در این طرح، به کودکان و نوجوانان نحوهی زندگی کرم ابریشم از ابتدا تا پروانهشدن آموزش داده میشود و لوحهای آموزشی برای آنها تهیه شده است؛ بعد به هرکدام از آنها 15 کرم ابریشم سپرده میشود تا در خانه از آنها نگهداری کنند. این کرمهای کوچک، برگ توت میخورند و بزرگ میشوند و دور خود پیلهای میتنند و این پیلهها، در صنعتی دیرینه به نخ ابریشم تبدیل میشود.
میگویند چینیها اولین کشوری بودند که به این صنعت دست یافتند. مسیر حرکت تاجران ابریشم از چین به خاورمیانه و بعد اروپا به جادهی ابریشم معروف بود و کشور ما نیز در جادهی ابریشم قرار داشت.
مهراب رستم پور، مجری و کارشناس این طرح است که با عشق و علاقه دوست دارد دانشآموزان با دیدن این فرایند با یکی از عجیبترین موجودات خدا آشنا شوند و در عین حال حرفهای را بیاموزند.
بهار که فصل پیلهتنیدن کرم ابریشم است طی مراسمی دانشآموزان پیلههایشان را اهدا میکنند. آنروز، روز جشن تولد پروانههاست. با این پیلهها، ابریشمی به دست میآیدکه به انجمنهای خیریهی فعال در حوزهی کودکان بیمار هدیه میشود.
رستم پور میگوید: «کرم ابریشم در اوایل بهار و هنگام رویش بهارهی درختان توت ازتخم خارج و پس ازچندهفته تغذیه از برگ توت بالغ میشود. سپس لارو بالغ در یک مکان خشک، شروع به تنیدن پیله میکند و طی چندروز به شفیره تبدیل میشود. شفیره در داخل پیله طی 10 تا 15روز به پروانهی کرم ابریشم تبدیل میشود. پروانههای ماده پس از جفتگیری تخم میگذارند و دورهی زندگی مجدداً تکرار میشود.»
او میگوید: « هر پیله، 900متر نخ ابریشم تولید میکند و هر پروانه در زندگی کوتاه دو الی سهروزه، 500تخم میگذارد. این پروانهها به مرور زمان قدرت پرواز خود را از دست دادهاند.»
این کارشناس کرم ابریشم میگوید:
« این کرمهای کوچک، هیچ آلودگی و بوی خاصی ندارند و کودکان و نوجوانان امروزی که از طبیعت دورند با اینکار به طبیعت نزدیک می شوند. تهران این شانس را دارد که پر از درختان توت است و این موجود فقط از برگ درخت توت تغذیه میکند.»
او میگوید: « این طرح، در بهار 91 هم به شکل گستردهای در مدرسهها و مراکز کانون به اجرا در خواهد آمد و نوجوانان میتوانند از 15 کرم ابریشم پنجعدد از آنرا برای خود نگه دارند و پروانهشدن آنها را ببینند و 10 پیله را اهدا کنند.»
رستم پور ادامه میدهد: « کارگاههای بسیاری در کشور ما وجود داشته و دارد که به این حرفه میپردازند. مهمترین مصرف ابریشم در کشور بافت فرشهای ابریشمی است.»
صبح یکروز بارانی، من در دفتر نشریهی دوچرخه نشستهام. پیکی از راه می رسد و یک پیلهی ابریشم و یک لوح به دست من میدهد که حاوی چگونگی پرورش کرم ابریشم است. دیماه است و برگریزان اتفاق افتاده است. عکاس نشریهی دوچرخه در خیابان دنبال برگ توت میگردد. از پیله با برگهای یافتشده، عکس میگیریم. این اولینبار است که یک پیلهی ابریشم را میبینم و کلی هیجانزدهام.