین کمدی استاندارد و باکیفیت پس از انقلاب نیز هست که سازندهاش با درک درست از قواعد ژانر و دستمایه قرار دادن موضوعی که طبقه متوسط درگیرش بود توانست پای بسیاری را به سالنهای سینما باز کند.
اجارهنشینها کمدی مفرحی بود که تماشاگر را میخنداند بدون اینکه به دام هزل و ابتذال بیفتد. عزتالله انتظامی در نقش عباسآقا سوپرگوشت و اکبر عبدی در نقش آقای قندی فوقالعاده بودند؛ همچنان که زندهیادان حمیده خیرآبادی و حسین سرشار.
خواستگاری: مهدی فخیمزاده به عنوان یکی از فیلمسازان پرکار دهه60 با تنوع ژانری عجیب در کارنامهاش(از فیلم جنایی«میراث من جنون» تا کمدی «تشریفات» و حتی فیلم عرفانی «تپش») در انتهای این دهه به خواستگاری رسید. روایت عشق پیری هم مضمون تازهای در آن دوران به شمار میرفت و هم میشد به بهانه مسن بودن کاراکترها، عشق را با حاشیه امنیت به تصویر کشید. مرحوم هادی اسلامی که با بازی در نقشهای جدی (از مدرس گرفته تا نوری فیلم «سرب») شهرت یافته بود، برای اولین بار بازی در نقشی کمیک را تجربه میکرد و بخشی از بار این هیأت تازه را دوبله ناصر طهماسب به دوش میکشید.
کلاه قرمزی و پسرخاله: با محبوبیت برنامه تلویزیونی «صندوق پست»، جبلی و طهماسب تصمیم گرفتند پای عروسکهای محبوب بچهها را به سینما نیز بازکنند. اینکه فیلم کلاهقرمزی و پسرخاله به اندازه برنامه صندوق پست بامزه و جذاب از کار درنیامد نیز اهمیت چندانی نداشت، چون انبوه کودکان به همراه والدینشان به تماشای فیلم شتافتند. چند فصل موزیکال کنار شوخی سنجیده و با نمک با فیلم «گوزنها» قرار بود سستیهای فیلمنامه و کمملات بودنش را (که ظرفیت یک فیلم سینمایی را نداشت) جبران کنند؛ مهمترین کار را البته خود عروسکهای محبوب انجام دادند. در حالی که سینمای کودک دچار افول شده بود، کلاهقرمزی و پسر خاله فرصتی مغتنم برای نسلی بود که سینما به تدریج داشت به فراموشیاش میسپرد.
عروس: به انبوه دلایلی که همواره از آنها به عنوان دلایل توفیق عروس نام برده میشود، باید تلاش، انگیزه و پشتکار بهروز افخمی را اضافه کرد. صفاتی که شاید بتوان گفت اکنون عکساش در مورد افخمی صدق میکند، ولی در آن سالها او کارگردان تازهنفس و با اعتماد به نفسی بود که با تأثیرپذیری از سینمای کلاسیک آمریکا(که بر خلاف رسم آن دوران از اعلام کردنش هم ابایی نداشت) کوشید تا هم سنت ستارهسازی را احیا کند و هم فیلمی جذاب و سرگرمکننده بسازد. پایان جنگ، تغییر شرایط جامعه، فیلمنامه پرکشش(به خصوص در نیمه اول فیلم)، شور جوانی و نشاط، بازیگران جوان خوشقریحه در قامتی ستارهگون، ملودرام، ترکیب سینمای هیچکاک با فیلمهای سیامک یاسمی از جمله دلایلی بودند که برای توفیق این اولین ملودرام جدی، خوشساخت و موفق پس از انقلاب از آنها یاد شده است. اما افخمی جوان و باانگیزه روزهای عروس، مهمترین علت موفقیت این فیلم مهم و تأثیرگذار سینمای ایران است که دفتر دهه60 را میبست و به آغاز دهه70 خوشامد میگفت.
آدم برفی: مشاهده وضعیت فعلی برخی منتقدان فیلم آدمبرفی در زمان اکرانش، شاید جالب توجهترین نکته برای نگاهی امروزی به این ساخته داوود میرباقری باشد؛ فیلم نمونهای حوزه هنری که از ابتدای دهه70 کوشید تا با ابزار جذابیت پیامهای مطلوبش را به تصویر بکشد.
استفاده آشکار از نشانههایی که سینمای قبل از انقلاب را تداعی میکردند و زنپوشی قهرمان اصلی آدمبرفی به حاشیههایی دامن زد که فیلم 3سال بعد از تولید و در شرایطی بر پرده آمد که تقریبا همه نسخه ویدئویی رنگ و رورفتهاش را دیده بودند. در واقع نمایش آدمبرفی در سال 76، عملا اکران دوم فیلم به شمار میرفت. شاید اگر فیلم در زمان خودش و بیش از دیده شدن گسترده روی نوار ویاچاس، اکران میشد، میتوانست رقیبی جدی برای عقابها برای تصدی جایگاه پربینندهترین فیلم سینمای پس از انقلاب باشد. فیلم با استفاده از اغلب عناصر سینمای کافهای قبل از انقلاب، کوشید تا در نتیجهگیری نهایی، پیام ارزشمندی را به مخاطب منتقل کند و بینندههای پرتعدادش نشان میدهد که دستکم در رسیدن به برخی از اهدافش موفق عمل کرده است.
ردیف | فیلم | سال اکران | کارگردان | تهیه کننده | تعداد تماشاگر |
1 | عقابها | 1364 | ساموئل خاچیکیان | علی مزینانی | 8/600476 |
2 | کانی مانگا | 1367 | سیف الله داد | هدایت فیلم | 5/973/888 |
3 | بگذار زندگی کنم | 1365 | شاپور قریب | علی اکبر عرفانی | 5/437/946 |
4 | گذرگاه | 1365 | شهریار بحرانی | حوزه هنری | 4/727/914 |
5 | تاراج | 1364 | ایرج قادری | محمدتوبه خواه | 4/636/281 |
6 | اجاره نشینها | 1366 | داریوش مهرجویی | هارون یشایایی | 4/574/910 |
7 | خواستگاری | 1368 | مهدی فخیم زاده | علی مزینانی | 4/339/193 |
8 | کلاه قرمزی و پسرخاله | 1372 | ایرج طهماسب | مجید مدرسی | 4/301/848 |
9 | عروس | 1370 | بهروز افخمی | سیدضیاءهاشمی | 4/423/538 |
10 | آدم برفی | 1376 | داوود میرباقری | حوزه هنری | 4/351/187 |