نای زندگی کردن را از آدمها گرفته است.در این میان باشگاهی برای خندیدن شکل گرفته است که درگزارش زیر به بررسی کارکرد این سازمان مردم نهاد پرداختهایم.
لبخند از چهره مردمان رختبربسته و جای خود را به ابروهای گرهکردهای داده است که حتی آفتاب ظهر تابستان هم نمیتواند چنین گرهی ایجاد کند. وقتی کسی به شما لبخند بزند هزار جور فکر به سراغتان میآید و شاید آخرینش این باشد که میخواهد روز خیلیها را با لبخندش بسازد و آن را سرایت دهد به شما و چندنفر دیگر. اگر محتاط باشید، دقیقتر به چهرهاش نگاه میکنید، نکند آشنایی قدیمی باشد که شما را شناخته و شما او را نه. اگر هم مطمئن باشید که تا به حال یکبار هم او را ندیدهاید راهتان را میکشید، میروید و پیش خود میگویید «وااا بعضیها بیخودی چقدر شاد هستند»!
دکتر امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره دلیل لبخند نزدن مردم میگوید: سؤال جامعهشناس این است که مردم برای چه باید لبخند بزنند؟ کدام عامل باعث شده است که لبخند به لب مردم باشد؟ در ایران نیز مانند سایر کشورها ذهنیت شهودی و عقلی به سوی ذهنیت حسی و مادی در حرکت است و الان مادیات، طلا، جواهر، خانه و ماشین حاکم اصلی روابط است. مسئله امروز این است که شهرها دنیای بیگانهها هستند. آدمها به چه کسی لبخند بزنند؟ به کدام آشنا و قوم خویش لبخند بزنند؟ انسان شهری تنهاست و در بیکسی و بیهویتی به سر میبرد.
وی معتقد است که این پدیده بهدلیل مسائل اقتصادی در حال رسوخ به شهرهای کوچک است و میگوید: از شکاف طبقاتی، رفتار متقابل کارمند و ارباب رجوع و رئیس با مرئوس میتوان نشانهها را دید. خانوادهها نیز درون بحران هستند و اعضای خانواده فرصت صحبت و شادی ندارند. پدری که از صبح تا شب برای اقتصاد خانواده میدود فرصت بوسیدن دخترش را ندارد.
دکتر قرائیمقدم معتقد است که اخم کردن بسیار سختتر از لبخند زدن است. وجود امکانات موجبات شادی را فراهم میکند. اگر کار بود، کسی خیابان خواب نبود، اعتیاد از بین میرفت و... ، پس میتوان انتظار داشت که با وجود امکانات مردم شاد باشند اما عوامل کاهشدهنده امکانات جمع شده و نمیتوان انتظار داشت که مردم شاد باشند.
وی پیشینه فرهنگی را نیز عاملی برای لبخند نزدن مردم عنوان میکند و میگوید: شاید شنیده باشید که قدیمیها میگویند زیاد نخندید پشت هر خنده گریه است. این ضربالمثل پیام میدهد که نخندید. در طول تاریخ در فرهنگ ما غم حاکم بوده است. برای بازگشت لبخند باید این فرهنگ را تغییر داد. همچنین باید اشتغال را افزایش داد.
جایی برای خندیدن
در میانه شهری که در آن لبخند رفتاری عجیب شده است زن و شوهری برای خنداندن مردم تلاش میکنند. آنها مدتهاست که باشگاهی به نام باشگاه خنده راهاندازی کردهاند و تا کنون در فرهنگسراهای بهمن، ملل، اشراق، سرو و خانواده گروههایی از مردم را دور هم جمع کرده و تکنیکهای خنده را به آنها یاد دادهاند.
فریبا غفوری، مؤسس باشگاه خنده در ایران به همراه همسرش علی مریخی، حدود 7سال است که باشگاه خنده را ایجاد کردهاند. این باشگاه خنده یکی از باشگاههای خندهای است که در سراسر دنیا شعبه دارد. مدیر و مؤسس این باشگاه میگوید: برنامههای این باشگاه به صورت رایگان 2سال در فرهنگسرای سرو بدون هیچ تبلیغاتی اجرا میشد و در هر دوره حدود 150نفر شرکت میکردند ولی متأسفانه در حال حاضر مکانی برای اجرای این برنامهها به صورت عمومی در اختیار ما نیست. استقبال زیاد مردم از این دورهها نشان از نیاز جدی مردم به خنده و لزوم همکاری سازمانهای مرتبط با ورزش و سلامت مردم دارد.
مؤسس باشگاه خنده با اشاره به تلاشهایی که برای گسترش این باشگاه در جامعه کرده است میگوید: خنده در زندگی اهمیت زیادی دارد. شادی لازمه و زیربنای یک جامعه سالم است و مسئولان جامعه با هزینههای بسیار کم میتوانند شادی را در جامعه گسترش دهند. هم اکنون خانوادهها هزینههای زیادی برای استفاده از نظرات مشاور میدهند ولی خیلیهایشان روش شاد بودن را به افراد یاد نمیدهند. شاد کردن مردم نمیتواند برای برهه و زمانی خاص باشد و نیاز به زیر ساخت دارد. خوشبختانه تا کنون شهرداری اقدامات خوبی انجام داده است اما نیاز به برنامهریزیها و امکانات بیشتری است.
او نیز معتقد است که تاراج تاریخی دشمنان در ایران، لبخند را از لبان مردم برده است. وی میگوید: بیشتر مردم با استرس زندگی میکنند. استرس بخش خنده در مغز را مخدوش میکند. به همین دلیل است که میبینید بچههایی که استرس ندارند روزی 100بار میخندند و زنان 17بار و مردان 3بار.
فریبا غفوری میگوید: جامعهای که در آن لبخند نیست خشونت و استرس افرادش زیاد است. بنابراین اگر سطح شادی و انرژی مردم بالا برود بخشش مردم بیشتر میشود. در حال حاضر در جامعه ما خشونت افراد زیاد شده است. بههمین دلیل است که میبینید افراد با یک ترمز در رانندگی شروع به فحاشی میکنند درصورتی که در جامعه سالم، صبر و گذشت مردم بیشتر است.
تجربه مؤسس باشگاه خنده نشان میدهد که 3دسته از افراد وارد این باشگاه میشوند. دسته اول کسانی هستند که فقط صرف کنجکاوی آمدهاند و فکر میکنند یک نفر مثل مجریهای جُنگ شادی لطیفه تعریف میکند و بقیه میخندند. دسته دوم کسانی هستند که از لحاظ جسمانی مشکلاتی مانند بیماریهای قلبی، سابقه سکته، شکستگی و... دارند و دسته سوم کسانی هستند که از لحاظ روحی مشکل داشته و بعضا افسردگیهای شدید دارند یا از مشکلاتی مانند نداشتن اعتمادبهنفس و... رنج میبرند. در دورههای باشگاه خنده افرادی بودهاند که بعد از انجام تکنیکهای تنفسی به جای خنده گریه کردهاند و کمکم گریه آنها بهخنده تبدیل شده است.
وی در پاسخ به این سؤال که چه افرادی بیشتر خواهان این باشگاه هستند، میگوید: خانوادههای گسترده سالهای گذشته تبدیل به خانوادههای هستهای شدهاند بنابراین بسیاری از افراد مسن که بعضا خانوادههایشان مهاجرت کردهاند و در اینجا تنها ماندهاند به این کلاسها میآیند و دوستهای خوبی پیدا میکنند. تکنیکهای خنده باعث شده خیلی از سیگاریهایی که بهدلیل استرس سیگار میکشند، آرامش بگیرند و سیگار را کم و حتی ترک کنند. بسیاری از این تکنیکها را میتوان بهتنهایی انجام داد ولی تأثیر خندههای گروهی 30برابر بیشتر از خندههای فردی است. دیدن احساس رضایت در چشم افراد انرژی را بیشتر میکند؛ ضمن اینکه ما با بودن در کنار دیگران احساس رضایت میکنیم و خنده نیز یک کار اجتماعی است.
وی در مورد تغییراتی که خنده در بدن ایجاد میکند میگوید: زمانی که میخندید 18ماهیچه بدن شروع به فعالیت میکنند. مغز قادر به تشخیص خندههای واقعی از خندههای تکنیکی نیست و به یک میزان هورمون ترشح میکند. ولی اخیرا دانشمندان کشف کردهاند که خنده استهزا مانند خنده واقعی مفید نیست. پژوهشگران علم بررسی روانشناختی و تنشناختی خنده (ژلاتولوژیست) میکوشند تا به ماهیت خنده و سیر تکامل آن پیببرند. خنده یک مکانیزم دفاعی و کنار آمدن با استرس، تحقیر خجالتزدگی و درد است و باعث افزایش سطح انرژی بدن میشود. خنده باعث کاهش درد، افزایش روحیه و احساس خوب نسبت به خود و همچنین باعث بهبود کارکرد مغز میشود. خنده باعث ماساژ دادن ارگانهای شکمی و بهبود کارکرد آنها، تقویت عضلاتی که ارگانهای شکمی را در جای خود نگهمیدارند و افزایش و بهبود عمل جذب و هضم میشود. خنده باعث کاهش سطح هورمونهای استرسی میشود که باعث سرکوب سیستم ایمنی بدن، افزایش پلاکتهای خون و افزایش فشار خون میشود و... .
فریبا غفوری میگوید: باشگاه خنده بر 3اصل مهم و ضروری استوار است: اول اینکه بایستی کودک بازیگوش درون را رها کرد؛ به این معنا که با کودک درون که همیشه سرکوب شده است با ملاطفت بیشتری برخورد کنند و بگذارند تجربه کند و لذت ببرد و در نهایت احساس امنیت بکند. دوم اینکه بدانند مغز انسان قادر به تشخیص خنده واقعی و خنده مصنوعی نیست و سوم اینکه خنده فرایندی مسری است و از سوی دیگر هرکس برای خود مانند اثر انگشت، خنده منحصر بهفردی دارد. وی در مورد برخی تکنیکهایی که در باشگاه خنده آموزش داده میشود، میگوید: به کسانی که به کلاس میآیند تکنیکهای درست تنفس کشیدن را یاد میدهیم. خندیدن در برخی افراد باعث سرفه میشود. این کار مخاط موجود در نایژهها را از ریه خارج میکند. در جلسات اولیه خمیازه و سردرد بین افراد باشگاه شایع است چون بدنشان در حال وفق یافتن با حالت درست است. تمرکز بر تنفس تکنیک دیگری است که افراد یاد میگیرند. به آنها میگوییم که در هر دم و بازدم به هستی و نیستی فکر کنند.
فریبا غفوری در مورد اهمیت خنده میگوید: همه آدمها عمر خود را صرف بهدست آوردن آرامش و شادی در کنار اعضای خانوادهشان میکنند اما معلوم نیست چنددرصد از ما در این زمینه موفق باشیم. زیاده خواهیهای مردم مانع رسیدن به شادی واقعی است. برای شاد بودن بایستی قناعت داشت. متأسفانه آدمها از داشتههایشان لذت نمیبرند.
برای اینکه بدانید خنده چه ارزش و اعتباری دارد، بهدنبال مصرع دوم این شعر بگردید: خنده بر هر درد بیدرمان دواست.