پرسش اصلی این نوشته این است که «اختلافات موجود میان نهاد نظامی مصر و جریانها و احزاب ملی و انقلابی این کشور حول چه محورهایی شکل گرفته و سمت و سوی تحولات به کجا ختم میشود؟»
1. از ابتدای شعلهور شدن شرارههای انقلاب مردم مسلمان مصر و جانبداری ارتش این کشور از خواستهای ملت و سپس اعلام جانشینی شورایعالی نظامی برای مدیریت کشور در دوره انتقالی، این پرسش در میان ناظران سیاسی منطقه و جهان شکل گرفت که نهاد نظامی مصر از کدام الگو برای انتقال کشور به سیستم دمکراسی و حاکمیت مردم پیروی خواهد کرد؟
پارهای از کارشناسان بر این باور بودند که ارتش مصر به لحاظ رفتارهای حکیمانه در پروسه کوتاهمدت انقلاب مردم از الگوی ارتش پرتغال در دهه هفتاد میلادی قرن پیشین پیروی کرده و نهاد نظامی مصر، ضامن اصلی انتقال آرام کشور به سوی مردمسالاری خواهد بود اما رفتار نهاد نظامی مصر طی 6 ماه گذشته نشان داد که دولت برآمده از انقلاب مردم یعنی دولت عصام شرف از قدرت لازم برای اجرای وظایف و تکالیف یک دولت انتقالی برخوردار نبوده و این دولت صرفاً منویات نهاد نظامی مصر را اجرا میکند. مطابق نظرسنجیهای صورت گرفته در مصر، محبوبیت ارتش این کشور بهویژه در 6 ماه اخیر با کاهش جدی مواجه شده است.
اختلافات عمده احزاب سیاسی و جریانهای اسلامگرای مصر با شورایعالی نظامی این کشور، حول چند نکته محوری دور میزند. نخست نهاد نظامی مصر هیچ جدول زمانبندی شده برای انتقال قدرت به نهادهای برآمده از انتخابات اعلام نکرده است. دوم، سند چشمانداز قانون اساسی مصر که از سوی نهاد نظامی حاکم منتشر شده نه تنها آرمانهای ملت انقلاب کرده مصر را به حاشیه برده بلکه به گفته بسیاری از نیروهای مخالف بهویژه اخوانالمسلمین، سند چشمانداز قانون اساسی، زمینه را برای بازتولید الگوهای رژیم مبارک فراهم میکند. سوم، شورایعالی نظامی مصر در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی این کشور، بهصورت ناگهانی ممنوعیت فعالیت انتخاباتی حزب دمکراتیک ملی سابق را ملغی کرد.
این در حالی است که دادگاه عالی مصر بلافاصله پس از پیروزی انقلاب این کشور، فعالیت حزب حاکم پیشین را ممنوع کرد. ناظران سیاسی معتقدند که شورایعالی نظامی مصر، نگران تکرار تجربه تونس در دستیابی اسلامگراها به قدرت است، از اینرو به حزب دمکراتیک ملی دوره حسنی مبارک که از تشکیلات گسترده و شبکه مالی بسیار قوی برخوردار است، اجازه ورود به صحنه انتخابات داده شده تا در دوره انتقالی، موازنهای میان اسلامگراها و نیروهای لیبرال طرفدار غرب برقرار شود. نکته چهارم، انقلابیون مصر معتقدند که شورایعالی نظامی این کشور، پرونده بسیاری از مخالفان را به دادگاههای فوقالعاده نظامی احاله کرده و میکند و این در حالی است که پرونده زمامداران رژیم سابق و بهطور مشخص حسنی مبارک و فرزندان او به دادگاههای عمومی غیرنظامی ارجاع شده است. اختلافات یاد شده در گفتههای فوق تنها بخشی از مناقشات حاد میان احزاب ملی و اسلامگرا در مصر با شورایعالی نظامی حاکم بر این کشور به شمار میرود.
2. این درست است که کشور تونس در روشن کردن شراره انقلابهای خاورمیانه از کشور بزرگ مصر پیشی گرفت اما جایگاه تاریخی ملت مصر و نقش مهم این کشور در تاریخ مبارزات ملتهای منطقه علیه رژیم صهیونیستی، قدرت تأثیرگذاری این کشور را در محیط منطقهای افزایش داده است. مفهوم ضمنی این پیشینه تاریخی مصر این است که دامنه تحولات اجتماعی و سیاسی این کشور به سرعت به کل خاورمیانه و شمال آفریقا سرایت خواهد کرد. از سوی دیگر دولت مصر از نیمه دوم دهه هفتاد میلادی قرن پیشین بدین سو به اردوگاه غرب پناه برد و با رژیم صهیونیستی صلحی برقرار کرد که از دیدگاه بسیاری از کارشناسان تکروانه، ذلتبار و غیرعادلانه به شمار میرفت. ایالات متحده آمریکا با سقوط رژیم مبارک، متحد استراتژیک خود را در خاورمیانه از دست داد و اسرائیل خود را با وضعیت کاملاً استثنایی و غیرقابل پیشبینی مواجه دید. شاید به همین دلیل بود که پروسه جابهجایی قدرت در این کشور با سقوط زودرس حسنی مبارک شکل مدیریت شدهای پیدا کرد.
اینک دو باور و دو رویکرد و حتی میتوان گفت دو الگو در کشور انقلابکرده مصر رو در روی یکدیگر قرار گرفته است. الگوی نخست به ضرورت بازگشت مصر به جایگاه و وزن منطقهای خود همراه با گسستن زنجیرههای اسارت حاصل از همپیمانی با اردوگاه غرب و رژیم صهیونیستی اشاره دارد و الگوی دوم به حفظ تمامی پیمانهای منطقهای و بینالمللی مصر در شکل و شمایل نوین و مدیریت تحولات اجتماعی همراه با اجرای حداقلی از خواستهای انقلاب بهگونهای غیرمغایر با رویکردهای استراتژیک مصر طی 3 دهه اخیر تمایل دارد. الگوی نخست را انقلابیون مصر، احزاب اسلامگرا و ملی این کشور دنبال میکنند و الگوی دوم را شورایعالی نظامی مصر رهبری میکند. تحولات چند روز اخیر مصر نشان میدهد که الگوی نخست از پویایی، قدرت و محبوبیت بیشتری برخوردار است. ملتهای مسلمان منطقه نیز با امید فراوان به تحولات مصر چشم دوختهاند. در واقع روند اوضاع مصر صرفنظر از نتایج و فرجام آن نشان میدهد که این کشور یکبار دیگر به کانونی برای تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا تبدیل شده است.
3. پاکیزگی و شفافیت و آزادی در انتخابات اخیر تونس که به پیروزی چشمگیر اسلامگرایان منجر شد، مورد تأیید و ستایش بسیاری از نهادهای ناظر بینالمللی قرار گرفت. ناظران معتقدند که کشور بزرگ مصر که در آستانه برگزاری انتخابات عمومی قرار دارد شاهد پیروزی جریانهای اسلامگرا خواهد بود. این وضعیت میتواند به سرعت همه کشورهای عربی را دربرگیرد. بیتردید روندهایی از این دست، کل منافع ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا را با چالشهای جدی مواجه خواهد کرد.