آیا ممکن است که شهرداری در جای جای شهر با ایجاد زیرگذرهای مختلف امکان تردد آسان آنان را بهوجود آورد در حالی که انبوهی از مشکلات مانند معارضان ملکی در محدوده خیابانها راه را بر احداث این زیرگذرها بسته است؟ استفاده از پلهای عابر پیاده در خیابانهای شلوغ تهران ناگزیر است.
تنها کار ما این است که آنها را بهصورتی اجرا کنیم که هم تردد را در آنها تسهیل کرده و هم زیبایی را به شهر هدیه دهیم. در این صورت این امکان وجود دارد تا در ترافیک شهر تسهیل ایجاد کنیم و از سویی باعث کاهش مصرف سوخت ناشی از توقف خودروها در اثر تردد عابران پیاده شویم.
بر فراز رودخانهای از انبوه خودروها جایی که بوق ممتد آنها، گوش هر رهگذری را میآزارد، انتظار دیدن محلی آرام بیهوده است.
آن هم هنگامی که در حوالی خیابان کریمخان زند قدم میزنی و شلوغی سرسامآور میدان ولیعصر هنوز در ذهنت رژه میرود.
اتومبیلهای هراسان که در ازدحام خیابان نفس هر پیادهای را میگیرند، مثل رودخانهای کلافهات میکنند که ناگهان از هجوم بیمهار اشیاء و اشکال رها میشوی، و در درون یک پل عابر پیاده که شکل و شمایلی متفاوت دارد صدای آرام موسیقی و نمایشگاهی از عکسهای گوناگون توجهات را به خود جلب میکند.
شاید همین تصاویر در نگاه اول هر بینندهای را متحیر کند؛ چرا که از ازدحام صداها و خودروها ناگهان دل به آرامشی لذتبخش دادن بسیار خوشایند است. اینجا پل موزه پونه است.
اولین پل عابر پیاده که به همت شهرداری تهران محلی شده است برای درنگ رهگذران و دیگر از آن شتاب همیشگی در آنان خبری نیست. نمایشگاه عکس در این پل موزه در کنار دستگاه خودپرداز بانک و دستگاه عرضه نوشیدنی و یک آکواریوم کوچک در قسمتی از آن جلوهای به این پل عابر داده است.
ما در این کار نهتنها از تجربه جایی استفاده نکردیم، بلکه برای اولین بار در کشور ما این تجربه مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از کارشناسان شرکتهای بزرگ شهرسازی جهان با دیدن این پل موزه حیرتزده شدند و خواهان استفاده از این تکنولوژی در کشورشان شدند.
به عنوان مثال، همسر سفیر کره جنوبی با دیدن این پل موزه بسیار تعجب کرد. ایشان از طراحان این پروژه به خاطر این نوآوری تشکر کردند. تأکید ایشان بر نو بودن این حرکت میتواند مؤید این نکته باشد که این اقدام بکر و بسیار نو بوده و برای اولین بار در ایران انجام شده است. ما برای این اقدام هیچ الگویی نداشتیم و ابتکاری ایرانی- اسلامی بوده و اتفاقاً بدیع.
ولی فرنام مدیر پروژه پل موزه پونه با این سخنان ما را به این صرافت میاندازد که میتوان تهران را از دام بسیاری از ناهنجاریهای ترافیکی رهایی داد؛ ناهنجاری که زاییده شتابزدگی ناشی از زندگی در این شهر شلوغ است.
اگرچه تجربه استفاده از پلهای عابر پیاده در تهران به سالهای دوری برمیگردد اما همواره عدم استقبال شهروندان از این پلها و لزوم فرهنگسازی به منظور استفاده هرچه بیشتر شهروندان از آن در سالهای اخیر مورد توجه مدیریت شهری قرار گرفته است.
ما باید برای عابرین روی پلهای عابر جذابیت بهوجود آوریم. در واقع عابرین نباید احساس کنند که وقتی برای عبور از عرض خیابان از پل استفاده میکنند وقتشان از دست میرود. باید در بالای پل انگیزه برای آنها بهوجود آوریم تا استفاده آنان از پلها بهتدریج بهعنوان یک فرهنگ درآید.
مرتضی عبادی کارشناس جامعهشناسی شهری ضمن اشاره به اثرات ترافیکی احداث چنین پلهایی و اهمیت بصری که این پلها بر سیمای شهر میگذارد میگوید: این پلها علاوه بر زیباتر کردن چهره شهر باعث تسهیل تردد عابران پیاده و خودروها میشود.
از سویی موجب کاهش بروز ترافیک سنگین میشود و حتی به نظر من عملی انسانی است؛ چرا که در خیابانهای شهر تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ کشور سالانه تعداد زیادی از شهروندان به دلیل حوادث ناشی از تصادفات خودروها با عابران پیاده متأسفانه فوت میکنند.
شاید با استفاده از این شیوه شهروندان بیشتری به استفاده از پلهای عابر پیاده مجاب شوند تا قربانی خطراتی که در کمینشان هستند نشوند. با این کار ما ضمن بالا بردن امکانات اجرایی و فراهم آوردن مبلمان شهری مناسب زمینهای را برای استفاده شهروندان از امکانات شهری مناسبتری فراهم میکنیم.
پل پونه به لحاظ بصری چشمنواز است و برعکس سایر پلهای عابر پیاده سیمایی جذاب دارد. داخل پل دارای دکوراسیونی ویژه است. در دو طرف پل مکانهایی برای نمایش تصاویر در نظر گرفته شده است.
هر رهگذر به هنگام عبور از روی پل میتواند همزمان به نمایشگاهی که در کنارش قرار دارد توجه کند و به هنگام عبور از عرض خیابان تصاویری جذاب نیز ببیند. از سویی صدای آرام موسیقی که فارغ از هیاهوی خیابان شنیده میشود میتواند هر رهگذر عبوس و خسته را به آرامش برساند.
عبادی در ادامه سخنانش میگوید: آدم خسته که در خیابانهای شهر تهران میگذرد هنگامی که از پلههای برقی این پل بالا میآید با دیدن این فضا به همان شکل پائین نمیرود. او با دیدن این فضا تا حدود زیادی تحت تأثیر آن قرار میگیرد و تجدید قوا میکند.
شاید حالا بشود باور کرد که پل موزه پونه زمان حرکت رهگذران را از چند ثانیه به هشت دقیقه افزایش داده است. به عبارتی ایستایی و توقف مردم بیشتر شده است و از سویی باعث رشد دیدگاه هنری و فرهنگی شهروندان نیز شده است.
هنگامی که وارد پل میشوی بلافاصله نوشتهای نظرت را جلب میکند؛ امنیت، آسایش در لحظات عبور. شاید احداث این پل آن هم در شهری مثل تهران چندان قابل تصور نباشد، اما نمیتوان توجه شهرداری تهران را برای ایجاد امنیت و آسایش برای شهروندان نادیده گرفت. به عبارتی شهرداری تهران با طراحی این پل مسیری تازه در به خدمت گرفتن امکانات شهری در پیش گرفته است.
فرنام از ادامه اجرای این طرح در مناطق مختلف شهر میگوید: ما تصمیم داریم هفت پل موزه در مجموعه شهری تهران راهاندازی کنیم. اولین پل موزه پونه در خیابان کریمخان زند به بهرهبرداری رسید. شش پل موزه دیگر در دست طراحی و اجراست.
علاوه بر پل موزه پونه که فاز اول آن به اجرا درآمده است و قرار است در فاز دوم ادامه پل بر روی خیابان حافظ کشیده شود، در سه میدان شهر نیز پل موزه احداث میشود که بهصورت رینگ خواهد بود و کل میدان را تحت پوشش قرار خواهد داد. همچنین سه پل موزه دیگر بهصورت تخت بر روی سه خیابان احداث خواهد شد.
مدیر پروژه پل موزه پونه در ادامه از طرحهای تکمیلی برای اجرای پلهای عابر پیاده میگوید: ما برای پلهای بعدی که درصدد طراحی و اجرای آن هستیم برای هر پل عرض 5 متر را در نظر داریم. شاید امکانات موجود در پل موزه پونه جالب باشد اما این تمام آنچه مورد نظر است، نیست.
ما قصد داریم تا در پلهای جدید امکانات دیگری را نیز به خدمت بگیریم، از جمله اینکه محلی را به استقرار کافینت اختصاص دهیم و امکانات مطالعه و کتابخوانی در اختیار شهروندان بگذاریم و همچنین فضاهایی را برای نمایش الکترونیکی و یا دیواری روزنامههای کثیرالانتشار اختصاص دهیم. در پل اول دستگاه خودپرداز گذاشتهایم.
اما هدف ما کیوسک بانک است. یعنی یک بانک الکترونیکی برای استفاده شهروندان فراهم آوریم. حتی ما قصد داریم تا در داخل این پلها مکانهایی برای استفاده ویژه شهروندان فراهم آوریم و با ایجاد یک کیوسک که شهرداری مستقیماً مسئولیت آن را به عهده داشته باشد اطلاعات مربوط به شهر و دیگر اطلاعات موردنظر شهروندان را در اختیار آنان قرار دهیم.
شاید تا پیش از این توجه به نیازهای شهروندان و لزوم برقراری نظامی که ساکنان شهرهای ایران بتوانند از آن استفاده کنند چندان مورد توجه نبود. اما شاید استقبال بسیاری از رهگذران از پل موزه پونه میتواند ما را بر آن دارد تا بیش از این خلاقیتهایمان مبتنی بر نیازهای جامعه باشد.
کمبود مراکز فرهنگی در تهران و لزوم ایجاد و گسترش این مراکز بسیار مهم و ضروری به نظر میرسد. شاید توجه به شهروندان و ارائه خوراک فرهنگی به آنان موجب شود تا شهروندان عبوس و خسته تهرانی کمی هنرمندانهتر زندگی کنند. این امکان تنها با گسترش فضاهای فرهنگی و تخصیص مراکز خدمات شهری به این امر ممکن باشد؛ کاری که در پل موزه پونه آغاز شده است.