چندی پیش دختر جوانی به شعبه اول دادسرای منیریه تهران رفت و از مدیرعامل یک شرکت خصوصی به اتهام مزاحمت شکایت کرد. وی به بازپرس مکرمی گفت: چند ماه در یک شرکت بازرگانی کار میکردم تا اینکه متوجه رفتارهای مرموز مدیرعامل شرکت شدم. او به هر بهانهای با من تماس میگرفت و درباره مسائل کاری صحبت میکرد. بعضی اوقات هم برایم پیامکهای عاشقانه میفرستاد.
دختر جوان ادامه داد: از آنجا که او مدیرعامل شرکت بود، از این کارش حسابی نگران شده بودم. ابتدا میخواستم از کار کردن در آن شرکت انصراف دهم اما کارم را دوست داشتم و از طرفی با حقوق آن، خرج زندگیام را میدادم. برای همین تصمیم گرفتم با مدیرعامل صحبت کنم و از او بخواهم که دیگر برایم پیامک نفرستد. چند روز بعد برایش پیامکی فرستادم و از او خواستم که دست از سر من بر دارد و دیگر برایم مزاحمت ایجاد نکند اما این مرد مدعی شد که به من علاقهمند شده و حتی پیشنهاد ازدواج داد.
وقتی حرفهای مدیرعامل را شنیدم، بدجوری شوکه شدم. من به مرد دیگری علاقه داشتم و قرار بود که با هم ازدواج کنیم. برای همین تصمیم گرفتم دیگر سر کار نروم. وقتی به مدیرعامل شرکت گفتم که استعفا میدهم، وی قول داد که دیگر مزاحمم نشود و من هم تصمیم گرفتم به کارم ادامه دهم اما مدتی بعد اتفاق دیگری افتاد.
دختر جوان گفت: چند ماه از کارم در شرکت مورد نظر میگذشت که مرد مورد علاقهام به خواستگاریام آمد و با هم قرار ازدواج گذاشتیم. وقتی مدیرعامل شرکت این موضوع را فهمید، خیلی عصبانی شد و از همان روز پیامکهای تهدیدآمیزش را شروع کرد. او تهدیدم میکرد که اگر ازدواج کنم آبرویم را میبرد و میگفت باید این ازدواج را به هم بزنم. من به خاطر زندگیام و اینکه دردسر درست نشود استعفا دادم و از شرکت بیرون آمدم تا اینکه متوجه شدم مدیرعامل شرکت با نامزدم تماس گرفته و با هم قرار ملاقات گذاشتهاند.
در این قرار ملاقات، وی با نشان دادن یک عقد نامه جعلی، به نامزدم گفته که مرا به عقد موقت خودش درآورده و همین مسئله باعث شد که رابطه من و نامزدم خراب شود. من هم که دیگر نمیتوانستم این وضعیت را تحمل کنم، برای شکایت به دادسرا آمدم.
بازپرس مکرمی، پس از شنیدن اظهارات دختر جوان دستور احضار مدیرعامل شرکت را صادر کرد. همزمان تیمی از ماموران پلیس نیز ماموریت یافتند درخصوص سوابق این مرد تحقیق کنند. در حالی که بررسیها نشان میداد مدیرعامل جوان یک مجرم سابقهدار است که پیش از این هم به اتهام حمل شیشه دستگیر شده، ماموران متوجه موضوع مهم دیگری هم شدند. تحقیقات حاکی از آن بود که یکی از بستگان نزدیک مدیرعامل جوان، صاحب یک دفترخانه است و این مرد از طریق وی توانسته یک عقد نامه جعلی تهیه کرده و برای دختر مورد علاقهاش پاپوش درست کند.
با این اطلاعات، مرد جوان دستگیر شد و وقتی فهمید راز جعلی بودن عقد نامه فاش شده است، در بازجوییها گفت: به خاطر علاقهای که به کارمند شرکتم داشتم، دست به جعل عقدنامه زدم تا نامزدی او را به هم بزنم. وی ادامه داد: من این دختر را دوست دارم و در مدتی که او در شرکتم کار میکرد، میلیونها تومان برایش هدیه و کادو خریدم.
حتی هزینه سفرهایش را هم من پرداخت میکردم و به همین دلیل وقتی فهمیدم که قرار است با فرد دیگری ازدواج کند، عصبانی شدم و با این کار خواستم از وی انتقام بگیرم.پس از اعترافات عجیب این مرد بازپرس برای وی به اتهام جعل، تهدید و مزاحمت، قرار قانونی صادر کرد و تحقیقات درباره این پرونده همچنان ادامه دارد.