منظور از این اصطلاح آن بود که ایدههای کمونیستی چون قرابتی با فطرت انسانی ندارد و انسانها بالاخره در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی راه خود را میروند لذا برای کاهش چالشها و تعارضها لازم است قدری از ایدههای تندروانه کمونیستی فاصله گرفت. انگاره سوسیالیزم انسانی در کشورهای چکسلواکی و مجارستان نمود بیشتری پیدا کرد و لاجرم این کشورها به لحاظ توسعه یافتگی اقتصادی و اجتماعی آشکارا از کشورهایی مانند رومانی و بلغارستان جلوتر بودند.
در قرن گذشته هر اندازه کمونیسم مخالف طبع بشر خوانده میشد به همان اندازه و بیشتر بر موافقت طبع انسان با ثروت اندوزی تاکید میشد، بهگونهای که اساسا توسعه و تعالی بشر در گرو محدودیت زدایی در عرصه اقتصاد تبلیغ میشد. آنچه اینروزها پس از 20 سال از فروپاشی اتحاد شوروی بهعنوان جنبش اشغال والاستریت مطرح است به چالش کشیدن این انگاره است. در تحلیل وقایع اخیر در آمریکا و اروپا و بهطور کلی در کشورهای سرمایهداری مطالعات غربی از پدیده «فساد در دمکراسی» یاد میکنند.
فساد در دمکراسی به معنای آن است که انتخابشوندگان، در سنا و مجلس نمایندگان آمریکا، وکیل رایدهندگان نیستند آنان وکیل کسانی هستند (شرکتهای بزرگ و سرمایهداران کلان) که هزینههای انتخاباتی را تامین میکنند و وکیل کسانی هستند (لابیها و رسانهها) که میتوانند مانع انتخاب مجدد آنان باشند. به همین دلیل است که در خلال 22روز حمله اسرائیل به غزه در روزهای آخر ریاستجمهوری جورج بوش و روزهای اول ریاستجمهوری اوباما کنگره آمریکا با تصویب قطعنامهای از اقدامات جنگی اسرائیل در حمله به غزه حمایت کرد. از 550 نماینده کنگره آمریکا فقط 5 نفر به این قطعنامه رای نداند که به معنی دست شستن از انتخاب مجدد بود. بهعلاوه این روزها بحث حل مشکل کسر بودجه آمریکا نیز مطرح است.
چهارشنبه گذشته بدهی دولت آمریکا از مرز 15 هزار میلیارد دلار گذشت. مبلغی تقریبا 99درصد کل حجم رشد ناخالص داخلی آمریکا و حجم اقتصاد این کشور که به باور اقتصاددانان زنگهای خطر را برای این کشور به صدا درآورده است. چندی پیش کمیسیون ویژه بررسی کسری بودجه کنگره آمریکا مقرر کرد با توافق جمهوریخواهان و دمکراتها برای کاستن سالانه 1200میلیارد دلار از کسری بودجه بهمدت 10سال قانونگذاری شود. دمکراتهای اقلیت در کنگره معتقدند رقم کسر بودجه باید از ناحیه افزایش مالیات ثروتمندان (اقلیت یک درصد معروف) تامین شود اما اکثریت جمهوریخواهان برآنند که کسر بودجه باید از ناحیه کاهش هزینههای دولتی (به جز هزینههای جنگی ) تامین شود. کاهش هزینههای دولتی به معنی: کاهش بودجههای آموزشی در مدارس و دانشگاهها، کاهش کمک دولت در بهداشت و درمان، کاهش هزینههای تامین اجتماعی، افزایش سن بازنشستگی، افزایش بیکاری، تهدید امنیت شغلی کارکنان، تهدید امنیت روحی و روانی افراد جامعه و بالاخره کاهش شاخصهای توسعه انسانی است.
جمهوریخواهان کاملا بر درخواست خود دایر بر عدمافزایش مالیات ثروتمندان مصرند حتی اگر جنبش والاستریت که اتفاقا رویکردی عدالتجویانه دارد، علاوه بر پارکها خیابانها را هم اشغال کند. از آنجایی که تصمیمات اعضای کنگره معطوف به تامین منافع رایدهندگان نیست و معطوف به تامین منافع لابیها و تامینکنندگان هزینههای انتخاباتی است لذا رفتار اعضای کنگره از مصادیق فساد در دمکراسی خوانده میشود.